پرسمـــــان(اعتقـــادی،شرعی،اخلاقی،قرانی)


Channel's geo and language: not specified, not specified
Category: not specified


کانال شبہـاتـــــ
https://t.me/joinchat/AAAAAEAWeclTtyBHJnvtdA

Related channels

Channel's geo and language
not specified, not specified
Category
not specified
Statistics
Posts filter



خداوند متعال از آينده خبر دار ميباشد پس چرا وقتي مي‌داند که يک انسان به جهنم مي‌رود او را خلق مي کنيد؟

خدا از آينده با خبر است چون اصلا زمان در محضر الهي راه ندارد و گذشته و حال و آينده يک جا در نزد خداي متعال حاضر است.

فرض کنيد اتاقي با يک پنجره وجود دارد. کسي درون اتاق از پنجره بيرون را تماشا مي کند و شخص ديگري بر روي بام ايستاده و طنابي سفيد و سياه را به تدريج از جلوي پنجره به سمت پايين رها مي کند. شخصي که درون اتاق نشسته در يک لحظه بخش سياه طناب را مي بيند و در لحظه ديگر بخش سفيدي که در پي آن مي آيد. اما آنکه بر روي بام ايستاده است، يک جا کل طناب با تمام بخش هاي سفيد و سياهش را مي بيند. حال اگر بخش سفيد طناب را روز و بخش سياه آن را شب بناميم، کسي که در محدوديت قرار گرفته، شب و روز را به تدريج مي بيند. اما آنکه بر بام است، تمام زمان يکجا در نزد آن حاضر است.

بنابراين خدايي که خارج از زمان و مسلط به آن است، اصلا گذشته و حال و آينده، همه يکسان در نزد او حضور دارد.

البته حتي اگر از اين زاويه هم نگاه نکنيم مي توان ساده تر جواب داد که آنکه مسير بدي را انتخاب کرده، خودش مقصر است و نبايد به جاي سرزنش خود از ديگري توقع داشته باشد تمام قصورات و کوتاهي هاي او را جبران کند.

@porsemaneteghadi


Forward from: " دختـــر بایـد خانــــوم باشـد... "
دانستنی های دخترانه

مادرانه/پدرانه

احادیث آموزشی ، تربیتی

دلنوشته های عفاف وحجاب

داستان های آموزنده 😍

ضرب المثل/شعر

پروفایل های آنچنانی🙈

فقط در کانال
دختـــر باید خانـــوم باشد👇👇
https://telegram.me/joinchat/AAAAAD8vS9Lg9w1r1ILz8w



دیدگاه اسلام درباره عید نوروز چیست ؟

اسلام به طور کلی با سنت هایی که عقلانی و حسنه می باشند، هیچ مخالفتی نداشته و آنها را نفی نمی کند. حضرت علی (ع) هنگامی که مالک اشتر را به منطقه مصر اعزام می کند، به او توصیه می کند که در مقابل سنت های آن منطقه این گونه موضع گیری کند:

«وَ لَا تَنْقُضْ سُنَّةً صَالِحَةً عَمِلَ بِهَا صُدُورُ هَذِهِ الْأُمَّةِ وَ اجْتَمَعَتْ بِهَا الْأُلْفَةُ وَ صَلَحَتْ عَلَیْهَا الرَّعِیَّةُ وَ لَا تُحْدِثَنَّ سُنَّةً تَضُرُّ بِشَیْ‏ءٍ مِنْ مَاضِی تِلْكَ السُّنَنِ فَیَكُونَ الْأَجْرُ لِمَنْ سَنَّهَا وَ الْوِزْرُ عَلَیْكَ بِمَا نَقَضْتَ مِنْهَا[۱]

و آداب پسندیده ‏اى را كه بزرگان این امّت به آن عمل كردند، و ملّت اسلام با آن پیوند خورده، و رعیّت با آن اصلاح شدند، بر هم مزن، و آدابى كه به سنّت‏هاى خوب گذشته زیان وارد مى ‏كند، پدید نیاور»

اما اگر سنتی با معیارها و موازین عقلانی ناسازگار باشد، اسلام انسان را به تفکر دعوت می کند، که میزان ها و معیارهای پوچ و بیهوده را ملاک قرار ندهد و تنها آن چیزی را بپذیرد که عاقلانه باشد:

«قالُوا حَسْبُنا ما وَجَدْنا عَلَیْهِ آباءَنا أَ وَ لَوْ كانَ آباؤُهُمْ لا یَعْلَمُونَ شَیْئاً وَ لا یَهْتَدُونَ * یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا عَلَیْكُمْ أَنْفُسَكُمْ[مائده/۱۰۴-۱۰۵] مى ‏گویند: «آنچه از پدران خود یافته ‏ایم، ما را بس است!» آیا اگر پدران آنها چیزى نمى ‏دانستند، و هدایت نیافته بودند (باز از آنها پیروى مى‏ كنند)؟! * اى كسانى كه ایمان آورده ‏اید! مراقب خود باشید!»

