مهرشاد مرتضوی


Channel's geo and language: not specified, not specified
Category: not specified


طنزنویس

Related channels

Channel's geo and language
not specified, not specified
Category
not specified
Statistics
Posts filter




آرایه «آب بندی به اخبار»

در ادامه تقدیر از هماهنگی بخش‌های مختلف کشور که در روزهای قبل صحبتش پیش آمد، به یکی دیگر از موارد این هماهنگی می‌پردازیم که آن هم آب‌بندی به اخبار است. امروز همه مردم کشور (تقریبا دو هزار نفر) تریبون دارند و به راحتی می‌توانند حرفشان را بزنند. حالا ما واکنش بخش قابل شوخی کردن این تریبون داران به یک خبر الکی، مثلا گران شدن مسواک، را بررسی می‌کنیم:
صداوسیما: محققان ثابت کردند مسواک برای تمیزی دندان مضر است. محققان دانشگاه آزاد واحد آکسفورد در جدیدترین یافته‌های خود به از بین رفتن تدریجی دندان به وسیله مسواک رسیدند. آنها تاکید کردند قرقره کنید کافی است. و اما اخبار هواشناسی؛ آسمان کلانشهرها همچنان آلوده است. رئیس سازمان هواشناسی علت این پدیده را مسواک زدن بیش از حد هموطنان اعلام کرد و در توضیح گفت: همینه که هست.
روزنامه اصولگرا: خندیدن رئیس جمهور در نشست خبری به سوال جامع و دقیق خبرنگار اصولگرا که پرسیده بود «این چه وضع یارانه‌س به ما میدین؟» موجب گران شدن مسواک شد. در پی این اقدام، موج اعتراضات به گرانی مسواک به دولت به وجود آمد و مردم با تجمع روبروی مجلس خواستار استعفای کابینه مستقر شدند. در این بین عده‌ای خودفروخته هم گرانی مسواک را حاصل از احتکار مسواک به وسیله برخی افراد خارج از دولت دانستند که بیخود کردند اصلا!
روزنامه اصلاح طلب: مهمترین خبر امروز، ادامه حرکت جریانات کم فشار جوی از شمال غرب به مرکز کشور بود. همچنین یک فعال اصلاح‌طلب از مردم خواست در فیلترینگ تلگرام خیریتی ببینند که پیران و بزرگان در خشت خام و آینه و اینها هم نمی‌توانستند ببینند. او ضمن اشاره به افزایش قیمت مسواک... وایستا ببینم، کدوم مسواک؟ گرون شده واقعا؟!
با وجود این همه آب‌بندی، باز بگویید آب نیست و خشکسالی است. سیاه‌نمایی تا کی؟ / بی قانون
@mehrshot


باز هم زلزله سر پل ذهاب را لرزاند. گفته می شود این زلزله حاصل برنامه مشترک سلطنت طلبان و منافقین بوده است.
@mehrshot


علم‌الهدی: برخی نگویند «مخالفان ما» مردم را تحریک کردند
ما با هیچکس مخالف نیستیم!
@mehrshot


وعده عارف درباره دانشجویان بازداشت شده:
سه وعده غذای گرم!
@mehrshot


احتمالا منطق آقایون واسه رفع فیلتر «وی چت» این بوده که بذارین ملت پسر/دختر بازی کنن، شاید تلگرام و اعتراض و این چیزا یادشون بره
@mehrshot


از آپشن های نسل سوخته بودن اینه که اینستاگرام همه بدون فیلترشکن باز میشه، من هنوز با فیلترشکن هم به زور وارد میشم!
@mehrshot


