2⃣1⃣
- start a family
بچه دار شدن (بچه اول )
🦠we're not ready to start a family yet
ما هنوز آماده نیستیم بچه دار بشیم
- s.th is like pulling teeth
راضی کردنش سخته
🦠getting him to do his homework is like pulling teeth
مجبور کردن اون برای انجام تکالیفش واقعا سخته
- good riddance ( to s.b )
بره به جهنم (چه بهتر )
🦠if they can't accept me as I am , good riddance
اگه اونا نمیتونن منو همینجوری که هستم قبول کنن ، پس برن به جهنم .
- be flattered
شرمنده شدن
🦠we were flattered by all the attention
بابت همه توجهات شرمنده شدیم
- as far as s.b is concerned
تا اونجایی که به ...مربوط میشه
🦠there's no reason to wait , as far as I'm concerned
تا اونجایی که من میدونم ، هیچ دلیلی برای منتظر شدن وجود نداره
- in terms of s.th
در مورد ، از نظره
🦠I don't know what to do in terms of John's problem
من نمیدونم چیکار کنم در مورد مشکل جان
- time ( hang(s) / lie(s) ) heavy on my hands
زمان برام به سختی میگذره
- wet blanket
ضد حال ، مایه ناامیدی
🦠don't invite Nicole to the party , she's such a wet blanket that she'll complain the whole time
نیکولو دعوت نکن به مهمونی ، اون یه همچین آدم ضد حالیه که همش شکایت میکنه
- follow / get / catch s.b's drift
گرفتن منظور کسی
🦠you didn't quite get my drift , did you ?
شما کاملا نگرفتی منظورمو ، همینطوره ؟
210. in person
شخصا
🦠you have to sign for it in person
شما شخصا باید امضاش کنی
@speakingg 🔵 کلمه و جمله
@idiom_1 🟡 اصطلاح
@phrasal_verbb 🔵 فعل عبارتی
- start a family
بچه دار شدن (بچه اول )
🦠we're not ready to start a family yet
ما هنوز آماده نیستیم بچه دار بشیم
- s.th is like pulling teeth
راضی کردنش سخته
🦠getting him to do his homework is like pulling teeth
مجبور کردن اون برای انجام تکالیفش واقعا سخته
- good riddance ( to s.b )
بره به جهنم (چه بهتر )
🦠if they can't accept me as I am , good riddance
اگه اونا نمیتونن منو همینجوری که هستم قبول کنن ، پس برن به جهنم .
- be flattered
شرمنده شدن
🦠we were flattered by all the attention
بابت همه توجهات شرمنده شدیم
- as far as s.b is concerned
تا اونجایی که به ...مربوط میشه
🦠there's no reason to wait , as far as I'm concerned
تا اونجایی که من میدونم ، هیچ دلیلی برای منتظر شدن وجود نداره
- in terms of s.th
در مورد ، از نظره
🦠I don't know what to do in terms of John's problem
من نمیدونم چیکار کنم در مورد مشکل جان
- time ( hang(s) / lie(s) ) heavy on my hands
زمان برام به سختی میگذره
- wet blanket
ضد حال ، مایه ناامیدی
🦠don't invite Nicole to the party , she's such a wet blanket that she'll complain the whole time
نیکولو دعوت نکن به مهمونی ، اون یه همچین آدم ضد حالیه که همش شکایت میکنه
- follow / get / catch s.b's drift
گرفتن منظور کسی
🦠you didn't quite get my drift , did you ?
شما کاملا نگرفتی منظورمو ، همینطوره ؟
210. in person
شخصا
🦠you have to sign for it in person
شما شخصا باید امضاش کنی
@speakingg 🔵 کلمه و جمله
@idiom_1 🟡 اصطلاح
@phrasal_verbb 🔵 فعل عبارتی