همه ی ما میدانیم که ایرانیان فریب باغ سبزی را خوردند که اعراب با شعار مساوات و عدل و انصاف به آنها نشان داده بودند،بحرانهای اجتماعی ایران هم به این فریب، تحرک بیشتری بخشيد تا آنجا که میتوان گفت دفاعی از کشور صورت نگرفت و دروازهها از درون به روی مهاجمان گشوده شد.
اما اعراب با ورود به ایران شعارهای خود را فراموش کردند و روشی با ایرانیان در پیش گرفتند که فیالواقع رفتار فاتح با مغلوب و خواجه با برده بود. کار عرب صحراگرد در ایران بهجایی رسید که وقتی پیاده بود ایرانی حق نداشت سوار مرکب بماند. وقاحتش به آنجا رسید که بگويد اگر سگ و خوک ایرانی از جلو نمازخانه بگذرد نماز عرب باطل است.
عرب بیابانگرد به ملّتی که فرهنگی عمیق داشت و به مظاهر هنری خود بهشدت دلبسته بود، گفت: موسیقی حرام است، شعر مکروه است، رقص معصیت است، هنرهای تجسمی [نقاشی و حجاری و چهرهسازی و پیکرتراشی] کفر محض است.
اما ایرانی با همهٔ فرهنگش بهپا خاست و در برابر این تحریم ایستاد و به جنگ آن رفت و بر بنیاد همان دینی که هر گونه تجلی ذوق و فرهنگ و هنر را به آن صورت فجیع منع کرده بود نهضت «تصوف» را تراشید و عاشقانهترین شعر زمینی را و موسیقی را و رقص را در قالب قول و سَماع به خانقاهها برد. زیباترین معماری را بهعنوان معماری اسلامی ارائه داد و گنبدهائی بالای این مساجد و آن مزار به وجود آورد که رنگ در آنها موسیقی منجمد است و طرحها و نقشهای آن بهحقیقت تجلی عقدهٔ ممنوعه و سرکوفتهٔ رقص!!!!!
این نهضت نهفقط فرهنگ ایرانی را نجات بخشید بلکه تمامی احساسات ملی و ضد عربی ایرانیان را هم از طریق عناصر و اشکال نمادین همچون متلکی به خورجین هنر اسلامی چپاند...
#احمد_شاملو
@nab5438