اعتماد شما اختلاس ماست

اعتماد خیلی چیز مهمیه. هیچی جای اعتماد رو نمی‌گیره. خوشبختانه هر روز که میگذره، اعتماد مردم به هم بیشتر میشه. مثلا ما تو خونه‌مون همه به همدیگه اعتماد داریم و مطمئنیم اگه داداشمون با دهن پر میگه «من الویه رو نخوردم» و یه تیکه خیارشور موقع تلفظ «خ» میپره بیرون، داره راست میگه و ربطی به اینکه گزینه‌های توی یخچال، الویه هفته پیش و آلبالوپلوی ماه پیش بوده نداشته.
یا اعتماد به همسر آینده. الان خوشبختانه خونواده‌ها با هم ندار شدن و مادر و دختر، پدر و پسر و بقیه اعضا، همدیگه رو پای تلفن «عجقم» خطاب میکنن. همسر آینده من هم از این قاعده مستثنا نیست، فقط نمیدونم چرا در ادامه یه نگاه زیرچشمی به من میکنه، میگه امروز نمیتونم بیام.
به جز اون، شما باید به موسسه مالی اعتباریت هم بتونی اعتماد کنی و مطمئن باشی پولت رو حیف و میل نمیکنن و تا قرون آخرش رو از کف حساب تمیز میکنن. یا مطمئن باشی عوارضی که به شهرداری پرداخت می‌کنی حتما برای بهبود شهر هزینه میشه و اگه روزی وسط خیابون افتادی تو یه چاله 20 متری، بدونی که ربطی به خدمات نداره و یه خیریتی توش بوده.
اما مهم‌ترین اعتمادی که بین ما وجود داره، اعتماد به اخبار صداوسیماست. فیلترشدن تلگرام دلیلش این بود که ما تلویزیون رو روشن کنیم، اخبار رو ببینیم بفهمیم حقیقت چیه. اصلا تو این دو سه روزی که تلگرام قطع بوده، ما تازه فهمیدیم چقدر اشتباه می‌کردیم. بابام که دیروز وسط اخبار 20:30 از شدت هجوم حقایق پاشد کله‌ش‌رو کوبید تو ستون خونه مهندسی سازمون که به سازنده‌اش خیلی اعتماد داره. الانم کل ساختمون از وسط شکاف خورده، جمع کردیم اومدیم تو خیابون. معاوضه اتاق 4×3 با فیلترشکن، تماس فقط مجازی کار واقعی. / بی قانون
@mehrshot


لاریجانی: هیچ یک از اعضای کابینه ها تا به امروز دزد یا فاسد نبودند، من سراغ ندارم
اصلا تو هیچ کابینه ای معاون اولی به اسم رحیمی هم نداشتیم!
@mehrshot


Forward from: تذکره‌الهمگان
ذکر شیخنا و مولانا صابر ابر (رضوان ا... علیه)
حسام حیدری | بى قانون
@tazkaratolhamegan

آن بغض فروخورده، آن چند تا جایزه برده، آن غمِ متحرکِ مهربان، آن مجری برنامه رنگین کمان، آن اکتور و ادیب و عکاس، آن خداوندگار احساس، آن بازیگر اینجا بدون من و درباره الی، آن عاشق نقش‌های احساسی و دلی، آن صاحب اثر، گل پسر، شیخنا و مولانا صابر ابر (حفظ ا... دستمال گردنه) اَبَر صابر بود و در انواع هنر به غایت بود و حزن و بغضی همیشگی داشت و دستی بر قلم و دستی بر دوربین و از ملوکان طریقت بود و عجیب حساس بود و نقش مفلوک وامانده، بدبخت تنها مانده، نابود بدبخت شده، تباه جان به لب آمده و عاشق خسته دلِ شکست عشقی خورده را نیکو بازی می‌کرد و چهره‌اش همچون کارمندی بود که گویی همان لحظه مدیر عامل خطابش کرده و گفته: «سریع بیا اتاق من» رحمه‌ا... علیه.

در منزلت مقام او همین بس که تنها کسی بود که می‌دانست سر اِلی چه بلایی آمده و او همان است که در مواقع کم‌آبی؛ شوهر عمه و شوهر خاله در عظمت مقامش در گروه‌های فامیلی می‌نوشتند: «الان دیگه تنها راه بارون اومدن اینه که صابر ابر دست به کار شه» و ایح ایح و قارت قارت می‌خندیدند و دختر خاله می‌آمد و استیکر: «احسنت بسیار عالی» نستعلیق می‌گذاشت.

نقل است که در بغض و ناله به اعلا درجه بود و پیش از او کسی را در گریه و ضجه چندان استنباط نبود که او را گفته‌اند تا به حدی که شیخ احسان علیخانی لایکش کرده بود و هرسال قبل از ماه عسل فیلم‌هایش می‌گذاشت و گریه‌اش تمرین می‌کرد.

