در باب حکمت گراز


Channel's geo and language: not specified, not specified
Category: not specified


Keeping visions alive
عن، فرهنگ و سنت ماست
فقط اگه کار واجب :))*
https://t.me/BiChatBot?start=sc-d624b0cf66

Related channels  |  Similar channels

Channel's geo and language
not specified, not specified
Category
not specified
Statistics
Posts filter


اگه ندیدید یکی از خنده‌دارترین چیزهاییه که تاحالا شنیدم
بار اول بی‌اغراق هر دو سه جمله باید پاز می‌کردم خنده‌م تموم بشه بتونم بقیه‌ش رو ببینم «))




:)))) مثل اون جوک suck a bag of dicks لویس سی‌کی شده برام، کیر سگ مگه می‌تونه برینه آخه‌:))))


توضیح این‌که دلیل این‌که من معمولا این فحش‌های طولانی رو پست می‌کنم برای اینه که تصور این‌که یه نفر یه چیزی رو توی اینترنت دیده و اییین همه احساسات شدید توش ایجاد شده برام واقعا بامزه‌ست :))


بچه‌ها من متوجه شدم کلییی دایرکت داشتم که اصلا ندیده بودمشون، و تنظیمات پیام‌ها رو هم اینستا عوض کرده بود نمی‌تونستن پیام بدن بچه‌ها بم


لای پیام‌های از دست رفته به این هم برخوردم :))))


این به‌نظر شبیه اشتباهی توی نگارش میاد ولی این رو از این به‌بعد به همین شکل نقل قول خواهد کرد
خیلی هاردکوره :))


اگه این ساعت دارید این کسشعرا را پیگیرانه می‌خونید بیایید باهم دوست بشیم :))


این چند تیکه رو باید از این‌جا و دنبال هم بخونید که نسبتا معنی بده


تصور کنید دارید به آهنگی گوش می‌دهید و من ناگهان می‌پرسم: «در این لحظه چه کسی هستی؟» بدون مکث کردن و فکر کردن، در لحظه چه جوابی خواهید داد؟ اگر سوال من حواستان را از گوش دادن به موسیقی پرت نکند، با زمزمه کردن و هم‌خوانی با آهنگ جوابم را خواهید داد. اگر سوالم شما را غافلگیر کنید شما [سوال را تکرار خواهید کرد و] جواب خواهید داد «در این لحظه چه کسی هستی؟». اما اگر مکث کنید و فکر کنید، سعی می‌کنید در مورد گذشته بهم چیزهایی بگویید و نه زمان حال. چیزهایی مثل اسم و آدرس و شغل و خاطرات گذشته. اما سوال من این بود که چه کسی هستی نه چه کسی بودی. چرا که آگاهی از واقعیت، از زندگی در زمان حال یعنی درک این مسئله که فقط تجربه/زمان حال وجود دارد. چیزی جز تجربه وجود ندارد، تجربه‌ای از «شما» وجود ندارد که مشغول تجربه کردن تجربه باشد.




ایده‌ی یک متفکر مجزا، یک «من»ِ مجزا از تجربه، به‌خاطر وجود خاطره و سرعت بالای تغییر افکار است. مثل این‌ است که یک چوب درحال سوختن را بچرخانید و این توهم را ایجاد کنید که استوانی‌ای از آتش در مقابلتان وجود دارد. اگر تصور کنید خاطره دانشی از گذشته‌ است که مستقیما به آن دسترسی دارید و نه تجربه‌ای در زمان حال، دچار این توهم می‌شوید که همزمان نسبت به گذشته و زمان حال آگاهی دارید. معنای این تفکر این است که در شما دو چیز کاملاً مجزا از تجربیات گذشته و تجربیات زمان حالْ وجود دارد. ممکن است بگویید: «به این تجربه‌ی حال آگاهی دارم و می‌دانم که با تجربه‌ی گذشته متفاوت است. پس اگر بتوانم این دو را مقایسه کنم و بین آن‌ها متوجه تفاوتی بشوم، پس می‌توانم نتیجه بگیرم که من چیزی مستقل و مجزا از این دو هستم.»
اما مسئله این‌جاست که شما نمی‌توانید تجربه‌ی حال را با تجربه‌ی گذشته مقایسه کنید. شما تنها می‌توانید حال را با خاطره‌ای از گذشته مقایسه کنید، که خودش بخشی از تجربه‌ی حال است. وقتی کاملاً متوجه شوید که خاطره نوعی تجربه در زمان حال است، متوجه خواهید شد که تلاش برای جدا کردن خود از این تجربه مثل تلاش برای گاز گرفتن دندان‌هایتان بی‌نتیجه و غیرممکن است. تنها چیزی که وجود دارد فقط خود تجربه است.




زمانی که دارید این تجربه/لحظه‌ی فعلی را تماشا می‌کنید، آیا احساس می‌کنید کسی دارد آن را تماشا می‌کند؟ آیا می‌توانید علاوه بر خودِ تجربه، به تجربه‌گری اشاره کنید؟ آیا می‌توانید هم این جمله را بخوانید هم به خودتان فکر کنید که دارد این جمله را می‌خواند؟ می‌بینید که وقتی می‌خواهید به خودتان در حال خواندنِ این جمله فکر کنید، لازم است چند لحظه‌ای دست از خواندن بردارید. تجربه‌ی اول خواندن است و تجربه‌ی دوم این فکر است: «دارم می‌خوانم.». آیا می‌توانید فکرکننده‌ای پیدا کنید که دارد این فکر را می‌کند؟ به عبارت دیگر، وقتی تجربه‌ی فعلی شما این فکر است که: «دارم می‌خوانم.» آیا می‌توانید به خودتان فکر کنید که دارد این فکر را می‌کند؟
این بار هم لازم است از فکر کردن به: «دارم می‌خوانم.» دست بکشید و وارد تجربه‌ی سوم شوید که این فکر است: «دارم به این فکر می‌کنم که دارم می‌خوانم.» نگذارید سرعت عوض شدن این افکار گولتان بزند و باعث شود فکر کنید می‌توانید تمام این فکرها را در یک لحظه در سر داشته باشید.




پرشیا سرحال کارکرده چنده راستی، بخرم این کسنمک رو فعالانه داشته باشم :))


هرروز بیشتر از دیروز دخترها از کانال می‌رن و جاش چندتا پسر دیگه عضو می‌شن
قدم به قدم تا اندرو تیت شدن
پرشیای تو چه‌رنگیه؟


یک طنازی و قر جالبی توی این هست خیلی می‌پسندم




"you have to see and feel what you are experiencing as it
is, and not as it is named."



20 last posts shown.