ف_جعفری🍃


Channel's geo and language: not specified, not specified
Category: not specified


فاطمه جعفری
با دنیای شعر درگیرم
ولی بدمم نمیاد گاهی نویسنده باشم
ممنون که با بودنتون بهم انگیزه میدین♥️
حرف بزن باهام😇👇🏻
https://telegram.me/HarfBeManBot?start=NDM0OTE4OTcy

Related channels  |  Similar channels

Channel's geo and language
not specified, not specified
Category
not specified
Statistics
Posts filter


شایدم هست
کسی شبیه تو
#نورِدل🌿♥️


در این زندگیِ نامعلوم
کسی باید باشد
کسی که تو را
به زندگی
به رویاهایت
به بند بندِ دلتنگی هایت وصل کند
کسی باید باشد..شبیه تمام حرف های نگفته‌ات..
که نیست..!
#ف_جعفری


بیا سمت رویاهامون بریم🌿
اونجایی که فهمیدی باید سمت رویا بری
دیگه برنگرد
و پرتِ لحظه‌ها شو
دنیا کوتاهه
و زندگی کوتاه تر
سفت بچسب رویاهاتو
گم کردن رویا خیلی بده🌏


بروید لایِ زندگـی
غلت بزنید خوشی را
ببوسید همان را که باید ،بیرون خبری نیست..
#صابر_ابر♥️


هرجا که رفتی آخرش برگرد
اینجا یکی هست که دِل‌تنگه..🌾


به دستانی می اندیشم که قرار است در خانه ای دور، از تو بنویسند
شاید هیچ انتشاراتی ،هیچوقت کتابم را چاپ نکند.. و من شاعری شوم بدون هیچ کتابی با رسالتی به بزرگی دوست داشتنِ تو..
شاید ریشه ی رویاهای امروزم خشک شده باشند و تمام خیالبافی هایم را درون کتابی که هیچوقت چاپ نشد جا بگذارم..
شاید خیلی ساده از کنار قلموهای نقاشی رد شوم و شبهای زیادی را مقاله علمی بخوانم و یادم برود در کدام خط از کتاب های عاشقانه جا مانده ام..
سالها بعد شاید زنی شده باشم دورتر از امروز و رویاهای در سرم..
زنی که پنجره‌ی چوبی خانه را میبندد ، کلاف های پخش شده در اتاق را با شال گردنی که برایت بافته جمع میکند
به گل های شمعدانی سر میزند و همانطور که گرامافون صدای فروغ را پخش کرده به تو یادآوری میکند شومینه را روشن کنی و بوی عود را در جای جای خانه پخش..
#ف_جعفری
۲۴آذر ۱۳۹۸🍂




ما آدمیان نقطه ضعف بسیار شناخته شده‌ای داریم که وقتی چیزی را از دست می‌دهیم، به گونه‌ای اغراق‌آمیز عزیزش می‌داریم و چشم پوشی از آن را غیرممکن می‌دانیم ...

📕 سفر به شرق
#هرمان_هسه


پرنده ای کنار پنجره ، صبحِ آمدنت را نوید داده است..🕊
فردایی که هیچ‌چیزش شبیه امروز نیست
تو خواهی آمد..
و صدای قدم هایت خانه را خوش یُمن خواهد کرد..
فرداهای دور ،عکس بودنمان بر دیوار خانه سایه خواهد انداخت و خنده هایمان را درون آینه ی چوبی روی دیوار خواهم دید..
فردایی که هیچ چیزش شبیه امروز نیست
بوی عود شاتوت در تاریکی اتاق به مشامم می‌رسد
و انگشتانم چراغ خواب را، در صدای شب ، پشت پلک های بسته ات خاموش خواهد کرد..
من به رویای فرداهای دور ایمان دارم🌿
#ف_جعفری


من زندانی آن عشقی خواهم شد
که زندان بانش تـ💜ـو باشی..
#ف_جعفری


تو مثل آخرین برگه از کتاب شعر غمگینی..🌿💜
#ف_جعفری


آمده بودم تا تو را پیدا کنم(سبز آبیِ کبود)
کار دیگری در این دنیا نداشتم
مگر نه اینکه سال ها ستاره رصد می کنند
عمر و جان شان را می گذارند
و ستاره ای می شود: ب ۶۱۲؟
خیال کن ستاره من نیستی
نفس بکش
سوسـ✨ـو بزن
بخند و باش
من که می دانم ستاره منی ..
#عباس_معروفی♥️


گوشه‌ای از خیابان های این شهر ، در گرگ و میش شبی که بی خواب شده ای؛مرا به یاد خواهی آورد. دختری را که تبعید شده‌ی غرور توست..🍂💜
#ف_جعفری


