🔹در کنار مسیرهای «رأی دادن» یا «رأی ندادن»، برخی راجع به یک مسیر دیگر هم صحبت میکنند: «شورش» (چه به قصد فشار آوردن به مسئولان برای تغییر رفتارشان و چه با هدف انقلاب و تغییر رژیم). به نظرم، هیچ یک از این ها هم دردی را دوا نمیکنند. پیامدهای احتمالی «شورش» از دو حالت خارج نیست، یا اندکسالاران موفق میشوند شورش را سرکوب کنند یا شورشیان موفق میشوند نظام حاکم را ساقط کنند. اگر حکومت در سرکوب موفق شود که شرایط برمیگردد به حالت قبل از شورش و اگر شورشیان موفق شوند، یا جامعه در مسیر جنگ داخلی قرار میگیرد و یا انقلابیان اندکسالاران قبلی را با اندکسالاران جدیدی جایگزین میکنند (اسمها و عنوانها تغییر میکند امّا اندکسالاری همچنان به قوّۀ خود باقی خواهد ماند).
🔹اگر این نوشته قبل از پایان فرصت رأی دادن منتشر میشد، بیشتر خوانندگان یا مرا متّهم میکردند که «با تأکید بر عواقب تیرۀ احتمالی رأی ندادن، شورش و امثال آن، به طور غیر مستقیم، میخواهم سایرین را راضی کنم که رأی بدهند» یا مرا متّهم میکردند که «با تأکید بر علیالسّویه بودن رأی دادن و رأی ندادن، به طور غیر مستقیم، میخواهم سایرین را متقاعد کنم که از انجام کاری که انجام دادنش با انجام ندادنش تفاوتی ندارد پرهیز کنند (رأی ندهند)».
🔹بر خلاف آنچه احتمالاً تصوّر کردهاید، نه از اصلاح جامعه ناامیدم و نه نمیخواهم بذر ناامیدی بپراکَنَم. همچنین، نه بنا دارم طرفداران رأی دادن را متقاعد کنم که در انتخابات بعدی رأی ندهند و نه قصدم این است که قائلان به رأی ندادن را متقاعد کنم که در انتخابات بعدی رأی بدهند. اتّفاقاً بسیار امیدوارم، امّا فکر میکنم اصلاح جامعه در درجۀ اوّل نه به مواجهۀ ما با انتخابات (رأی دادن یا رأی ندادن)، نه به مواجهۀ ما با راهپیمایی 22 بهمن (شرکت کردن یا شرکت نکردن) و نه به بسیاری چیزهای سطحیِ دیگری که موضوع اصلی دعواهای ما شدهاست ربط دارد. همه چیز به خود ما بازمیگردد؛ این که میخواهیم رویۀ خود را تغییر دهیم یا نه.
🔹حرفم این است که «بیایید به شکل جدّی، مستمر و مسئولانه، پرسش "چه باید کرد؟" را دنبال کنیم». معنی این عبارت این است که:
1- به شکل جدّی و مستمر به مطالعه و پیگیری دیدگاه صاحبنظران و متخصصان دربارۀ مسائل جامعه و چگونگی اصلاح آنها بپردازیم. کسانی که هیچ کس را عاقلتر از خود ندانسته یا احساس نیاز نمیکنند که آثار افراد عاقلتر از خودشان را دنبال کنند، ماهیتاً «ضد توسعه» و «ضد بهبود» هستند (در هر دسته و گروهی که قرار بگیرند؛ چه رأی بدهند و چه رأی ندهند، چه در راهپیمایی 22 بهمن شرکت کنند و چه شرکت نکنند و قسعلیهذه). چند در صد از کسانی که بر «رأی دادن» اصرار دارند و چند در صد از کسانی که بر «رأی ندادن» اصرار دارند، آثار صاحبنظران مسائل اجتماعی-تاریخی ایران را دنبال میکنند؟!
