~
همسایه ی مزاحم همیشگی.
بعد اونهمه سرو صدا دیگه تصمیمتو گرفتی چاقورو از توی حای چاقو ها کشیدی بیرون رفت سمت گلدونو بلندش کرد پرت کرد سمتت جاخالی دادی افتاد زمین صپای شکستنش توی فضای خالی اتاق پیچید برگشتی با یه حالت عصبانیت از این کارش بهش نگاه کردی رفتی سمت مبل ، روی مبلو پاره کردی و استخونای زنشو که گذاشته بودس توشون در آوردیو بهش نشون دادی.
با یه حالت نا امید و خیلی عصبی نگات کرد و یهو با فریاد جهید سمتت به سمت چپ پیچیدی پشتگدنشو تو حالتی که خم شده بود بگیرتت ولی چاخالی دادی گرفتی و چاقورو با تمام قدرت فرو کردب توی کمرش فریادش بلند شد و بعد اینکه افتاد چاقورو از توی کمرش کشیدی بیرون و بیشتر از ۱۰ بار دوباره کردی توی کمرش.
کف اتاق پر خون بود و جنازه اونو سگش بین خونا غرق شده بود.
@littlestarsinmysky
همسایه ی مزاحم همیشگی.
بعد اونهمه سرو صدا دیگه تصمیمتو گرفتی چاقورو از توی حای چاقو ها کشیدی بیرون رفت سمت گلدونو بلندش کرد پرت کرد سمتت جاخالی دادی افتاد زمین صپای شکستنش توی فضای خالی اتاق پیچید برگشتی با یه حالت عصبانیت از این کارش بهش نگاه کردی رفتی سمت مبل ، روی مبلو پاره کردی و استخونای زنشو که گذاشته بودس توشون در آوردیو بهش نشون دادی.
با یه حالت نا امید و خیلی عصبی نگات کرد و یهو با فریاد جهید سمتت به سمت چپ پیچیدی پشتگدنشو تو حالتی که خم شده بود بگیرتت ولی چاخالی دادی گرفتی و چاقورو با تمام قدرت فرو کردب توی کمرش فریادش بلند شد و بعد اینکه افتاد چاقورو از توی کمرش کشیدی بیرون و بیشتر از ۱۰ بار دوباره کردی توی کمرش.
کف اتاق پر خون بود و جنازه اونو سگش بین خونا غرق شده بود.
@littlestarsinmysky