آقا ما خسته ایم
شما که گردنت بلند تره
میتونی بگی بهار کدوم وره؟🌿💚
#رادیوچهرازی


بعد مدت ها نوشتم
خوشحال میشم انتشارش بدین🌿


باید کاری میکردم
تا در دنیایت خودم را جا بگذارم
باید می آمدم عاشقت میشدم و برایت از کهکشان های دور میگفتم
از لحظه‌ای که ماه کاپلا را بغل می‌کرد
از سازدهنی زدن هایم میان دلگیری پاییزهای یاغی
باید برای ما
دو آدم از جهان های دور
کاری میکردم
تا تو با هر بار شنیدن ماه و ماهی یاد من بیفتی
در خیره‌ی چشمانت به آسمان مرا ببینی
و شبی که دلتنگی های قلبت وادارت می‌کند به ستاره‌های مرده‌ی شب نگاه کنی یاد ذوق صدایم وقتی از کهکشان های دور میگفتم بیفتی
میخواستم زنده بمانم
حتی در آغوش دلتنگی هایت برای آدم هایی که من نبودم
باید انقدر شعر میخواندم و برایت شعر مینوشتم تا باشنیدن اسم هر شاعری
نام من بوسه میزد بر لبهایت
باید زنده میماندم
میان کتابهایی که میخریدی .. در سطر به سطر غصه‌های شازده کوچولو..
باید چهره ات را نقاشی میکردم
و هزاران بار به چشمانت میسپاردم که مرا زندگی کنند

باید می‌آمدم از پشت شیشه‌ای که نور در آن افتاده نگاهت میکردم
تا بعد از رفتنم میان صحبت های روزمره
ی آدم ها یاد لبخند های عمیقم در آخرین دیدار بیفتی
باید یک فرقی با آدم های دیگر داشتم برایت

باید کاری میکردم
تا مرا یادت بیاوری
در میان قلموهای آغشته به رنگ
کتاب‌های شعر
درخشش ستاره‌های دور
نامه هایی که برایت پست می‌شد
خیره ماندن های چشمی بر نگاهت
در سکوت صداهای ضبط شده‌ات
و عکس هایی که نفهمیدی چطور از تو گرفتمشان..
در این جهان آلوده به غم
که فراموشی اش اجتناب ناپذیر است
باید در نگاه تو زنده میماندم
حتی اگر کیلومترها دور از تو
در کنار پنجره بنشینم و سرما تا مغز استخوانم نفوذ کند
کسی شعرهایم را نشنود از زبانم
و دیگر تو نباشی که بگویی پنجره را ببند سرما میخوری...
#ف_جعفری


همین از تمام جهان کافیه
همیــن کە کنارت نفس میکشــ🎐ـم


[هيچ پيامی آخرين پيام نيست و هيچ عابری آخرين عابر!
كسی مانده است كه خواهد آمـ🍃ــد،
باور كن.
كسی كه امكانِ آمدن را زنده نگه ميدارد..]
#نادر_ابراهيمی💜


امشب تمام دنیا دست به دست هم داده تا تو را یادم بیاورند..
از گلهای کاکتوس کنار پنجره بگیر تا ماهی که در آسمان جا خوش کرده..نگاهم کشیده میشود به تیرگی آسمان..انگار تو آنجایی.انگار که تو نگاهم میکنی..میبینی ؟در نبودنت آسمان و تمامی کتابهای شعر،رادیوی کنار کتابها،حتی هوا..حتی لباسهای جاخوش کرده در کمد هم نگاهم را میکشند سمت تو..انگارتمامِ تو در من جامانده..نگاهت،صدایت،دستهایت،خنده هایت..
تمام تو در من جامانده..من از تو مینویسم..از تویی که بی تفاوتیت،،نبودنت..حتی دیگر ندیدنت مرا از فکر تو جدا نمیکند..از تویی که سایه‌ی تمام رویاهای منی..تو تمام هست ونیست منی..تو همان چایِ دمنوش در یک عصر خسته کننده‌ای..همان شوقِ زنده بودن در کلافگیِ مستمری..
تو همان کافه‌ی دنجی هستی که عطر معشوقه‌های از جنسِ وصال فضایش را پرکرده..شبیه به شعری شده ای که آن را زیسته ام..
تورا به کدام غزل نسبت بدهم تا ایمان بیاوری به خوب شدن حالِ تک تک روزهای من کنار تو..تا بدانی کنار تو آینده‌ی من خراب نمیشود..آینده‌ی من کنار تو رویائیست که ارزشِ اتفاق افتادن را دارد ..تو را به چشمانِ عاشقم قسم اتفاق بیفت...!! اتفاق افتادنت را دوست دارم.⚡️
#ف_جعفری


صبــورم کـه باشم، نـه طاقت ندارم...
اگه خیلی سخته.. اگه خیلی دوره..
حتی اگه دیـــر..
همین چند ساعت..
تو این دلخوشی رو از من نگیر...

20 last posts shown.

133

subscribers
Channel statistics