دامش را پهن کرد،
دل نامهربانش را با آب که حالا در چنگش بود در آمیخت،
خاک حالا توانست آدمی به وجود آوَرَد
که از آن دفاع کند،
آری،
خاک حالا به خون رسیده بود و دیگر آرزویی نداشت؛
تقصیر خاک فقط عاشق بودنش بود...
خاک تویی،
و حالا قلم در دَستان آب...
#پیرخصرو
دل نامهربانش را با آب که حالا در چنگش بود در آمیخت،
خاک حالا توانست آدمی به وجود آوَرَد
که از آن دفاع کند،
آری،
خاک حالا به خون رسیده بود و دیگر آرزویی نداشت؛
تقصیر خاک فقط عاشق بودنش بود...
خاک تویی،
و حالا قلم در دَستان آب...
#پیرخصرو