🔴خاطره شهيد مصطفي چمران از ١٦ آذر ١٣٣٢ روزي كه با آزادگي و شرافت عجين شد-روز دانشجو:
از آن روز - یعنی 16 آذر 32 - نُه سال می گذرد ولی
وقایع آن روز چنان در نظرم مجسم است که گویی همه را به چشم می بینم؛ صدای رگبار مسلسل در گوشم طنین می اندازد، سکوت موحش بعد از رگبار بدنم را می لرزاند، آه بلند و ناله جانگذار مجروحین را در میان این سکوت دردناک می شنوم، دانشکده فنی خون آلود را در آن روز و روزهای بعد به رای العین می بینم.
آن روز ساکت ترین روزها بود و چون شواهد و آثار احتمال وقوع حادثهای را نشان می داد، دانشجویان بی اندازه آرام و هوشیار بودند که به هیچ وجه بهانه ای به دست کودتاچیان حادثه ساز ندهند. پس چرا و چگونه دانشگاه گلوله باران شد؟ و چطور سه نفر از بهترین دوستان ما، بزرگ نیا، قندچی و رضوی به شهادت رسیدند؟
جواب به این سؤال مستلزم بررسی شرایط آن زمان و حوادث پی در پی آن روزهاست. وقایع آن ایام چون حلقه های زنجیر به هم مرتبط بوده یکی پس از دیگری پیش می آمد. سفارت انگلستان دوباره افتتاح می شد و «دنیس رایت» کاردار سفارت قرار بود که به ایران بیاید. کمپانی های نفتی برای تصرف مجدد نفت ایران نقشه می کشیدند. نیکسون معاون رییس جمهور آمریکا به ایران می آمد تا نتیجه 21 میلیون دلار کودتا را ببیند. ناراحتی و نارضایتی مردم هر روز بیشتر اوج می گرفت.
دکتر مصدق در دوران حکومت 27 ماهه خود سیر تاریخ ایران را تغییر داد. پیش از او اداره امور کشور در جهت منافع دول استعمارگر خارجی و به صلاحدید یا فرمان آنان صورت می گرفت. نفت ایران به نفع انگلستان جریان داشت و حتی حدود 16 درصد که به موجب قرارداد ظالمانه تحمیلی 1933 به دولت ایران می رسید، به عناوین مختلفه دوباره به کیسه آنان برمی گشت.
سیاست خارجی ایران بردگی و دنباله روی از سیاست آنان بود. امپراتوری انگلستان با یک قرن و نیم سیطره وحشت آور خود چنان رعب و وحشتی در دلها ایجاد کرده بود که احدی را جرات مخالفت با آنان نبود. دکتر مصدق نفت را ملی نمود و اولتیماتومها و کشتی های جنگی و محاصره نظامی انگلستان کوچکترین وحشتی در دل مردم ایجاد نکرد.
محاصره اقتصادی و قطع کمک های خارجی نیز نه تنها توانست مصدق را شکست دهد بلکه مصدق با اقتصاد بدون نفت برای اولین بار توانست بودجه ایران را متعادل کند و این خود یکی از افتخارات بزرگ حکومت اوست.
انگلستان و سایر دول استعماری پس از یاس از مبارزه اقتصادی، شاه و هیات حاکمه ایران را بر ضد مصدق برانگیخت ولی تلاش این عوامل شناخته شده استعمار نیز طی قیام 30 تیر و حوادث 9 اسفند و 28 مرداد مفتضحانه شکست خورد. سرانجام دولت آمریکا نیز به کمک انگلستان وارد معرکه شد و پس از یک سلسله توطئه چینی اداره جاسوسی آمریکا، اشرف خواهر شاه، جنرال شوارتذکف و هندرسن سفیر آمریکا در ایران کودتای 28 مرداد با صرف 21 میلیون دلار عملی شد. دکتر مصدق و یاران با وفای وی به زندان افتادند. آزادی مردم سلب شد و به جای آن حکومت نظامی و دیکتاتوری مردم آزاده را تحت فشار گذاشت. آزادیخواهان و وطن پرستان در مخوف ترین شکنجه گاهها زجر می دیدند و به دورترین و بد آب و هواترین نقاط تبعید می شدند.
