Illustré


Channel's geo and language: not specified, not specified
Category: not specified


Enfj
空心写的文章.
PL' @chill_brune
http://t.me/HidenChat_bot?start=1370249852

Related channels

Channel's geo and language
not specified, not specified
Category
not specified
Statistics
Posts filter


Video is unavailable for watching
Show in Telegram


آی مین-
دلم آشنایی میخواد


نیاز دارم با آدمای جدید اشنا شم


این سرما و هوای بارونی فقط یه کاناپه روبه روی شومینه میخواد.
پتوی مورد علاقت و برداری و رو کاناپه لم بدی، اهنگ مورد علاقت با صدای بارون همراهی میکنه و تو همون لحظه از لذت این فضا میتونی بهترین حس و داشته باشی
تنها روی کاناپه، جلوی شومینه، با همون کتاب مورد علاقت و اهنگ ارومی که پلی شده.
بدون افکار، افکاری که تو هر ثانیه بهشون فکر میکنی
فقط استراحت میدی به خودت و دست هات، و حتی آدم های گناهکار.
میدونی که چی میگم؟


Sweeter than heaven; Hotter than hell.




خاک پاتم.
دیگه کاریه که از دستم برمیاد.


Forward from: 𝘐𝘯𝘤𝘢𝘴𝘴𝘢𝘣𝘭𝘦.
ابراز علاقهای رایدن>>>>.


این دو تا کصکش بهترینن.


دکستر و روبی>>>>>>>>>>>>>>>>


Your life isn't yours if you care about what others think.


Video is unavailable for watching
Show in Telegram


جوری سردرد دارم که نیاز به دو تا بشکه قهوه دارم رسما




خسته تر از هرروز روی کاناپه ای که رو به روی شومینه بود نشست
ارنج هاش رو روی زانوهاش گذاشت و صورتش رو بین دست هاش پنهان کرد، افکار زیادی توی سرش بودن و صداهای زیادی رو میشنید، اما چطور میتونست به اون ها بگه برن؟
چطور میتونست بگه خسته‌است و نمیتونه تحمل‌شون کنه؟
اره اون فقط خستگی زیادی رو احساس میکرد و نمیتونست افکارش رو منظم کنه
کمرش رو صاف کرد و کف دست هاش رو رو به روی صورتش گرفت و با دقت به اون ها خیره شد
+چطور؟ چطوری اون نقاشی ها رو خلق میکنین.
درد نداره؟ وقتی میدونین اون نقاشی ها، اون کابوس ها خالقشون شمایین دردی رو احساس نمیکنین؟
چطور بدون اجازه من روی اون کاغذ ها آثاری به جا میذارین؟

حسی که داشت فراتر از حد توانش بود
اون افکارش قفل شده بودن و نمیدونست داره چیکار میکنه.
بلند شد، به سمت شومینه رفت و زانو زد
خیره به شعله های اتیش و هیزم هایی که میسوختن دست هاش رو به سمتش برد
هر ثانیه گرما رو بیشتر حس میکرد و دست هاش گرم تر میشد
زیاد طول نکشید، دست هاش بین آتیش بود و هر لحظه سوختن رو با وجودش احساس میکرد
براش سوال بود..
چرا حالا که میدونست داره چیکار میکنه..
خلق کننده های کابوس هاش رو نجات نمیداد؟




But who can deal with inside monster?


Only a monster can deal with another monster.


یادمه یه بار یکی گفته بود ادما من رو تغییر دادن.
من فقط به این فکر میکردم امکان نداره.
هیچ کس و هیچ چیز مستقیما تورو تغییر نمیده.
صرفا وقتی خودت بخوای و خودت شروعش کنی انجام میشه، آدم ها و اتفاقات مثل یه کاتالیزور عمل میکنن. اون ها سرعت میبخشن و میتونن استارتش رو بزنن اما در اخر فقط خود تو هستی که انتخاب میکنی همینطور باقی بمونی یا تغییر کنی.
و تو انتخاب میکنی اون تغییر تورو به کجا میرسونه و تو قراره چه ورژنی از خودت باشی.


برای من دنیا چیزی جز یه مکان شیطانی نیست.
شیطان درون خودم هم تنها به خاطر سرنوشت کارهایی که انجام میدادم ظاهر شد.

20 last posts shown.

73

subscribers
Channel statistics