✅ کپشن 10
قشنگترین که ن ولی خنده دارترین خاطره من برمیگرده به دوران کارشناسی
ما ازسمت دانشگاه با بچها میخاستیم بریم مشهد
روز قبل با استاد صحبت کردیم ک نیایم کلاس آخه از 8تا دو کلاس بود و ما ساعت 11صبح بلیط داشتیم
ولی استاد گفت ن حتما بیاید میتونیداواسط کلاس برید
بچهام با چمدون و کوله راهی دانشگاه شدیم ک مستقیم بریم راه آهن
خلاصه رفتیم سرکلاس وسطای تدریس استاد تا نشست رو صندلیش ب پشت افتاد و پاش خورد ب میزو میز هم ب جلو پرت شد
بلافاصله دوستام جلوی دهن منو گرفتن ک نخندم با صدای بلندچون سابقه دارم ت این موضوع ولی خیلی موفق نبودن و کل کلاس شد خنده
استاد مظلوم ما نقش بر زمین شده بود
مام ب بهانه بلیط داریم سریع خدافظی کردیم و اومدیم راه آهن
تو مسیر شاهرود مشهد هی صحنه جلو چشم میومد و میخندیدم
رسیدیم راه آهن مشهد ی مقدار هماهنگیها واس ماشین و هتل طول کشید تواین فاصله داشتم خاطره زمین خوردن استادو واس بچهای کلاس دیگ تعریف میکردم میخندیدم ولی تا بلند شدم ک بریم سمت خروجی استادو باخانوادش دیدیم اون بنده خدام اومده مشهد ونگفته بود
و تمام تعاریف منو از زمین خوردنش شنید
😐😐😐😐😐😐😐
قشنگترین که ن ولی خنده دارترین خاطره من برمیگرده به دوران کارشناسی
ما ازسمت دانشگاه با بچها میخاستیم بریم مشهد
روز قبل با استاد صحبت کردیم ک نیایم کلاس آخه از 8تا دو کلاس بود و ما ساعت 11صبح بلیط داشتیم
ولی استاد گفت ن حتما بیاید میتونیداواسط کلاس برید
بچهام با چمدون و کوله راهی دانشگاه شدیم ک مستقیم بریم راه آهن
خلاصه رفتیم سرکلاس وسطای تدریس استاد تا نشست رو صندلیش ب پشت افتاد و پاش خورد ب میزو میز هم ب جلو پرت شد
بلافاصله دوستام جلوی دهن منو گرفتن ک نخندم با صدای بلندچون سابقه دارم ت این موضوع ولی خیلی موفق نبودن و کل کلاس شد خنده
استاد مظلوم ما نقش بر زمین شده بود
مام ب بهانه بلیط داریم سریع خدافظی کردیم و اومدیم راه آهن
تو مسیر شاهرود مشهد هی صحنه جلو چشم میومد و میخندیدم
رسیدیم راه آهن مشهد ی مقدار هماهنگیها واس ماشین و هتل طول کشید تواین فاصله داشتم خاطره زمین خوردن استادو واس بچهای کلاس دیگ تعریف میکردم میخندیدم ولی تا بلند شدم ک بریم سمت خروجی استادو باخانوادش دیدیم اون بنده خدام اومده مشهد ونگفته بود
و تمام تعاریف منو از زمین خوردنش شنید
😐😐😐😐😐😐😐