لویی پسر ی خانواده ی تقریبا پولداره و عاشق دوچرخه سواریه ی روز بعد از تمرین هاش بخاطر گشنگی زیادش وارد ی نانوایی میشه تا ی چیز بگیره تا گشنگیش بر طرف بشه که با هری هم مدرسه ایش رو به رو میشه که از بچگی تو نانوایی کار میکرده و در کنارش درس میخونده.
و لویی برای اولین بار توجهش به اون پسر کوچولوی فرفری جلب میشه و ناخودآگاه هرروز بعد از تمرین خودشو جلوی اون نانوایی میبینه.
این دیدار های روزانه باعث دوستی اون دو تا پسر بچه میشه طوری که لویی منتظر میشه تا کار هری تموم بشه تا با هم به خونه هاشون برگردن صمیمیت این دو اونقدری باقی میمونه که تمام نوجوانیشون باهم میگذره.
و حالا تو سال آخر دبیرستان لویی اون پسر شر و شیطون، ی حس هایی تو خودش به هری ای میبینه که رفتارش پیش لویی و بقیه خیلی متفاوته جوری که جواب همه رو میده و شبیه عوضی ها رفتار میکنه ولی جلوی ی لویی خودش رو لوس میکنه چیزیه که باعث میشه اون پسر دلش قنج بره...
و زمانی که لو تصمیم میگیره بعد از جشن فارغ التحصیلی کنار دره به حسش اعتراف کنه زین و لیام اون کاپل عوضی پانک، رو میبینن و با هم بحثشون میشه.
این بحث باعث میشه لویی و زین تقریبا دعواشون بشه و کی میگه هری و لیام قراره جلوشون رو بگیرن یا قرار نیست همراهیشون کنن؟
حین دعوا نایل هوران پسر خونسردی که دوست مشترکشون بود بهشون میپیونده و سعی میکنه از هم جداشون کنه که اون ها از دره پرت میشن و همه جا براشون سیاه میشه.
اما وقتی بیدار میشن همه جا تغییر کرده دنیا مثل گذشته نیست و اون ها سمت های مختلفی دارن...
نایل شاهزاده,زین و لویی فرمانده و لیام و هری محافظ؟
چه اتفاقی داره میوفته؟
اون ها جای چه کسی نشستن؟
آیا تو زمان سفر کردن؟
پ.ن:چرا نمیتونم فلاف بنویسم؟ قرار بود ایدش فلاف باشه رفتم حموم یهو ایده جنگی شد....
من وقتی میخوام ایده فلاف بدم:
زویی ای که دست راست هیتلرن و عاشق پسراش که به فرزندی گرفته شدن میشن و نایل هوران مشاور اون به راستی سرانجام این عشق چه میشود؟😂😂😂
❥ | #Larry
❉ | #idea
✾ |
Gay syndrome