سلام ادمین 16 کرج امروز میخوای براتون یه اعتراف سنگین تعرفه کنم🫠👌 پدربزرگ آمباتوکام و گی دو برادر بودند که در عصر غرب وحشی زندگی می‌کردند. آن‌ها همیشه با هم بازی می‌کردند و به دنبال ماجراجویی بودند.
یک روز، آن‌ها به دلیل تعقیب شده بودن از شهر خارج شده و در جای خالی و بیدار قایق ساخته و روانه رودخانه شده‌اند. در حین رانندگی، آن‌ها با چند تبهکار مسلح روبرو شده‌اند. پدربزرگ آمباتوکام و گی تلاش کرده‌اند تا خود را دفع کنند، اما به نظر میرسید که این تبهکاران قصد نابود کردن آن‌ها را دارند.
پس از مبارزات سخت، پدربزرگ آمباتوکام به شجاعت خود نشان داد و تلاش کرده است تا گروه تبهکاران را از بین ببرد. با این حال، در حین مبارزه، گلوله‌ای به پدربزرگ آمباتوکام خورده و او به شدت زخمی شده است.
گی، برادر کوچکتر پدربزرگ آمباتوکام، با دیدن این حادثه، دست به سلاح خود زده و تلاش کرده است تا بقیه تبهکاران را از بین ببرد. با این حال، گلوله‌ای به سمت گی شلیک شده و او نیز مجروح شده است.
پس از مدتی، پدربزرگ آمباتوکام و گی در کنار هم در رودخانه جان خود را از دست دادند. با پایان غم‌انگیز این داستان، عصر غرب وحشی یک قطعه‌ای از جذابیت خود را از دست داد.
ادمین:
پدرت ابول
Join us:
@etrafatnashn
یک روز، آن‌ها به دلیل تعقیب شده بودن از شهر خارج شده و در جای خالی و بیدار قایق ساخته و روانه رودخانه شده‌اند. در حین رانندگی، آن‌ها با چند تبهکار مسلح روبرو شده‌اند. پدربزرگ آمباتوکام و گی تلاش کرده‌اند تا خود را دفع کنند، اما به نظر میرسید که این تبهکاران قصد نابود کردن آن‌ها را دارند.
پس از مبارزات سخت، پدربزرگ آمباتوکام به شجاعت خود نشان داد و تلاش کرده است تا گروه تبهکاران را از بین ببرد. با این حال، در حین مبارزه، گلوله‌ای به پدربزرگ آمباتوکام خورده و او به شدت زخمی شده است.
گی، برادر کوچکتر پدربزرگ آمباتوکام، با دیدن این حادثه، دست به سلاح خود زده و تلاش کرده است تا بقیه تبهکاران را از بین ببرد. با این حال، گلوله‌ای به سمت گی شلیک شده و او نیز مجروح شده است.
پس از مدتی، پدربزرگ آمباتوکام و گی در کنار هم در رودخانه جان خود را از دست دادند. با پایان غم‌انگیز این داستان، عصر غرب وحشی یک قطعه‌ای از جذابیت خود را از دست داد.
ادمین:
پدرت ابول
Join us:
@etrafatnashn