🔶بسم الله #ریحان ۲۳
علامه ملامحسن فیض کاشانی:
🌸از زبان خداوند خطاب به عبدش👇
🌷
🌸 گر دل به عشق من دهی بهر تو دلداری کنم
🌸 ور تن به حکم من نهی جان ترا یاری کنم
🌸 مستی شود گر آرزوت، از عشقِ خود مستت کنم
🌸 مخمور اگر باشی ترا از غمزه خمّاری کنم
🌸 یاری اگر خواهی جلیس، من باشمت یار و انیس
🌸 خواهد دلت گر گفتگو، بهر تو گفتاری کنم
🌸 چشم و دلت روشن شود، خار گلت گلشن شود
🌸 چون روی سوی من کنی، چون من ترا یاری کنم
🌸 یک لحظه هشیار ار شوی، ساقی شوم ساغر دهم
🌸 دور از تو، بیمار ار شوی، من رسم تیماری کنم
🌸 درد ترا درمان کنم، کار ترا سامان کنم
🌸 عیب ترا پنهان کنم، بهر تو ستّاری کنم
🌸 خیل ترا قوّت دهم، جُند ترا نصرت دهم
🌸 بر دشمنانِ جان تو، آیین پیکاری کنم
🌸 چون یار غمخوارت منم کف بر مگیر از دامنم
🌸 تا من ترا یاری کنم، تا لطف و غمخواری کنم
🌸 فیض! این جواب آن غزل، از شعر مولانا که گفت:
🌸 «کاری ندارد این جهان، تا چند گلکاری کنم»
🔸
🔻دیوان اشعار #ملامحسن_فیض_کاشانی (رحمةالله علیه) ، غزلیات، #غزل۶۰۸
🔶
🌷بندهایی از غزل مورد اشاره فیض در مصرع آخر👆دیوان شمس، #غزل۱۳۷۶ :
🌼در وصف حال عبد با خدایش👇
🔸
🌼 کاری ندارد این جهان تا چند گلکاری کنم
🌼 حاجت ندارد یار من تا که منش یاری کنم
...
🌼 چون گشتهام نزدیک شه، از ناکسان دوری کنم
🌼 چون خویشِ عشقِ او شدم، از خویش بیزاری کنم
🌼 زنجیر بر دستم نهد گر دست بر کاری نهم
🌼 در خُنبِ مِیْ غرقم کند، گر قصد هشیاری کنم
🌼 ای خواجه من جامِ مِیْ ام، چون سینه را غمگین کنم
🌼 شمع و چراغ خانهام، چون خانه را تاری کنم
⚠️(از زبان خدا به عبدش👇)
🌼 یک شب به مهمان من آ، تا قرصِ مَه پیشت کشم
🌼 دل را به پیش من بنه، تا لطف و دلداری کنم
🌼 در عشق اگر بیجان شوی، جان و جهانت من بس ام
🌼 گر دزد دستارت برد، من رسم دستاری کنم
🌼 دلرا منه بر دیگری، چون من نیابی گوهری
🌼 آسان درآ و غم مخور تا منت غمخواری کنم
⚠️(اثر نجوای رب در حال عبد👇)
🌼اخرجتُ نفسی عن کسل، طهرتُ روحی عن فشل
🌼 لا موت الا بالاجل، بر مرگ سالاری کنم
...
🌼 ای مطرب صاحب نظر، این پرده میزن تا سحر
🌼 تا زنده باشم زنده سر، تا چند مرداری کنم
🌼 پندار کامشب شبپری، یا در کنار دلبری
🌼 بیخواب شو همچون پری، تا من پریداری کنم
🌼 قد شیدوا ارکاننا، و استوضحوا برهاننا
🌼 حمداً علی سلطاننا، شیرم چه کفتاری کنم
🌼 جاء الصّفا، زال الحزن، شکراً لوهّابِ المِنَن
🌼 ای مشتری زانو بزن تا من خریداری کنم
🌼 زان از پگه دف میزنم زیرا عروسی میکنم
🌼 آتش زنم اندر تُتُق (۱)، تا چند ستاری کنم
🌼 زین آسمان چون تُتُق، من گوشه گیرم چون اُفُق
🌼 ذو العرش را گردم قُنُق (۲)، بر مُلک جباری کنم
🌼 الدار من لا دار له، و المال من لا مال له
🌼 خامش اگر خامش کنی، بهر تو گفتاری کنم
🌼 با شمس تبریزی اگر همخو و هم استارهام
🌼 چون شمس اندر شش جهت باید که انواری کنم
🔸
۱. تُتُق (تُتُغ): سراپرده، پرده بزرگ، خیمه، چادر
۲. قُنُق: مهمان، مسافر
🔶
کانال «روح و ریحان🌸اشعار الهی»
@Elaahy✨
@Salehi786✨