? محمدعلی محمدپور


Channel's geo and language: not specified, not specified
Category: not specified


نوشتن درد و درمان دلخواه من است. (روزنامه نگار)
ارتباط: Telegram.me/mohamadalimohamadpour

Related channels  |  Similar channels

Channel's geo and language
not specified, not specified
Category
not specified
Statistics
Posts filter


Forward from: بی قانون
بی قانون 658
.
🔻🔻🔻
دوشنبه هجدهم دی ماه 1396
👇👇👇
🆔 @bighanooon
🆔 Instagram.com/b.ghanoon


#گزارش‌های_یک_مریخی

«گزارش شماره بیست و دوم: زرنگ بازی»
محمدعلی محمدپور | خراسان


من یک مریخی هستم که به زمین آمده‌ام. ما آن جا سردمان بود و تصمیم گرفتیم وضعیت زمین و زمینی‌ها را برای سکونت بررسی کنیم. گزارش‌های دنباله‌دار من در این ماموریت را این جا می‌خوانید. خبر خوب این است که بالاخره رفتیم خواستگاری. الان می دانم یک عده مریخی که احتمالا این گزارش را می‌خوانند می گویند چرا همه چیز این قدر کلیشه ای است؟ چرا اصلا ازدواج می کنی؟ الان شما می فرمایید کلا چه کار کنم؟ خب اصلا هیچی. همین قدر بگویم که فعلا هیچ چیز درست نشده و به قول آقای عنایت حالا حالاها باید کفش آهنی بپوشم و بروم بیایم.یک اتفاقی که چند شب پیش افتاد این بود که آقای رانتی زاده با دو تا مهمان ویژه اش برای استفاده از آسانسور چند دقیقه معطل مانده بودند و به قول آقای رانتی‌زاده کلی از وقت مهمان های تجارت کننده اش هدر رفت. همان شب آقای رانتی زاده آمد پیش من و پیشنهاد عجیبی داد. او برای این که خود و خانواده‌اش از این به بعد پای آسانسور معطل نمانند گفت که ماهانه به من مقداری پول می دهد تا من روی آسانسور بنویسم خراب است و اجازه ندهم بقیه همسایه ها جز آقای رانتی زاده و خانواده اش از آسانسور استفاده کنند.

الان هم چند روز است که هر چه همسایه ها اعتراض می کنند، می گویم که باور کنید آسانسور خراب است و اصلا دست من نیست درست شود. دست تعمیرکار است و تعمیرکار هم هنوز نتوانسته درست کند. بعد ازآن ها شارژ جمع آوری می کنم و می گویم که درست شدن آسانسور زمان می برد. الان وضعیت طوری است که خود اطلس خانم هم تا بیاید پایین و برود بالا کل روز را توی مسیر پله ها می‌گذراند. آقای رانتی زاده و خانواده اش هم یک جوری استفاده می کنند که بقیه همسایه ها از وضعیت درست کار کردن آسانسور بویی نبرند. بهنام می گوید هیچ بعید نیست به تدریج همسایه ها به نداشتن آسانسور عادت کنند انگار که اصلا تا حالا نبوده است.این جور که من فهمیده ام بعضی زمینی ها زرنگی های خاص خودشان را دارند و بهنام می گوید که به ازای هر آدم روی کره زمین راه هست برای پول درآوردن. من هم کم‌کم دارم زرنگی کردن و راه های پول درآوردن را یاد می‌گیرم و امیدوارم در این راه موفق باشم.

با تشکر، مامور زرنگ شما، بهرام625.
پایان گزارش بیست و دوم/
#خراسان



@m_mohamadpour


قطعه «در این عشق بمیرید»
از آلبوم «رمز عشق»
استاد «محمدرضا لطفی»

+ امروز زادروز استاد لطفی است. او اگر می‌ماند امروز ۷۱ساله می‌شد. افسوس که خوب‌ها زود می‌روند.

@m_mohamadpour




Forward from: پستچی 💯
مرگ تمدن ها زمانى فرا ميرسد كه بزرگان مردم؛
به پرسش هاى جديد آن ها؛
پاسخ هاى كهنه ميدهند...