نقل است جواد خیابانی، محمد علیزاده و اسحاق جهانگیری به کلاس «بغض پیشرفته 2»‌اش می‌رفتند و در محضرش کسب علم می‌کردند و او همان است که شیخنا مازیار فلاحی (یجالس‌ا... جنب سیب و رازقی) در باب او گوید: «بغض ما در مثل به بغض صابر، چونان چکه لوله زیر سینک ظرفشویی است به باران‌های استوایی» و او همان است که مهران مدیری در باب او گوید: «اسم صابر ابر اومد.

جا داره دعوتشون کنیم به برنامه‌مون» رحمه‌ا... علیهم اجمعین. نقل است که شاعر و ادیب بود و او را اشعار عالی است. از آن جمله سروده بود: «تنهایی همدیگر را بردارید/ مثل تکه نخ مانده روی لباس/ همین‌قدر ساده...» و سروده بود: «برو گشت‌هایت را بزن/ راه‌‎هایت را برو/ دست‌هایت را بگیر/ برگردي/ چاي هم دم كشيده» و جدی جدی این‌ها را سروده بود و مریدان اشعارش می‌خواندند و در اینستا کپشن می‌کردند و نعره‌ها می‌زدند و جمله خلق را حال خوش می‌گشت. نقل است او را گفتند: «چگونه اشعاری بدین درجه زیبایی می‌سرایی؟» گفت: «خیلی سخته، میدونی یه اینتر اینور اونور بزنم چی میشه؟»

و در خبر است یکی از مریدان در عالم خواب شیخنا و مولانا سعدی علیه الرحمه را دید. کتاب اشعار صابر را می‌خواند و به مادرش می‌گفت: «میدونی چطوری از این ذلت خلاص میشیم مامان؟ يه شب، يه شام درست و حسابي بپزي بخوريم، بعد سر فرصت تمام درزهاي در و پنجره‌ها رو بگيريم، يكيمون شير گازو باز كنه، بريم بخوابيم» و این عجیب خوابی بود و لطایف بسیار در آن نهفته بود.

در خبر است شیخنا صابر، بهینه بود و دور ریز نداشت و از پست‌های اینستاگرامش کتاب در می‌آورد و با لباس کهنه‌هایش فشن شو می‌گذاشت و از ته‌مانده‌های گالری گوشی‌اش نمایشگاه عکس بیرون می‌کشید و در کانال تلگرامش عکس و موسیقی می‌گذاشت و می‌گفت: «موسیقی را پلی کنید و به عکس نگاه کنید. به تمامِ عکس. به تکه تکه عکس...» و مریدان سرکار می‌رفتند و یک ساعت به عکس خیره می‌شدند و روز می‌گذشت.

در آخر کار او آورده‌اند که چون قابض‌الروح بر او وارد شد، یکی از اشعارش را خواند و گفت: «تو آن یک نفری که من سال‌ها از بودنش می‌گویم، یک‌نفر بود... تو همانی آن...» قابض گفت: «آره عزیزم... آره گلم... من همونم» و دستش گرفت و برد. رحمه ا... علیه.

🔻🔻🔻
بقیه تذکره‌ها در:
👇👇👇
@tazkaratolhamegan


از مضرات وزیر دهه شصتی اینه که خودش با همه فیلترشکنا کار کرده، الان راه درروها رو بلده 😂
@mehrshot


سراپا اگر زرد و پژمرده ایم
زیر بار قیمتها جر خورده ایم
(قیصر امین پور پس از چرخیدن در یک سوپرمارکت)
@mehrshot


