سفر به پاناما


Channel's geo and language: not specified, not specified
Category: not specified


"آنچه هرگز شرح نتوان کرد یعنی حال من"
.
.
بگو، می‌شنوم:
t.me/BChatBot?start=sc-32437-7qjdval

Related channels

Channel's geo and language
not specified, not specified
Category
not specified
Statistics
Posts filter


Forward from: •زردِ تی تی
تبادل گسترده!
اولین تبادل این چنل...
برسیم به 150.. فور کنید فور میکنم یه ساعت هم بمونه.. دمتونم گرم🤝💚🌱


Mood.


Forward from: The last piece of pepperoni
اگه دوست دارید این پیامو فوروارد کنید، ناشناس بدید یا اگه پی‌ویمو دارید اونجا بهم بگید تا منم براتون پلی لیست درست کنم. (ترجیحا تو اسپاتیفای)🧍‍♂


مُرد دیگر، آدم ها می‌میرند، سکته می‌کنند یا زیر ماشین می‌روند، گاهی حتی کسی عمدا از بالای صخره‌ای پرتشان می‌کند پایین. این‌ها البته مهم است، ولی مهم‌تر همان نبودن آن‌هاست، این که آدم بیدار شود و ببیند که نیستش، کنار تو خالی است. بعد دیگر جایشان خالی می‌ماند، روی بالش، حتی روی صندلی که آدم بعد از مردنشان خریده است. آن وقت است که آدم حسابی گریه‌اش می‌گیرد، بیشتر برای خودش که چرا باید این چیزها را تحمل کند‌.

-آینه های دردار، هوشنگ گلشیری


برای اینکه یه کم آرامش بگیریم🧘🏻‍♀
TheTripToPanama


زیادی که به بزرگ‌ترها احترام بذاری، فکر می‌کنن خبریه. خیلیم احترام نذارید.


دلم می‌خواد یه روزی که برف اومده، با چند نفر برم کلکچال، شب تپه نورالشهدا بخوابیم و بلرزیم و بخندیم و صبح برگردیم پایین.
#Thingsthatiwant




با ذکر عبارت "نخود کجایی، نخود کجایی"


همه خونه‌ی مامان بزرگ دنبال نخود سیاهِ سپیده می‌گردیم.🕵🏻‍♀


Video is unavailable for watching
Show in Telegram


سر کلاس‌های عروض و تقطیع هجاها، میزهامون قراره بشکنه، انقدر که محکم می‌کوبیم رو میز :))


Forward from: Eleutheromania🕊
آیا دوباره گیسوانم را در باد شانه خواهم زد؟
آیا دوباره باغچه ها را بنفشه خواهم کاشت؟
و شمعدانی ها را
در آسمان پشت پنجره خواهم گذاشت؟
آیا دوباره روی لیوان ها خواهم رقصید؟
آیا دوباره زنگِ در مرا به سوی انتظارِ صدا خواهد برد؟
به مادرم گفتم: «دیگر تمام شد!»
گفتم:« همیشه پیش از آنکه فکر کنی اتفاق می افتد باید برای روزنامه تسلیتی بفرستیم.»

[فروغ]


Forward from: _Espoir
دلم یه اکیپ می خواد که باهم چیزهای جدید یاد بگیریم، کار کنیم، آهنگ هایی رو که بقیه از وجودشون بی خبر هستن رو کشف کنیم، ریسک کنیم، نصفه شب رو دیوارها با اسپری نقاشی های احمقانه و عجیب بکشیم، بریم تو جاهای متروکه ای که افراد بومی ادعا میکنن روح دارن؛ مسخره بازی در بیاریم و هم دیگه رو بترسونیم، زیر بارون بدوییم و برقصیم، تو خونه ی یکیمون جمع بشیم و تا صبح فیلم ببینیم؛ پاپ کورن و چیپس بخوریم، سوار سبد خرید فروشگاه ها بشیم، ساز بزنیم و حتی با صدای نکرمون بخونیم، غذاهای دو قرونی غیربهداشتی بخوریم، به هر چیز بی مزه ای بخندیم، حال یکیمون که بد شد ببریمش اینور و اونور؛ بخندونیمش و نزاریم تنهایی غصه بخوره، خوشگلارو دید بزنیم، پله برقی هارو برعکس بالابریم، برای افراد بی خانمان غذا بخریم، پاکت های سیگار هم دیگه رو کش بریم، با بالشت رو سر و کله ی هم بکوبیم، دعوا کنیم، هم دیگه رو بغل کنیم، کتک کاری کنیم، آشتی کنیم، برای بچه های کار گل بفروشیم، زنگ خونه هارو بزنیم و دربریم، آخر هفته ها یواشکی آبجو بخوریم، نصفه شب ها رو سقف ماشین ها راه بریم؛ از دست صاحب هاشون فرار کنیم و بریم پارک تاب بازی کنیم، برای هم دیگه کتاب بخونیم، گاهی خودمون رو با پیتزا و بستنی خفه کنیم، موهای هم دیگه رو کوتاه کنیم و لباس های همو قرض بگیریم، سوار خطرناک ترین وسایل شهر بازی ها بشیم، بعضی وقت ها وایب سال های۱۹۰۰میلادی رو بگیریم و برای هم دیگه نامه بنویسم، بریم کویر گردی و انقدر مارشمالو بخوریم که دل درد بگیریم، بدون هیچ برنامه ای با ماشین یکیمون بیفتیم تو جاده و صدای جیغ زدنمون تو تونل ها؛ باعث تعجب مردم بشه، انقدر فیفا و کمبت بازی کنیم که انگشتامون درد بگیرن، همه ی کافه های شهر رو بگردیم و در نهایت یکیش بشه پاتوقمون، کیک بپزیم و سروصورت و موهای هم رو کثیف کنیم، رو ریل قطار ها راه بریم، سعی کنیم از هر روشی که می شه به حیوون ها کمک کنیم و..

دلم یه اکیپ می خواد که با هم زندگی کردن رو یاد بگیریم.


چون نقش آن خط و خال، لوح خیال گیرد
از دفتر دل ما، اقبال، فال گیرد

سودای آن پری کرد، از دیده ها نهانم
هرکس خیال ورزد، شکل خیال گیرد

عیش ار به کام خواهی، نفس دنی ادب کن
سگ چون شود مودب، صیدش حلال گیرد

-حزین لاهیجی، شماره ۱۸۹


گل و درخت و بوته‌های forest تو زمستون>>>>


دختره تو کاناداس و اولین برف‌شون اومده و برای black friday رفته فروشگاه و فلان، بعد من اینجا نشستم بین دو کلاسم شیر‌ارده با نون سوخاری می‌خورم و تو کلاس سلامت حاضری می‌زدم :")


در خواب بدم مرا خردمندی گفت
کاز خواب کسی را گل شادی نشکفت

کاری چه کنی که با اجل باشد جفت؟
می خور که به زیر خاک می‌باید خفت

-خیام، رباعی شماره‌ ۳۳




جمال خوب‌رویان را به زیور زینت افزایند
تو گر زیور به خود بندی به خوبی زیور افزایی

-قاآنی، غزل شماره ۷۲

20 last posts shown.

33

subscribers
Channel statistics