Forward from: روزمرگی های یک ژورنالیست!
پدیده ای به نام «توریست زلزله»
علی کیانی موحد
همین چند روز پیش تصویری از کیلومترها ترافیک جاده سرپل ذهاب منتشر شد. تصویری که دو دیدگاه متفاوت را می توانست نمایان کند: یک صفی بلند از مردم نگران که برای کمک به هم وطنان خود به سرپل ذهاب هجوم آورده اند و دو صفی بلند از مردم بیکار و کنجکاو که برای دیدن اتفاقات پس از زلزله به صورت زنده، راهی کرمانشاه شده اند.و به جرات می توان گفت این دو دیدگاه درست است.
یکی از دوستان رسانه ای دیروز برایم تعریف کرد که چند نفر از همسایگانشان از کرمانشاه بازگشته اند. افرادی که جز همان صف طویل بودند. حرفهای آنها برای همسایه ها شنیدنی بود و حیرت آور:دوتا چادر مسافرتی مفت گرفتم! من که اندازه دو سال واسه بچه ام پوشک آوردم. هشت تا، باورت می شه هشت تا پتوی نو بهم دادن. هرجا می رفتم خودم رو جای زلزله زده ها جا می زدم و یه چیز می گرفتم!
وقتی که خبر برگزاری تور بازدید از مناطق زلزله زده را خواندم، تا چند دقیقه مغزم سوت کشید. بازدید از چه چیزی؟! آیا فردی حاضر است پول بدهد که بدبختی مردم را از نزدیک ببیند؟! در بازار می گویند که همیشه تناسبی بین عرضه و تقاضا هست. پس به طور حتم تقاضایی بوده که برخی تصمیم گرفتند چنین تورهایی برگزار کنند! این اتفاق در بم هم افتاده بود اما به دلیل آنکه شبکه های اجتماعی و اطلاع رسانی مانند امروز قوی نبودند، بازتاب زیادی نداشت. مردمی گردشگر که برای دیدن بقایای زلزله به بم می رفتند، رایگان از آنها پذیرایی می شد، یادگاری هایی هم برمیداشتند و به شهر و دیار خود باز می گشتند.
تاریخ این بار در کرمانشاه و به صورت بدتری در حال تکرار شدن است. آن زمان ایده برگزاری تور به ذهن فردی نرسیده بود و این «توریسم زلزله» خودجوشانه صورت می گرفت. حال باید از ایده پرداز این طرح پرسید واقعا هدف شما چه بوده؟! آیا برای کسب درآمد باید دست به هرکاری زد؟ بعید می دانم اگر «نیکولو ماکیاولی» که مبدع نظریه «هدف، وسیله را توجیه می کند» است، در این دنیا حضور داشت، حاضر می شد برای رسیدن به پول دست به چنین حرکت رذیلانه ای بزند.
از سوی دیگر وقتی فضای مجازی پر از عکسهای مختلف از مناطق زلزله زده توسط چهره های سرشناس می شود، از سلفی با زلزله زدگان گرفته تا عکسهای یادگاری با خانه های ویران شده، مردم عادی هم به خود می گویند پس چرا ما نرویم؟! چرا ما عکسی به یادگار نگیریم و خاطره ای برای فرزندان خود نیافرینیم؟!
امروز اخلاق در جامعه ما تنها تبدیل به واژه ای شده است برای تدریس در مدارس و دانشگاه ها. هر روزه شاهد هر مدل بی اخلاقی هستیم اما واقعا کاری ناپسندتر از این هست که برای تفریح خود، بخواهیم بدبختی دیگران را مشاهده کنیم؟ با خود فکر کرده اید اگر این اتفاق برای شما می افتاد، دوست داشتید دیگران با شما عکس سلفی بگیرند؟!
از تقصیر رسانه و اهالی رسانه درباره این موضوع به خصوص حرفی نزنم، بهتر است.
و البته نباید منکر فداکاری و گذشت بسیاری از هم وطنان بود که بی هیچ چشمداشت و «شوآفی» تنها به فکر کمک به مردم زلزله زده بوده و هستند و این قبیل کارها برایشان پشیزی اهمیت ندارد. باشد که این افراد سرمشق «توریست های زلزله» شوند.
