اومدم نشستم تو محوطه اسایشگاه
با عکسِ تو و اتیش و صدای دورِ یه جغد بدبختی که خوابش نمیبرد
عکستو انداختم تو آتیش گفتم اصن بسوزی حالا که انقدر میسوزونی
دلم نیومد عکستو از اتیش و خاکستر کشیدم بیرون
حالا نگا کن کف دستم یه تاوَل بزرگ زده به نشونه اینکه هنوز میخوامت هر چند دیقه یک بارم بهش نگا میکنم که یادم نره هنوز اهلیِ توام...
حالا من هیچی نمیگم درست
اما تو انقدر بد نباش
مگه نگفتی میام؟
مگه نگفتی خوب بشم میای منو میبری؟
خوب شدم دیگه، بیا منو ببر نوازشم کن
دلم آغوش بی دغدغه میخواد:)
میای؟ نمیای
یادته؟یادت رفته
میخوای منو؟ نمیخوای نه
اما یادت نره دوست دارم
اگه خواستی یا نخواستی اگه بودی یا نبودی...
@biidarr