ستون تقدیر از مخاطبان فحاش

امروز رو در حالی آغاز می‌کنیم که برخی از مخاطبان عزیز (که خودشون رو در پستوی خانه نهان کردن و کل ویتامین D دریافتی‌شون از نور صفحه گوشیه)، شروع به اعتراض به بی‌قانون کردن. ما هم از انتقاد و اعتراض استقبال می‌کنیم و سعی می‌کنیم تا جایی که ممکنه منعکسشون کنیم. البته نه به اندازه صداوسیما، ولی در حد بضاعت خودمون.
منتها مشکل اینه که نمی‌دونیم کدومو منعکس کنیم. اینکه «چرا درباره مخالفای دولت چیزی نمی‌نویسید؟»، «چرا درباره موافقای دولت چیزی نمی‌نویسید؟»، «چرا درباره اونایی که درباره دولت نظری ندارن چیزی نمی‌نویسید؟» یا «چرا درباره اونایی که سه گروه قبلی رو مسخره می‌کنن چیزی نمی‌نویسید؟». این وسط یه عده دیگه هم خیلی حس پدرانه‌ای به روزنامه طنز دارن و علاوه بر دادن فحش‌هایی که برای پدرها خاطره‌س، مثل هر پدری آرزوهای به وقوع نپیوسته‌شونو در ما جست‌وجو می‌کنن و انتظاراتی دارن که آشواریا از شاهرخ خان، حتی تو اکشن‌ترین فیلمش، نداشت!
یه دسته اعتراض دیگه هم داریم که گفتن چرا مشکلات رو به مسخره می‌گیرید؟ دوستان عزیز، طنز توانش در همین حده که زوایای مسخره اتفاقات رو ببینه، نه اینکه همین اتفاقات مسخره رو هم نبینه. درباره اعضای تحریریه هم عرض کنم که هرچی گشتیم، سوپرمن و اسپایدرمن و بتمن بینشون نبودن. ولی بخاطر شما سعی می‌کنیم جای خالی سوپرمن و اسپایدرمن و بتمن رو پر کنیم. منتها دیگه انتظار نداشته باشین بتونیم کیهان باشیم! چون همین‌که نمی‌تونین با تلفن‌های ما تماس بگیرین و اعتراضات‌تونو تلفنی فحش بدین، دلیلش اینه که پول نداشتیم قبض تلفن‌مونو پرداخت کنیم. از بتمنی که سه ماه حقوقش عقبه چه انتظاری دارین؟
در آخر باید بگم که نه ما می‌مانیم و نه اندوه، آخرش شما می‌مونین و تبلیغ بهترین تورهای شرق آسیا تو کانال گیزمیز!
#عصبانی_نیستم
@mehrshot


مگه فیسبوک از همون ۸۸ فیلتر نبود؟ چطور استفاده می کردیم؟
مگه همه در طول روز برای دیدن ویدیوهای یوتیوب و استفاده از نصف سایت های دانلود، از فیلترشکن استفاده نمی کنیم؟
پس وقتی تلگرام فیلترمیشه به خودتون و بقیه جو ندین. اتفاقی نیفتاده که بخوایم رو شبکه های جدید سوییچ کنیم.

در یک کلام: یه نفر هول شد شبکه اجتماعیشو تغییر داد، ما هول نشیم ندیم!
@mehrshot


عارف: کاری نکنیم که فضای کشور متشنج شود
شاید نماینده ای، گوشه ای، مظلوم خوابیده باشد
@mehrshot