ويل دورانت
@postchii


Forward from: ای لیا
رهائی
@boiereihan


جایزه ادبی ارغوان با موضوع «آخرین روزهای سال»

http://jayezeharghavan.ir
@m_mohamadpour


«دستِ من نیست»
محمدعلی محمدپور | بی‌قانون

 

ما از بچگی عادت کرده‌­ایم هی بین این و آن پاس­‌کاری شویم و اگر به داروین ذره‌­ای اعتقاد داشتیم الان اگر توپ فوتبال نشده بودیم، قطعا توپ پینگ­‌پنگ بودیم. مثلا وقتی می­­‌خواستیم دیکته شب بنویسیم پیش بابای­‌مان می‌­رفتیم می­­‌گفت برو پیش مامانت، پیش مامان­‌مان می­‌رفتیم می­‌گفت برو پیش مامان‌­بزرگت و مامان بزرگ‌­مان هم چون چشم‌­هایش یاری نمی‌­کرد، قضیه کلا منتفی بود و نهایتا ما خودمان از روی کتاب می­‌نوشتیم. خب دیکته از رو نوشته هم که غلط ندارد پس ما همیشه بیست می­‌شدیم.

این روزها هم هیچ کس سر جایش نیست و هیچ چیز دست آن کسی که باید باشد نیست. حتی ما طنزنویس­ها هم وقتی به کسی یا چیزی نقد داریم، کلا یک جای دیگر را نشانه می­‌گیریم و یک چیزی می­‌خواهیم بگوییم کلا یک چیز دیگر می­‌گوییم. مثلا من وقتی به گوشت‌­های قصابی محل نقد دارم چون برق تیزی ساتورش چشم‌­هایم را اذیت می­کند می­‌روم از سیب­‌زمینی‌­های میوه­‌فروش محل ایراد می­‌گیرم.

دولت هم این روزها دقیقا همین جوری است. کلا خود آقای روحانی تنها چیزهایی که دستش نیست امور اجرایی است و وزرا هم تنها چیزی که دست‌­شان نیست وزارتخانه خودشان است. مثلا وزیر بهداشت گفته: «80 درصد عوامل موثر بر بهداشت در اختیار ما نیست» خب دست کیست؟ آیا آقای نوبخت دمپایی توالت را خیس می­‌کند و بهداشت را بهم می‌­ریزد؟ یا ما باید برویم به وزیر علوم توصیه کنیم که با دقت مسواک بزند؟

یا مشکلات اینترنت کشور اگر به وزیر ارتباطات ربط ندارد آیا تقصیر آقای جواد ظریف است که با فیلترشکن‌­هایش حجم و سرعت اینترنت را می­‌خورد یا تقصیر آقای کلانتری است که به خاطر آلودگی یک گوشه با ماسک مظلومانه نشسته؟ اصلا حالا که این جور شد نویسنده این مطلب هم من نیستم، آقای فرشادمهر است!
#لم‌داده_با_کیبورد #بی‌قانون


@m_mohamadpour


من و آقای شارپنتیه در صبح یک روز کاملا معمولی یکشنبه، آهنگ «انتظار» را به شما تقدیم می‌کنیم.
باشد که خوش آید و هر انتظار با خوشی به سر آید...

@m_mohamadpour


Forward from: ? محمدعلی محمدپور
قبلا جایی نوشته بودم، ما آدم‌ها هیچ وقت همدیگر رو کامل نمی‌فهمیم.

مثالش این میشه که مثلا وقتی جمله: «چه ترش بود!» رو بشنویم، احتمالا واسه خیلی‌ها‌مون بار معنایی خاصی نداشته باشه و یه جمله خبری پیش پا افتاده به نظر بیاد، اما همین جمله واسه کسی می‌تونه یه جمله عاشقونه به حساب بیاد که یه روز از دهان معشوقش گفته شده و تو ذهن عاشق یکی از عاشقانه‌ترین‌هاست! یا جمله «سرتون رو بیشتر از این درنیارم» حتی به لحاظ نگارشی هم جمله غلطیه و یه دال کم داره اما همین می‌تونه واسه کسی یه جمله عاشقونه باشه که معشوق با انگشتای قشنگش واسش تایپ کرده.

می‌بینین ما هیچ وقت همدیگه رو کامل نمی‌فهمیم...