بنابراین اگر سنتی واجد مولفه های عقلانی و مثبت باشد، نه تنها نباید با آن مخالفت کرد، بلکه به فرمایش حضرت علی (ع) باید از احداث عواملی که به آن آسیب می رساند نیز دوری کرد. از همین رو، ماهیت اعیاد نوروز، اگر شاد کردن دل مومنان، صله رحم و ... باشد، قطعا از نظر اسلام مورد تائید است:
«در نوروز، هدیه اى خدمت امام على علیه السلام آوردند. حضرت پرسید : این چیست؟ عرض كردند : اى امیر المؤمنین! امروز نوروز است. امام علیه السلام فرمود : هر روزمان را نوروز كنید!»[۲]

البته باید همیشه معیارها را به صورت جدی مدنظر قرار داشته باشیم و سعی کنیم اصل و اساس را بر همان فاکتورهای مثبت قرار دهیم. از همین رو، اسلام برای نوروز آدابی قرار داده است:
«امام صادق علیه السلام : چون نوروز فرا رسد، بدن خود را بشوى و پاكیزه ترین جامه هایت را بپوش و با خوش بوترین عطرها خودت را معطّر كن و در آن روز روزه دار باش.»[۳]

از سویی نیز باید توجه داشته باشیم که درباره نوروز اخبار متعارضی نیز داریم که تقیه در برابر حکام جور (که ایرانیان در دربار آنها موثر بوده اند)، و انگیزه جعل حدیث در دعواهای شعوبیگری و مقابله با آن و ... می تواند منشا این اخبار متعارض باشد. و کسی که معیارها و ضابطه کلی ذکر شده در پیش را مد نظر قرار داشته باشد، این اخبار متعارض او را دچار ابهام نمی کند.

در این جا دو نمونه از این اخبار متعارض درباره نوروز را ذکر می کنیم:

به نقل از معلّى بن خنیس ـ : در روز نوروز خدمت امام صادق علیه السلام رسیدم حضرت فرمود : آیا مى دانى امروز چه روزى است؟ عرض كردم : فدایت شوم، این روزى است كه ایرانیان آن را گرامى مى دارند و در آن به یكدیگر هدیه مى دهند. امام فرمود : سوگند به آن خانه كهن كه در مكّه است، جز این نیست كه این یك ریشه كهن دارد، من برایت توضیح مى دهم تا آن را بدانى... اى معلّى! روز نوروز، همان روزى است كه خداوند در آن از بندگان پیمان گرفت كه او را بپرستند و هیچ انبازى برایش نیاورند و به فرستادگان و حجتهاى او و به امامان علیهم السلام ایمان بیاورند. نوروز نخستین روزى است كه خورشید در آن طلوع كرد... هیچ نوروزى نیست مگر این كه ما در آن روز منتظر فرج هستیم؛ زیرا نوروز از روزهاى ما و شیعیان ماست. ایرانیان آن را حفظ كردند و شما آن را از دست نهادید... نوروز نخستین روز از سال ایرانیان است... .[۴]

نقل شده است كه منصور از موسى بن جعفر علیه السلام تقاضا كرد كه در روز نوروز در خانه بنشیند، تا مردم براى تبریك گویى پیش ایشان روند و هدایایى را كه برایش مى برند نیز بپذیرد. امام علیه السلام فرمود : من در اخبار جدّم پیامبر خدا صلى الله علیه و آله جستجو كردم، اما براى این روز خبرى پیدا نكردم. نوروز سنّت ایرانیان است و اسلام آن را منسوخ كرده است. پناه به خدا از این كه چیزى را زنده كنیم كه اسلام از بین برده است. منصور گفت : ما این كار را فقط براى خاطر نظامیان مى كنیم. بنا بر این، تو را به خداى بزرگ سوگند مى دهم كه جلوس كنى و حضرت پذیرفت و جلوس كرد... .[۵]

@porsemaneteghadi


Forward from: " دختـــر بایـد خانــــوم باشـد... "
🎁عیدی همراه اول به مناسبت آغاز سال 1398

✅مشترکین همراه اول میتوانند از هم اکنون با شماره گیری کد *98*1 از هزار تا پنجاه هزار تومان به صورت تصادفی در 5 مبلغ متفاوت (1، 2، 5، 10، 50 هزار تومان) اعتبار داخل شبکه دریافت کنید.