می‌خونه با بلم‌رون

زندگی یک خانواده تیپیکال ایرانی این شکلی شده که از شدت خشکسالی، شب تو شیشه شیر بچه‌شون چایی نبات و آب هندونه می‌ریزن، بلکه بارون بیاد که به کیفیت آب و هوا کمک کنن. در همین حین زلزله میاد. فرض می‌کنیم از زیر کمد و کابینت زنده بیرون میان. مرحله بعد اینه که کل خانواده با جیغ و داد تو راهروهای ساختمون به بقیه همسایه‌ها سالتو بزنن و راهشونو باز کنن تا از مجتمع خارج شن. اونجا با موش‌های آدم‌خوار (که البته وجودشون تکذیب شده و نمی‌دونیم اینجا چی کار می‌کنن) کشتی می‌گیرن و می‌رسن به ماشین تا به سمت یه شهر دیگه حرکت کنن. گام بعدی کشتی گرفتن با بقیه راننده‌ها تو صف کیلومتری پمپ بنزینه. بعد از اون هم گیر کردن تو ترافیک شمال و سپر به سپر شدن با ماشین جلویی و یه دور کشتی گرفتن با راننده‌ش. تهشم می‌رسن شمال و باید برن تو مغازه، سر آخرین باکس آب معدنی با بقیه متقاضیان کشتی بگیرن. ادامه عمرشونم صرف کشتی گرفتن با سازمان‌های مختلف برای المثنی مدارک شناسایی خودشون و خانواده میشه. واسه همین اگه الان کشتی تعلیق شه، زندگی 50 میلیون نفر معنی خودشو از دست میده!
از اون طرف هستن کسایی که می‌تونن یه مملکتو به هم بریزن، بعد دوره الان رو با دوره خودشون مقایسه کنن و بگن چقدر اون موقع گل و بلبل بود، انگار مثلا مال هزار سال پیشه و کسی یادش نیست. تازه با همین ژست میرن بوشهر، در جمع انبوه 5 نفره هواداران از هواپیما پیاده میشن و خیلی خونسرد می‌پرن تو قایق و می‌خونن با بلم‌رون، می‌رقصن با نی انبون.
پس می‌بینیم که زندگی رو میشه خیلی آسون گرفت. مشکلات هم صرفا زاییده ذهن شماست! کاش از اول به جای کشتی، می‌رفتین سراغ یه ورزش بهتر مثل موج‌سواری. / بی قانون
@mehrshot


این تفاوت اخبار کانال های رسمی خبرگزاری ها و کانالای غیر رسمی عالیه. رسما داریم تو دو تا کشور زندگی میکنیم 😂
@mehrshot


جواب بعدی وزیر ارتباطات: اوکی بیا پی وی
@mehrshot




مشکل مشترک ما و مرغ پنیرخوار

ما خانوادگی آدم‌های «دخالت‌کننده در امور کلان مربوط به پدر و مادر خانوار»ی هستیم. درسته میگن بچه تا 7 سالگی رئیس خونه‌س، ولی دیگه من خیلی رئیس بودم و هرچی می‌خواستم انجام می‌دادن. اون سه چهار سال اول که برای آروم کردن من، شده بود می‌رفتن از اون طرف شهر مکمل غذایی مورد علاقمو می‌خریدن یا در رنگ‌ها و طرح‌های مختلف پستونک تهیه می‌کردن که صدام در نیاد. بعد دیگه کم کم تعدادمون زیاد شد و خانواده آگاه شدن که نمیشه خواسته‌های همه رو عملی کرد و همه رو راضی نگه داشت. بنابراین اوایل با روش «فلان چیز مال کوچیکتره» جلو می‌رفتن، بعد می‌دیدن نهایتا یه بچه راضی بشه، دیگه تصمیم گرفتن همه رو به یه میزان ناراضی نگه دارن و کار خودشونو بکنن.
ولی ما آدم‌های پررویی بودیم که از همون اول سعی کردیم حرف خودمونو به کرسی بشونیم. پدرمون می‌انداختمون پشت ماشین و اصرار داشت ببره وسط کویر، جاذبه‌های گردشگری رو ببینیم. ولی ما پنج نفری از فرمون ماشین آویزون می‌شدیم و به قیمت تصادف شدید ماشین‌های پشت سری و تو راه بندون گیر کردن مردم، فرمونو می‌چرخوندیم سمت شمال بلکه دو روز هوای تازه تنفس کنیم. یا همین غذا، الان یک ماهه هر روز مامانمون می‌پرسه چی می‌خورین؟ ما پنج تا میگیم لازانیا، بابامون میگه نون و پنیر. و به این شکل نون پنیر با اکثریت آرا تصویب میشه. واکنش اعتراضی ما هم اینه که میگیم نمی‌خوریم و میریم تو اتاقمون تا صبح بالشو به شکممون فشار میدیم که ضعف نکنیم.
منتها نمی‌دونم چرا مادرمون تاکید داره که «مشکل شماها با منه، بهترین غذا رو هم درست کنم بذارم جلوتون یه چیزی میگین.» باور کنین ما با کسی مشکل نداریم، ولی شما به «مرغ پنیرخوار» هم یه ماه پنیر بدی صداش در میاد! / بی قانون
@mehrshot

20 last posts shown.

1 270

subscribers
Channel statistics