2- بر اساس بهترین دیدگاهی که هر یک از ما فعلاً به آن رسیدهایم (طی فرآیند آهستهوپیوستۀ مطالعۀ آثار صاحبنظران) مسئولیت شخص خودمان را تعریف کرده و عمل کنیم. یعنی مثلاً اگر بر اساس دیدگاه و تحلیلهای دکتر بیژن عبدالکریمی فعلاً به این دیدگاه رسیدهایم که «راه اصلاح جامعه فقط و فقط از «جامعۀ مدنی» میگذرد و تا وقتی جامعۀ مدنی شکل نگرفته و تقویت نشده باشد، هر گونه اصلاح دیگری ممتنع است»، تلاش نظریمان را بر «چگونگی حرکت به سمت جامعۀ مدنی» متمرکز کرده و مهمتر از آن، مسئولیت شخص خودمان را در این راه مشخص کنیم. یعنی ببینیم من یک نفر، به عنوان یک قطره از دریای جامعه، برای گام برداشتن به سمت شکلگیری و تقویت جامعۀ مدنی چه کار باید بکنم و چه کاری میتوانم انجام دهم.
🔹دکتر علی صاحبی (روانشناس مکتب «تئوری انتخاب»)، کتاب «مسئولیت پذیری: فضیلت گمشدۀ» خود را چنین آغاز میکند:
«به نظر من معضل اصلی جامعۀ ایران، در سطح شخصی، خانوادگی و اجتماعی، ضعف مسئولیتپذیریهای فراوان است. ... من خاستگاه و منبع اصلی رنجی را که ایرانزمین و به تَبَع آن ساکنان این قلمرو سیاسی، اجتماعی و اقتصادی و حتا فرهنگی میبَرند، مسئولیتگریزیهای نهان و آشکاری میدانم که در رفتار تکتک افراد بروز میکند».
🔹هلن کلر (دختر نابینا و ناشنوایی که از دانشگاه هاروارد فارغالتّحصیل گردید، به یک فعّال مدنی و اجتماعی تأثیرگذار تبدیل شد و ترجمۀ کتابهایش در عموم کشورها منتشر شدند) عبارتی دارد که به نظرم، برای ما خیلی ضروریست که بر روی آن تأمّل کنیم. او میگوید:
«من فقط یک نفر هستم، امّا یک نفر هستم. خیلی کارها را نمیتوانم انجام دهم، امّا بعضی کارها هست که میتوانم انجام دهم؛ این که بسیاری کارها هست که نمیتوانم انجام بدهم، دلیل نمیشود آن کارهایی که میتوانم انجام بدهم را نیز انجام ندهم».
ادامه دارد 👇👇
🔹اگر این نوشته قبل از پایان فرصت رأی دادن منتشر میشد، بیشتر خوانندگان یا مرا متّهم میکردند که «با تأکید بر عواقب تیرۀ احتمالی رأی ندادن، شورش و امثال آن، به طور غیر مستقیم، میخواهم سایرین را راضی کنم که رأی بدهند» یا مرا متّهم میکردند که «با تأکید بر علیالسّویه بودن رأی دادن و رأی ندادن، به طور غیر مستقیم، میخواهم سایرین را متقاعد کنم که از انجام کاری که انجام دادنش با انجام ندادنش تفاوتی ندارد پرهیز کنند (رأی ندهند)».
🔹بر خلاف آنچه احتمالاً تصوّر کردهاید، نه از اصلاح جامعه ناامیدم و نه نمیخواهم بذر ناامیدی بپراکَنَم. همچنین، نه بنا دارم طرفداران رأی دادن را متقاعد کنم که در انتخابات بعدی رأی ندهند و نه قصدم این است که قائلان به رأی ندادن را متقاعد کنم که در انتخابات بعدی رأی بدهند. اتّفاقاً بسیار امیدوارم، امّا فکر میکنم اصلاح جامعه در درجۀ اوّل نه به مواجهۀ ما با انتخابات (رأی دادن یا رأی ندادن)، نه به مواجهۀ ما با راهپیمایی 22 بهمن (شرکت کردن یا شرکت نکردن) و نه به بسیاری چیزهای سطحیِ دیگری که موضوع اصلی دعواهای ما شدهاست ربط دارد. همه چیز به خود ما بازمیگردد؛ این که میخواهیم رویۀ خود را تغییر دهیم یا نه.