چند ماه بعد - 17 آبان - اولین روز محاکمه دکتر مصدق بود. محاکمه ای که عده ای عمال چشم و گوش بسته و دل سیاه آن را اداره می کردند و اعضای آن بختیارها و آزمودهها بودند. محاکمه ای که به قول خود مصدق «قاضی و دادستان و مدعی همه شخص شاه بودند» جوش و خروش مردم به شدت درجه رسید و به عنوان اعتراض به دادگاه قلابی بلخ تظاهرات 21 آبان به رهبری نهضت مقاومت ملی در سراسر کشور به وقوع پیوست. دهها هزار مردم در این تظاهرات شرکت کردند و مخصوصا دانشجویان و بازاریان پیشقدمان آن به شمار می رفتند. دولت کودتا سخت به تلاش افتاد و فشار خود را به منتها درجه رسانید. اعمال خائنانه دولت کودتا هر روز بر بغض و کینه مردم می افزود و بر آتش خشم و غضب آنان دامن می زد. از روز 14 آذر تظاهراتی که در گوشه و کنار به وقوع می پیوست وسعت گرفت و در بازار و دانشگاه عده ای دستگیر شدند. روز 15 آذر مجددا تظاهرات بی سابقه ای در دانشگاه و بازار صورت گرفت. در دانشکده های پزشکی، حقوق و علوم، داندنپزشکی، تظاهرات موضعی بود و جلوی هر دانشکده مستقلا انجام می گرفت و سرانجام با یورش سربازان خاتمه می یافت و عده ای دستگیر شدند. در بازار نیز همزمان با تظاهرات دانشجویان، مردم دست به اعتصاب زده شروع به تظاهرات کردند و عده ای به وسیله مامورین نظامی گرفتار شدند. در این تظاهرات مردم و دانشجویان ضمن پشتیبانی از راه مصدق برای دادگاه قلابی سلطنت آباد و افتتاح مجدد لانه جاسوسی انگلستان ابراز نفرت و انزجار می کردند.ضمنا در تاریخ 24 آبان اعلام شده بود که نیکسون معاون رییس جمهور آمریکا از طرف آیزنهاور به ایران می آید. نیکسون به ایران می آمد تا نتایج «پیروزی سیاسی امیدبخشی که در ایران
از آن روز - یعنی 16 آذر 32 - نُه سال می گذرد ولی
وقایع آن روز چنان در نظرم مجسم است که گویی همه را به چشم می بینم؛ صدای رگبار مسلسل در گوشم طنین می اندازد، سکوت موحش بعد از رگبار بدنم را می لرزاند، آه بلند و ناله جانگذار مجروحین را در میان این سکوت دردناک می شنوم، دانشکده فنی خون آلود را در آن روز و روزهای بعد به رای العین می بینم.
آن روز ساکت ترین روزها بود و چون شواهد و آثار احتمال وقوع حادثهای را نشان می داد، دانشجویان بی اندازه آرام و هوشیار بودند که به هیچ وجه بهانه ای به دست کودتاچیان حادثه ساز ندهند. پس چرا و چگونه دانشگاه گلوله باران شد؟ و چطور سه نفر از بهترین دوستان ما، بزرگ نیا، قندچی و رضوی به شهادت رسیدند؟
جواب به این سؤال مستلزم بررسی شرایط آن زمان و حوادث پی در پی آن روزهاست. وقایع آن ایام چون حلقه های زنجیر به هم مرتبط بوده یکی پس از دیگری پیش می آمد. سفارت انگلستان دوباره افتتاح می شد و «دنیس رایت» کاردار سفارت قرار بود که به ایران بیاید. کمپانی های نفتی برای تصرف مجدد نفت ایران نقشه می کشیدند. نیکسون معاون رییس جمهور آمریکا به ایران می آمد تا نتیجه 21 میلیون دلار کودتا را ببیند. ناراحتی و نارضایتی مردم هر روز بیشتر اوج می گرفت.
دکتر مصدق در دوران حکومت 27 ماهه خود سیر تاریخ ایران را تغییر داد. پیش از او اداره امور کشور در جهت منافع دول استعمارگر خارجی و به صلاحدید یا فرمان آنان صورت می گرفت. نفت ایران به نفع انگلستان جریان داشت و حتی حدود 16 درصد که به موجب قرارداد ظالمانه تحمیلی 1933 به دولت ایران می رسید، به عناوین مختلفه دوباره به کیسه آنان برمی گشت.
