Ehh


Channel's geo and language: not specified, not specified
Category: not specified



Channel's geo and language
not specified, not specified
Category
not specified
Statistics
Posts filter


فرزندانم،
پول علف خرس نیست .
به قدر کفایت در نگه داری آن خساست به خرج دهید و آن را صرف شکم ایرانسل وهمراه اول نکنید.
آن ها پول خونِ پدرشان را روی بسته های اینترنت گذاشته اند.

#کرامات_شیخ


همانطور که قبلا هم گفته ام آدمی باید زبان به کام بگیرد و جلوی همه خودش را قوی نشان دهد تا خدایی نکرده کسی مثل یک قوطی مچاله شده ی رانی پرتش نکند گوشه ی جوب.


میدانید بزرگترین ترس من چیست ؟!
این که یک نفر اصالت خالصم را ببیند.
برای همین هیچوقت نخواسته ام یادداشت هایم را کسی بخواند اگر هم گاهی کسی چند آوای بی معنی که من در آن ها دخیل بوده ام دیده باشد.
سریع انکار میکنم و به تغییر ماهیت پناه می آورم.
نمونه اش زمانی که فهمیدم یکی از همکلاسی های آقایم گهگاهی کانالم را بالا پایین میکند، از ترس اینکه نکند بفهمد چقدر حوصله سر بر ،خنگ و بی محتوا و مخاطب نپسند هستم وچقدر فقط خودمَم و خودم شروع کردم به نوشتن چیزهایی که با من هیچ سنخیتی نداشتند که مبادا کسی ضعف هایم را ببیند و بداند جای هر زخم و اسکاری دقیقن کجاست. در این صورت اجتناب از کص گویی جایز نبود. نمیدانم دوروز شد یا یک روز وعمده ای که نتوانست تحمل کند و لفت داد 😁


معنی کلمات در دیکشنری ذهنم متفاوت است. همین واژه ی غربت برای اکثریت زمانی معنی میدهد که بعد مکانیشان فرق کند و از خویشان خویش دور باشند . اما این قضیه درمورد من صادق نیست. من در وطن خود، حتی میان دیوارها و آدم هایی که کنارشان زندگی میکنم غریبه ام و بیشتر به وصله ای ناجور میمانم .
البته مشکل منم که توان همزیستی مسالمت آمیز با احدی را ندارم .
توانایی ام در برقراری ارتباط با دیگران رو به افول است
حتی با دوستای ده سالم موضوعی برای حرف زدن پیدا نمیکنم.


گمان کردم افکار پینه بسته ام را می شود با کتاب تغییر داد. اما بعد از خواندن چند بند از کلامت عصای جادویی توست و رموز موفقیت وکامیابی، بستمش و گوشه ای پرتش کردم که تا ابد خاک بخورد . این حرف ها هیچ وقت توی کتم نرفته است، درد با ریشه هایم عجین شده است انگار چیزی متفاوت مدام زیرِ جلدم احساس میکنم، نمیخواهم چسناله سر بگیرم که اوضاع آنقدرها بد نیست، اما خب..
شاید بقول جلال آل احمد بدی کار این بوده که هیچ کاری را تا آخرش نرفتم!
یا شاید هم حق با این غریبه ها باشد؛
من آدمِ جا زدنم، در هر لحظه آماده ی ترک کردن، پا پس کشیدن از چیزها و کس هایم، انکارِ همه ی کانکشن های نهان و آشکار. همین است، من آدمِ رفتنم چرا که مرغوبیت ماندن ندارم.

5 last posts shown.

30

subscribers
Channel statistics