@m_mohamadpour


#از_اون_لحاظ

«ما منتظر ستایش هستیم»
محمدعلی محمدپور | خراسان
 



در خبرها خواندیم که قرار است به زودی ستایش ۳ ساخته شود. واقعا این سریال­‌های خیابان خلوت‌کن و کانون خانواده گرم کن بسیار از نظر ما لازم است و باعث می­‌شود که ما همه انتخاب­‌ها از جمله تماشای تلویزیون خانه همسایه را به کناری بیندازیم و پای سریال­­‌های رسانه ملی بنشینیم. ساخت این سریال‌­ها البته به ما نشان می‌­دهد آن قدر که فکر می‌­کنیم آب کم نیست و می­‌شود تو روز روشن کلی آب به سریال­‌ها بست.

حقیقت این است که ما طرفدار پر و پا قرص سریال­‌های رسانه ملی هستیم و ما اصلا همانی هستیم که هر روز صبح، ظهر، شب زنگ می‌­زند آی فیلم و می‌­گوید لطفا سمندون و پدرسالار را یکی در میان پخش کنید و بعد که تمام شدند دوباره از آخر به اول و از وسط به اول و روزهای زوج و روزهای فرد و نصفه شب و اول صبح و قبل از ناهار پخش کنید، ما دوست داریم. در واقع لازم می‌­بینیم آن قدر پخش کنید که بالاخره این آذر لجوج از خر شیطان پیاده شود و قبول کند بیاید با پدرسالار این­ها یک جا زندگی کند و این قدر دل عزیز را خون نکند. سمندون هم قول می­‌دهد بیاید مثل بچه آدم توی همان زیرزمین ساکن شود و این قدر توی خواب ما نیاید.

اما با پخش دوباره سریال ستایش واقعا ما پیش­‌بینی می­‌کنیم که شاهد اتفاقات جذابی باشیم. البته در راس همه این اتفاقات، چالش بزرگ دست اندر کاران سریال قطعا بر هیچ کدام از ما پوشیده نیست. بنده از همین جا به گریمور محترم سریال خداقوت عرض می‌­کنم و می­‌گویم: «گریمور دقت کن! حقیقتا گریمورهای قبل از تو سو تفاهم بود». ولی واقعا مساله مهمی است که  فریم عینک خانم ستایش درست انتخاب شود تا سن جدید ایشان در سریال کاملا برای ما ساده‌­ها قابل باور شود. چون علم روز سریال­‌سازی و فیلم­‌سازی می­‌گوید که یک فریم عینک اشتباه می‌­تواند یک سریال را با شکست مواجه کند و باعث شود مردم به خوبی با فیلم ارتباط نگیرند.

همچنین ما هم از همین جا قول می­‌دهیم زود مطالب برای­مان جا بیفتد که آقای حشمت فردوس هی گلویش را اذیت نکند که از جا افتادن مطلب مطمئن شود. شما را نمی­‌دانم ولی من از همین الان فریاد می­زنم: «ما منتظر ستایش 3 هستیم، هیچ جا نمی‌­ریم همین جا هستیم!»
#خراسان


@m_mohamadpour


این هم صفحه یک شماره ۶۵۵ بی‌قانون

ضمنا بی‌قانون امروز سه ساله شد. تولد این روزنامه دوست داشتنی را تبریک می‌گوییم. امید که روزهای خوبی در پیش‌ روی‌مان باشد. ❤️


Forward from: بی قانون
بی قانون 655
.
🔻🔻🔻
پنج‌شنبه چهاردهم دی ماه 1396
👇👇👇
🆔 @bighanooon
🆔 Instagram.com/b.ghanoon


«نقد تو سرمون فراوونه!»
محمدعلی محمدپور | بی‌قانون


یکی از موضوعاتی که این روزها واقعا خیلی کم بهش توجه می‌شود و در این کشمکش‌های سیاسی دیده نمی‌شود موضوع نقدپذیری دولت است. طوری که شما به راحتی می‌توانید به آقای روحانی بگویید: «نقد تو سرمون فراوونه، نمی‌دونیم کجا بریزیم؟» ایشان هم یک صدا با سایر اعضای کابینه جواب می‌دهد: «همین جا. همین جا». به یاد بیاورید که همیشه این طوری نبوده و ما دوره‌هایی داشتیم که نقد که هیچ، نسیه هم نمی‌توانستیم گلایه کنیم.