.
@rozmaregijournalist
علی کیانی موحد
همین چند روز پیش تصویری از کیلومترها ترافیک جاده سرپل ذهاب منتشر شد. تصویری که دو دیدگاه متفاوت را می توانست نمایان کند: یک صفی بلند از مردم نگران که برای کمک به هم وطنان خود به سرپل ذهاب هجوم آورده اند و دو صفی بلند از مردم بیکار و کنجکاو که برای دیدن اتفاقات پس از زلزله به صورت زنده، راهی کرمانشاه شده اند.و به جرات می توان گفت این دو دیدگاه درست است.
یکی از دوستان رسانه ای دیروز برایم تعریف کرد که چند نفر از همسایگانشان از کرمانشاه بازگشته اند. افرادی که جز همان صف طویل بودند. حرفهای آنها برای همسایه ها شنیدنی بود و حیرت آور:دوتا چادر مسافرتی مفت گرفتم! من که اندازه دو سال واسه بچه ام پوشک آوردم. هشت تا، باورت می شه هشت تا پتوی نو بهم دادن. هرجا می رفتم خودم رو جای زلزله زده ها جا می زدم و یه چیز می گرفتم!
وقتی که خبر برگزاری تور بازدید از مناطق زلزله زده را خواندم، تا چند دقیقه مغزم سوت کشید. بازدید از چه چیزی؟! آیا فردی حاضر است پول بدهد که بدبختی مردم را از نزدیک ببیند؟! در بازار می گویند که همیشه تناسبی بین عرضه و تقاضا هست. پس به طور حتم تقاضایی بوده که برخی تصمیم گرفتند چنین تورهایی برگزار کنند! این اتفاق در بم هم افتاده بود اما به دلیل آنکه شبکه های اجتماعی و اطلاع رسانی مانند امروز قوی نبودند، بازتاب زیادی نداشت. مردمی گردشگر که برای دیدن بقایای زلزله به بم می رفتند، رایگان از آنها پذیرایی می شد، یادگاری هایی هم برمیداشتند و به شهر و دیار خود باز می گشتند.
تاریخ این بار در کرمانشاه و به صورت بدتری در حال تکرار شدن است. آن زمان ایده برگزاری تور به ذهن فردی نرسیده بود و این «توریسم زلزله» خودجوشانه صورت می گرفت. حال باید از ایده پرداز این طرح پرسید واقعا هدف شما چه بوده؟! آیا برای کسب درآمد باید دست به هرکاری زد؟ بعید می دانم اگر «نیکولو ماکیاولی» که مبدع نظریه «هدف، وسیله را توجیه می کند» است، در این دنیا حضور داشت، حاضر می شد برای رسیدن به پول دست به چنین حرکت رذیلانه ای بزند.
از سوی دیگر وقتی فضای مجازی پر از عکسهای مختلف از مناطق زلزله زده توسط چهره های سرشناس می شود، از سلفی با زلزله زدگان گرفته تا عکسهای یادگاری با خانه های ویران شده، مردم عادی هم به خود می گویند پس چرا ما نرویم؟! چرا ما عکسی به یادگار نگیریم و خاطره ای برای فرزندان خود نیافرینیم؟!
امروز اخلاق در جامعه ما تنها تبدیل به واژه ای شده است برای تدریس در مدارس و دانشگاه ها. هر روزه شاهد هر مدل بی اخلاقی هستیم اما واقعا کاری ناپسندتر از این هست که برای تفریح خود، بخواهیم بدبختی دیگران را مشاهده کنیم؟ با خود فکر کرده اید اگر این اتفاق برای شما می افتاد، دوست داشتید دیگران با شما عکس سلفی بگیرند؟!
از تقصیر رسانه و اهالی رسانه درباره این موضوع به خصوص حرفی نزنم، بهتر است.
و البته نباید منکر فداکاری و گذشت بسیاری از هم وطنان بود که بی هیچ چشمداشت و «شوآفی» تنها به فکر کمک به مردم زلزله زده بوده و هستند و این قبیل کارها برایشان پشیزی اهمیت ندارد. باشد که این افراد سرمشق «توریست های زلزله» شوند.
.
@rozmaregijournalist