🔺در مقوله دیندار بودن ایشان، میتوان به انتخاب طلبگی و در این کسوت ماندن، انس و الفت با قرآن و طمأنینهای که در سایه قرآن پیدا کرده بود و میتوانست در زندان و آن هم در شرایط خوف از مرگ و اعدام، تفسیر قرآن بنویسد، اشاره کرد.
🔺شجاعت، احتیاط و اعتدال در رفتار از جمله خصوصیتهای بارز در شخصیت مرحوم هاشمی بود.
🔺مرحوم هاشمی یک سیاستمدار بزرگ بود. سیاستمدار بزرگ کسی است که در مسیر انتخاب یک ملت، جهت ایجاد کرده و حرکت جامعه را هدایت کند.
🔺نقش برجسته دیگر آقای هاشمی، تثبیت حاکمیت بود. اگر این اتفاق نمیافتاد، آشوب و چند پارگی، شرایط داخلی و تحمیل جنگ، شرایط خارجی تجزیه کشور را فراهم میکرد. به هر حال حاکمیت باید یکپارچه میشد و در این یکپارچگی و استقرار نظام جمهوری اسلامی برای دفاع از تمامیت ارضی کشور، آقای هاشمی نقش بارزی ایفا کرد.
🔺من فکر میکنم یکی از کسانی که برای تحقق صلح و پذیرش قطعنامه نقشآفرینی ویژهای داشت، آقای هاشمی بود. ایشان حتی به حضرت امام پیشنهاد دادند که مرا مقصر جنگ جلوه داده و مجازات کنید، اما از این حالت فرسایشی جنگ خارج شویم.
🔺آقای هاشمی بعد از جنگ به دنبال توسعه و سازندگی کشور بود و البته این تصمیمی نبود که در آن زمان اتخاذ کرده باشد، بلکه تصمیم ایشان مبنی بر توسعه و سازندگی را میتوان در کتاب امیرکبیر ایشان ملاحظه کرد.
🔺آقای هاشمی کسی نبود که گوشه شهر قم نشسته باشد و وقایع را رصد کند، بلکه اگر جلد اول خاطرات ایشان را مطالعه کنید، میبینید که اروپا را به طور کامل گشته و با زیرساختهای توسعه در آنجا آشنا شده است و به گفته خودش دو ماه تمام با اتومبیل از ایالتهای آمریکا بازدید کرده و همینطور از ژاپن که مظهر توسعه در آسیا محسوب میشود و همه اینها قبل از انقلاب اتفاق افتاده بود.
🔺به اعتقاد من، مرحوم هاشمی شخصیت کاریزماتیکی که بتواند مریدانی را اطراف خودش جمع کند، نداشت و علتش این بود که در سخنرانیهای خود مایل به طرح مسائل شعارگونه و دریافت سوت و کف از شنوندگان نبود، به جز خطبههایی که در زمان جنگ ایراد کرد و نشان داد توانایی تهییج و تحریک احساسات را دارد، ولی در واقع بنای این کار را نداشت.
🔺یکی از گروههای جفاکار نسبت به آقای هاشمی، روشنفکران بودند.
🔺پیروزی احمدینژاد در انتخابات۸۴، بیش از آنکه مرهون تواناییهای وی یا ناشی از تدبیر جناح راست باشد، نتیجه بیکفایتیها و اشتباهات جامعه روشنفکری بود که نمیتوانست تکلیف خود را با عقلانیت و توسعه روشن کند، لذا در مقابل ایشان ایستاد و بعدا همین شعارهای روشنفکری که در عالیجناب سرخپوش و خاکستری تجلی پیدا کرده بود، بر زبان احمدینژاد و دوستانش جاری شد.
🔺به نظر من در سده اخیر سیاستمداری که این اندازه در ساحت سیاسی ایران تأثیرگذار باشد، وجود نداشته است و جامعه فقدان ایشان را بیشتر احساس میکند.
@iqna_isfahan
🔺شجاعت، احتیاط و اعتدال در رفتار از جمله خصوصیتهای بارز در شخصیت مرحوم هاشمی بود.
🔺مرحوم هاشمی یک سیاستمدار بزرگ بود. سیاستمدار بزرگ کسی است که در مسیر انتخاب یک ملت، جهت ایجاد کرده و حرکت جامعه را هدایت کند.
🔺نقش برجسته دیگر آقای هاشمی، تثبیت حاکمیت بود. اگر این اتفاق نمیافتاد، آشوب و چند پارگی، شرایط داخلی و تحمیل جنگ، شرایط خارجی تجزیه کشور را فراهم میکرد. به هر حال حاکمیت باید یکپارچه میشد و در این یکپارچگی و استقرار نظام جمهوری اسلامی برای دفاع از تمامیت ارضی کشور، آقای هاشمی نقش بارزی ایفا کرد.
🔺من فکر میکنم یکی از کسانی که برای تحقق صلح و پذیرش قطعنامه نقشآفرینی ویژهای داشت، آقای هاشمی بود. ایشان حتی به حضرت امام پیشنهاد دادند که مرا مقصر جنگ جلوه داده و مجازات کنید، اما از این حالت فرسایشی جنگ خارج شویم.
🔺آقای هاشمی بعد از جنگ به دنبال توسعه و سازندگی کشور بود و البته این تصمیمی نبود که در آن زمان اتخاذ کرده باشد، بلکه تصمیم ایشان مبنی بر توسعه و سازندگی را میتوان در کتاب امیرکبیر ایشان ملاحظه کرد.
🔺آقای هاشمی کسی نبود که گوشه شهر قم نشسته باشد و وقایع را رصد کند، بلکه اگر جلد اول خاطرات ایشان را مطالعه کنید، میبینید که اروپا را به طور کامل گشته و با زیرساختهای توسعه در آنجا آشنا شده است و به گفته خودش دو ماه تمام با اتومبیل از ایالتهای آمریکا بازدید کرده و همینطور از ژاپن که مظهر توسعه در آسیا محسوب میشود و همه اینها قبل از انقلاب اتفاق افتاده بود.
🔺به اعتقاد من، مرحوم هاشمی شخصیت کاریزماتیکی که بتواند مریدانی را اطراف خودش جمع کند، نداشت و علتش این بود که در سخنرانیهای خود مایل به طرح مسائل شعارگونه و دریافت سوت و کف از شنوندگان نبود، به جز خطبههایی که در زمان جنگ ایراد کرد و نشان داد توانایی تهییج و تحریک احساسات را دارد، ولی در واقع بنای این کار را نداشت.
🔺یکی از گروههای جفاکار نسبت به آقای هاشمی، روشنفکران بودند.
🔺پیروزی احمدینژاد در انتخابات۸۴، بیش از آنکه مرهون تواناییهای وی یا ناشی از تدبیر جناح راست باشد، نتیجه بیکفایتیها و اشتباهات جامعه روشنفکری بود که نمیتوانست تکلیف خود را با عقلانیت و توسعه روشن کند، لذا در مقابل ایشان ایستاد و بعدا همین شعارهای روشنفکری که در عالیجناب سرخپوش و خاکستری تجلی پیدا کرده بود، بر زبان احمدینژاد و دوستانش جاری شد.
🔺به نظر من در سده اخیر سیاستمداری که این اندازه در ساحت سیاسی ایران تأثیرگذار باشد، وجود نداشته است و جامعه فقدان ایشان را بیشتر احساس میکند.
@iqna_isfahan