شما در نظر بگیر که الان هر وقت بخواهی می‌توانی بروی توی صفحه آقای ظریف و او را منشن کنی بنویسی: «جوادجون، خط ریشت را کمی بالاتر می‌گرفتی بهتر نبود؟» مطمئن باشید آقای ظریف جواب‌تان را می‌دهد و با لبخند ملیحی می‌گوید: «هرگز خط ریش یک ایرانی را نقد نکن!»

یا شما می‌توانی بروی پیش آقای وزیر کشاورزی و از وضع واردات بی‌رویه گلابی انتقاد کنی. ایشان هم یک برنامه تغذیه گیاهخواری جلویت می‌گذارد و به شما اثبات می‌کند شما حتما باید سبوس را در اولویت خودت قرار دهی و روزی سه وعده هم برای تمدد اعصاب دمنوش اسطوخودوس بنوشی.

شما حتی می‌توانی از وزیر ارتباطات گلایه کنی بنویسی: «آقای وزیر، ما از وضعیت گرانی وی پی ان، سرعت پایین اینترنت، تعداد کاراکترهای توییتر، کامنت‌های مانا باشید فیسبوک و سین نشدن پیام‌هایمان در تلگرام گلایه مندیم». ایشان هم از آنجایی که قول داده دستش رو آن دکمه نرود، سریعا یک پیام به جک دورسی، مارک زاکربرگ و پاول دورف می‌دهد و مشکل را حل می‌کند.

خب می‌بینید که فرهنگ نقدپذیری به خوبی در این دولت وجود دارد و حالا اگر از نقدتان جواب درستی نمی‌گیرید اما حداقلش این است که همه مشکلات‌تان را می‌توانید سر دولت خالی کنید و مطمئن باشید که کسی عصبانی نمی‌شود.
#لم‌داده_با_کیبورد #بی‌قانون


@m_mohamadpour


Forward from: یک حرف از هزاران
فتنه ۹۶

عملیات والفجر که شروع شد، آقای هاشمی رفسنجانی در خطبه های نماز جمعه اعلام کرد: "عملیات والفجر عملیات آخر ماست" بعد چون عملیات آخر نشد عملیات های پس از آن والفجر یک، دو، سه و تا ۸ همچنان والفجر نام گذاری شدند، بی آنکه هیچکدام عملیات آخر باشند.

اکنون اعلام شده "فتنه ۹۶" پایان یافته! امیدوارم با آسیب شناسی دقیق این فتنه و انجام اصلاحات اساسی زمینه بروز فتنه های ۹۷ و ۹۸ و ...  از بین برود.
__________
@Yek_harf_az_hezaran


چه به پشتوانه اندیشه‌های علمی و چه به واسطه تجربه بین‌المللی می‌توان گفت «انسان‌محوری» به لغتی پرفرکانس در فضای سیاست‌گذاری عصر جدید تبدیل شده ‌است. در این بین برخی از کشورها با درک درست از اهمیت مشارکت عمومی در تحقق برنامه‌ها و سیاست‌های اقتصادی تلاش کرده‌اند از طریق ایجاد مکانیزم ارتباطی قابل‌اعتماد، شفاف‌سازی بخش عمومی، تقویت نقش نظارتی و کنترلی سرمایه‌اجتماعی، ایجاد حس عمومی مبنی بر شرکت داشتن در معادلات سیاسی و تقویت نقش سازمان‌های مردم‌نهاد زبانی برای ایجاد هنجارهای مشترک ایجاد کنند. این در حالی است که غفلت از نقش سرمایهاجتماعی در ترسیم فضای اقتصادی و سیاسی کشورهای مختلف، می‌تواند سیاست‌گذاران را در مواقع بروز بحران خلع‌سلاح کند.