سیاست خارجی ایران بردگی و دنباله روی از سیاست آنان بود. امپراتوری انگلستان با یک قرن و نیم سیطره وحشت آور خود چنان رعب و وحشتی در دلها ایجاد کرده بود که احدی را جرات مخالفت با آنان نبود. دکتر مصدق نفت را ملی نمود و اولتیماتومها و کشتی های جنگی و محاصره نظامی انگلستان کوچکترین وحشتی در دل مردم ایجاد نکرد.
محاصره اقتصادی و قطع کمک های خارجی نیز نه تنها توانست مصدق را شکست دهد بلکه مصدق با اقتصاد بدون نفت برای اولین بار توانست بودجه ایران را متعادل کند و این خود یکی از افتخارات بزرگ حکومت اوست.
انگلستان و سایر دول استعماری پس از یاس از مبارزه اقتصادی، شاه و هیات حاکمه ایران را بر ضد مصدق برانگیخت ولی تلاش این عوامل شناخته شده استعمار نیز طی قیام 30 تیر و حوادث 9 اسفند و 28 مرداد مفتضحانه شکست خورد. سرانجام دولت آمریکا نیز به کمک انگلستان وارد معرکه شد و پس از یک سلسله توطئه چینی اداره جاسوسی آمریکا، اشرف خواهر شاه، جنرال شوارتذکف و هندرسن سفیر آمریکا در ایران کودتای 28 مرداد با صرف 21 میلیون دلار عملی شد. دکتر مصدق و یاران با وفای وی به زندان افتادند. آزادی مردم سلب شد و به جای آن حکومت نظامی و دیکتاتوری مردم آزاده را تحت فشار گذاشت. آزادیخواهان و وطن پرستان در مخوف ترین شکنجه گاهها زجر می دیدند و به دورترین و بد آب و هواترین نقاط تبعید می شدند.
چند ماه بعد - 17 آبان - اولین روز محاکمه دکتر مصدق بود. محاکمه ای که عده ای عمال چشم و گوش بسته و دل سیاه آن را اداره می کردند و اعضای آن بختیارها و آزمودهها بودند. محاکمه ای که به قول خود مصدق «قاضی و دادستان و مدعی همه شخص شاه بودند» جوش و خروش مردم به شدت درجه رسید و به عنوان اعتراض به دادگاه قلابی بلخ تظاهرات 21 آبان به رهبری نهضت مقاومت ملی در سراسر کشور به وقوع پیوست. دهها هزار مردم در این تظاهرات شرکت کردند و مخصوصا دانشجویان و بازاریان پیشقدمان آن به شمار می رفتند. دولت کودتا سخت به تلاش افتاد و فشار خود را به منتها درجه رسانید. اعمال خائنانه دولت کودتا هر روز بر بغض و کینه مردم می افزود و بر آتش خشم و غضب آنان دامن می زد. از روز 14 آذر تظاهراتی که در گوشه و کنار به وقوع می پیوست وسعت گرفت و در بازار و دانشگاه عده ای دستگیر شدند. روز 15 آذر مجددا تظاهرات بی سابقه ای در دانشگاه و بازار صورت گرفت. در دانشکده های پزشکی، حقوق و علوم، داندنپزشکی، تظاهرات موضعی بود و جلوی هر دانشکده مستقلا انجام می گرفت و سرانجام با یورش سربازان خاتمه می یافت و عده ای دستگیر شدند. در بازار نیز همزمان با تظاهرات دانشجویان، مردم دست به اعتصاب زده شروع به تظاهرات کردند و عده ای به وسیله مامورین نظامی گرفتار شدند. در این تظاهرات مردم و دانشجویان ضمن پشتیبانی از راه مصدق برای دادگاه قلابی سلطنت آباد و افتتاح مجدد لانه جاسوسی انگلستان ابراز نفرت و انزجار می کردند.ضمنا در تاریخ 24 آبان اعلام شده بود که نیکسون معاون رییس جمهور آمریکا از طرف آیزنهاور به ایران می آید. نیکسون به ایران می آمد تا نتایج «پیروزی سیاسی امیدبخشی که در ایران