🔹حرفم این است که «بیایید به شکل جدّی، مستمر و مسئولانه، پرسش "چه باید کرد؟" را دنبال کنیم». معنی این عبارت این است که:
1- به شکل جدّی و مستمر به مطالعه و پیگیری دیدگاه صاحبنظران و متخصصان دربارۀ مسائل جامعه و چگونگی اصلاح آنها بپردازیم. کسانی که هیچ کس را عاقلتر از خود ندانسته یا احساس نیاز نمیکنند که آثار افراد عاقلتر از خودشان را دنبال کنند، ماهیتاً «ضد توسعه» و «ضد بهبود» هستند (در هر دسته و گروهی که قرار بگیرند؛ چه رأی بدهند و چه رأی ندهند، چه در راهپیمایی 22 بهمن شرکت کنند و چه شرکت نکنند و قسعلیهذه). چند در صد از کسانی که بر «رأی دادن» اصرار دارند و چند در صد از کسانی که بر «رأی ندادن» اصرار دارند، آثار صاحبنظران مسائل اجتماعی-تاریخی ایران را دنبال میکنند؟!
2- بر اساس بهترین دیدگاهی که هر یک از ما فعلاً به آن رسیدهایم (طی فرآیند آهستهوپیوستۀ مطالعۀ آثار صاحبنظران) مسئولیت شخص خودمان را تعریف کرده و عمل کنیم. یعنی مثلاً اگر بر اساس دیدگاه و تحلیلهای دکتر بیژن عبدالکریمی فعلاً به این دیدگاه رسیدهایم که «راه اصلاح جامعه فقط و فقط از «جامعۀ مدنی» میگذرد و تا وقتی جامعۀ مدنی شکل نگرفته و تقویت نشده باشد، هر گونه اصلاح دیگری ممتنع است»، تلاش نظریمان را بر «چگونگی حرکت به سمت جامعۀ مدنی» متمرکز کرده و مهمتر از آن، مسئولیت شخص خودمان را در این راه مشخص کنیم. یعنی ببینیم من یک نفر، به عنوان یک قطره از دریای جامعه، برای گام برداشتن به سمت شکلگیری و تقویت جامعۀ مدنی چه کار باید بکنم و چه کاری میتوانم انجام دهم.
🔹دکتر علی صاحبی (روانشناس مکتب «تئوری انتخاب»)، کتاب «مسئولیت پذیری: فضیلت گمشدۀ» خود را چنین آغاز میکند:
«به نظر من معضل اصلی جامعۀ ایران، در سطح شخصی، خانوادگی و اجتماعی، ضعف مسئولیتپذیریهای فراوان است. ... من خاستگاه و منبع اصلی رنجی را که ایرانزمین و به تَبَع آن ساکنان این قلمرو سیاسی، اجتماعی و اقتصادی و حتا فرهنگی میبَرند، مسئولیتگریزیهای نهان و آشکاری میدانم که در رفتار تکتک افراد بروز میکند».
🔹هلن کلر (دختر نابینا و ناشنوایی که از دانشگاه هاروارد فارغالتّحصیل گردید، به یک فعّال مدنی و اجتماعی تأثیرگذار تبدیل شد و ترجمۀ کتابهایش در عموم کشورها منتشر شدند) عبارتی دارد که به نظرم، برای ما خیلی ضروریست که بر روی آن تأمّل کنیم. او میگوید:
«من فقط یک نفر هستم، امّا یک نفر هستم. خیلی کارها را نمیتوانم انجام دهم، امّا بعضی کارها هست که میتوانم انجام دهم؛ این که بسیاری کارها هست که نمیتوانم انجام بدهم، دلیل نمیشود آن کارهایی که میتوانم انجام بدهم را نیز انجام ندهم».
ادامه دارد 👇👇