/بخش پایانی مقاله «الگوی مدرن همراه‌سازی مردم» منتشر شده در شماره امروز روزنامه دنیای اقتصاد/

لینک کامل مقاله:
http://www.donya-e-eqtesad.com/fa/tiny/news-3335534



@m_mohamadpour


هیچگونه تغییری در سیاست‌های رسانه ملی مشاهده نمی‌شود. نوع برخورد رسانه ملی با مسأله اعتراض‌های سراسری اخیر همچنان از جنس برخوردهای پیشین است. استفاده از کلیدواژه‌های تکراری فتنه، فتنه‌انگیزی، وابستگان غرب، استفاده از بی‌بصیرتی در مقابل بصیرت و مانور دادن روی اتفاقات جانبی که شاهد مثال‌های مذموم بودن این اعتراضات هستند. منتسب کردن آتش دادن پرچم مقدس کشور به همه مخالفان و معترضین عین درک نداشتن از مسأله است . همه این‌ها را قبلا دیده‌ایم. اختصاص دادن کامل بخش‌های خبری به تجمعات همیشه مجاز خودجوشی (!) که روی دیگر قضیه هستند. شنیده شدن صدای بلندگوهای خیابانی که همان همیشگی ها را فریاد می‌زنند همه نشانه‌های تغییر نکردن سیاست‌های رسانه ملی است. سیاست‌هایی که بخش معترض جامعه را عصبانی‌تر می‌کنند و آن‌ها را بیشتر در موقعیت آسیب‌پذیری در گوشه رینگ قرار می‌دهند.

اما موضوع این است که این نوع برخورد با مسأله دقیقا همان غفلت از آتش زیر خاکستر است. حواس‌مان باشد بخشی از جامعه که همیشه لاجرم نقش محکوم و متهم بهشان داده می‌شود و چیزی برای از دست دادن ندارند دوباره هر لحظه می‌توانند دست به عصیان بزنند.

دوباره تجمعات اعتراض‌آمیز مالباختگان، کارگران، بازنشستگان، فرهنگیان، لشکری‌ها و کشوری ها و ... اتفاق خواهند افتاد و به معترضان وضع موجود تعدد خواهند بخشید. سیر اتفاقات تکرار می‌شود تا وقتی اراده‌ای برای حل مشکلات وجود نداشته باشد. تا وقتی این صدا قرار است شنیده نشود همچنان چنین هزینه‌هایی بر کشور تحمیل می‌شود. تا وقتی رانت‌ها باشند و مردم سهمی از رفاهی که حق‌شان است را حس نکنند این شکاف عظیم بازتر خواهد شد. در واقع وقتی دولت به جای کرنش در مقابل ملت و نشان اراده خود برای کاستی‌ها و معضلات، آن را به ارزان کردن تخم مرغ و گران نکردن بنزین تقلیل دهد یعنی درکی از موضوع ندارد یا لااقل نمی‌خواهد داشته باشد.

با این تعاریف به من حق بدهید وقتی این اتفاقات را در رسانه ملی و مسئولان می‌بینم، همین الان از اینکه رسانه ملی و مسئولان به فهم جدیدی از وضع واقعی جامعه رسیده باشند، کاملا ناامید باشم. کاملا ناامید و نگران...


@m_mohamadpour


#bighanoon .
«تیم نفت آماده مسابقه است»
محمدعلی محمدپور | بی‌قانون

واقعیت این است که ما در فوتبال‌مان موارد عجیب و غریب کم ندیده‌ایم، اصلا ما به فوتبال پرشگفتی عادت داریم. جمله «این فوتبال چیه اصلا؟» عادل فردوسی‌پور قاعدتا برای بازگشت عجیب بارسلونا مقابل پاریس ان ژرمن در لیگ قهرمانان باید به کار رفته باشد اما برای فوتبال ما این جمله را باید به خاطر اتفاقات عجیبش به کار برد.
امسال تیم فوتبال نفت تهران به تنهایی مرزهای شگفتی را جابجا کرده و دارد شیوه نوینی از باشگاه‌داری را به جهان فوتبال معرفی می‌کند طوری که رومن آبراموویچ، باشگاه چلسی را فروخته و پای برج ساعت بیگ بن دارد لبو می‌فروشد. پس از آن جابجایی‌های اول فصل که حمید درخشان و علی کریمی به عنوان سرمربی، توی یک بازی نود دقیقه‌ای هم سه چهار بار با هم عوض می‌شدند بالاخره باشگاه به ثبات رسید و الان ثبات این طوری است که تیم کلا سرمربی ندارد. البته این شرایط جدید نفت به سرمربی ختم نمی‌شود و الان این باشگاه مدیر و مالک هم ندارد.

الان شرایط به گونه‌ای است که هر وقت تیم نفت بازی دارد بازیکنان قلک‌هایشان را می‌شکنند، پول‌هایشان را روی هم می‌گذارند و زمین بازی اجاره می‌کنند. یکی از بازیکنان هم می‌رود روی دیوار کوچه‌شان با اسپری می‌نویسد: «تیم نفت آماده مسابقه است». با ادامه این شرایط ما پیش‌بینی می‌کنیم باشگاه نفت کم‌کم نامش را هم از دست بدهد و بگویند فعلا نیو فولدر صدایش کند. من اصلا روزی را پیش‌بینی می‌کنم که این تیم، دروازه‌بان هم نداشته باشد و به جای دروازه‌بان یک لیوان نصفه محلول مربوط به کودک نابالغ دم دروازه بگذارند و بدین ترتیب دیگر هیچ وقت گل نخورند.
#لم‌داده_با_کیبورد #بی‌قانون

@m_mohamadpour


چند روزی است که می‌بینم اینجا و آنجا عده‌ای از فعالان عرصه مجازی هجمه‌ای را راه انداخته‌اند علیه روزنامه بی‌قانون، همکارانم و سایر روزنامه‌نگاران که چرا کنار مردم نیستید. که چرا همراه این امواج اعتراضی نمی‌شوید.

ما را خائن می‌خوانند، نرخ به روز خور، جیره خوار. برای روزنامه‌نگار خط مشی تعیین می‌کنند بی‌آنکه یک صفحه مجله و روزنامه در سال خوانده باشند.

دوستان این اندازه از مسأله پرت‌اند. فکر می‌کنند وظیفه روزنامه‌نگار فدا کردن خود پای این هیجانات است. وقتی ماشالله شمس‌الواعظین‌ها، صدرا محقق‌ها، ساسان آقایی ها و سروش فرهادیان‌ها طعم حبس چشیدند شما نهایتا زحمت نوشتن چند هشتگ را به تن‌تان تحمیل کردید. بدون آنکه آن مطبوعات را خوانده باشید. بدون آنکه بخوانید. حالا طلبکارید؟ طلبکارید که چرا روزنامه نگار خودش و آینده‌اش را در راستای مقاصد شما، فدا نمی‌کند؟

از روزنامه‌نگار قربانی شدن می‌خواهید تا اثبات کند جیره‌خوار نیست. نخیر عزیزان اینجا قربانگاه نیست و روزنامه نگار هم گوشت قربانی نیست. روزنامه نگار می‌فهمد کجا ایستاده و در کدام مسیر باید حرکت کند. اگر مسیر شما مسیر دیگری‌ست ما را به خیر و شما را به سلامت...


۱- ‏این روزها وقتی پیامی به دستم می‌رسد که هموطن تا می‌توانی بازنشر کن و فلان و بیسار به کلی قید خواندنش را می‌زنم. خسته تر از آن هستم که به این همه هیجان زودگذر دلخوش باشم.

۲- ‏من دوست داشتم به هر تجمع کننده و تظاهرات کننده‌ای دو تا کتاب می‌دادم و می‌گفتم: «اینجا نایست، برو خانه بنشین این‌ها را بخوان. بعد اگر هنوز همین قدر مصمم بودی، برگرد». آن آدم حتی اگر برگردد دیگر این آدم نیست.

۳- ‏چرا نترسم وقتی می‌گویید: «اصلاح طلب اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا»، بعد هیچ آلترناتیو مشخصی ندارید و از گوشه کنار صدای پهلوی برگرد به گوش می‌رسد؟

۴- ‏هر لحظه بیشتر این جریان به بیراهه می‌رود. مثل آدمی که رویای قصری زیبا در سر دارد و برای رسیدن به آن تنها دارایی‌اش یک تیشه است که به بنیان‌های خانه فعلی‌اش می‌کوبد.

20 last posts shown.

297

subscribers
Channel statistics