✅ کد فعالسازی:
📞*98*1#

✅اطلاع از باقيمانده هديه:

📞*98*0#

توضیحات بیشتر در کانال زیر
👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAAD8vS9Lg9w1r1ILz8w



نظر مراجع عظام تقلید در مورد چهارشنبه سوری و مراسم آن مانند آتش روشن کردن و پریدن از آتش چیست؟ آیا هزینه کردن برای این مراسم و خریدن وسایل آتش بازی به صورت مطلق حرام است یا فقط مواد محترقه خطرناک؟


1. آتش‌بازی و استفاده از مواد محترقه و ساخت و خرید و فروش آن، به خودی خود حرام نیست مگر این‌که؛ «موجب اذیّت و آزار دیگران باشد و یا تبذیر و اسراف مال محسوب شود و یا خلاف قانون و مقرّرات نظام جمهورى اسلامى باشد، که در این‌صورت جایز نیست».[1]

2. اما درباره حکم شرعی این بازی‌ها در روز چهارشنبه پایانی سال که به «چهارشنبه‌سوری» معروف شده است، باید گفت:
در منابع اسلامی (آیات و روایات) دلیلی که صریحاً اثبات یا نفی چنین مراسمی را بکند، وجود ندارد؛ از این‌رو، حرام بودن و یا نبودن برگزاری این مراسم، بستگی به شرایط دارد که حکم آن از عمومات به دست می‌آید:

الف. اگر نشانه‌ای از آتش‌پرستی و یا دیگر مظاهر شرک باشد و با همین عنوان برگزار شود، همان‌طور که در دوران‌های قدیم چنین بوده است؛ جزو خرافات است و در اسلام محکوم شده و انجام آن حرام است.[2]

ب. اما نوعاً مسلمان‌ها این مراسم را به عنوان آتش‌پرستى انجام نمی‌دهند. به همین جهت، اگر تنها به عنوان تفریح و سرگرمی، مراسم چهارشنبه پایانی سال انجام بگیرد، -با توجه به شرایطی که گفته شد (نبود آزار و اذیّت دیگران، اسراف نکردن مال و ...)، و با این‌که برگزاری این مراسم ضرورتی نداشته- حرام نیست.

بهرحال با توجه به اینکه در سالهای اخیر متاسفانه این مراسمات عاملی برای ایجاد خطر برای خود و دیگران شده است، بهتر است اجتناب گردد.

پی نوشتها:
[1]. حسینی خامنه‌اى، سید على بن جواد، أجوبة الاستفتاءات، ص 243 – 244، سؤال 1105، انتشارات دفتر معظم له، قم، چاپ اول، 1424ق.
[2]. ر.ک: صافی گلپایگانى، لطف الله، جامع الأحکام، ج 2، ص 84 – 85، انتشارات حضرت معصومه(س)، قم، چاپ چهارم، 1417ق؛ مکارم شیرازی، ناصر، استفتاءات جدید، محقق و مصحح: علیان‌نژادی‌، ابوالقاسم، ج 1، ص 526، سؤال 1733، انتشارات مدرسه امام علی بن ابی طالب(ع)، قم، چاپ دوم، 1427ق.


" کانـالـــ پـرسـمــــــانـــــ 313 "
http://eitaa.com/joinchat/2853830665C232c32048c



چرا سلبریتیهای ایرانی عزادار حادثه شارلی ابدو فرانسه هستند ولی غم مسلمان نمازگزار را ندارند ؟

لیبرالهای ایرانی، سکولارهای ایرانی، روشنفکران ایرانی. همه خاموشند. آنها که برای قربانیان آمریکایی یازده سپتامبر شمع روشن کردند، که برای کاریکاتوریستهای هتاک فرانسه مقابل سفارتش جمع شدند و با بغض گفتند من_شارلی_ابدو_هستم، حالا همه ساکت شده‌اند. هیچکدام نمیگوید من_هم_مسلمان_نمازگزار_هستم.

سلبریتی‌هایی که برای هر خرده حادثه‌ در غرب به تصنّع‌خانه‌های مجازیشان اعلامیه میزنند و از یک تفاله-اتفاق‌ مثل عروسی نوه ملکه هم نمیگذرند، از قتل کسانی که جز رنگ چهره و عقیده‌ قلبی گناهی نداشتند هیچ نمی‌گویند. چرا که اربابان استعمارگر از این واقعه «جو» نساخته اند. چرا که رسانه‌های غرب با مادر و همسر قربانیان مصاحبه نکرده‌ و همدلی ما را با ترفندهای روانی فعال نکرده‌اند. چرا که بی‌بی‌سی فضا را برای سه روز چنان ملتهب نکرده‌ که شهروند ایرانی چنان عزادار شود که انگار هتاکان شارلی ابدو برادرانش بوده‌‌اند.

اما مهمتر از سکوت پروپاگاندای غربی، غربزدگی ریشه دار و نهفته درونی ما است. روشنفکران و سلبریتی‌های ایرانی ساکتند چرا که قرنها استعمارزدگی آنها را از خود و هویت و تاریخ و تمدنی که به آن متعلقند منزجر کرده. چرا که غرب زده اصلا خود را با «مسلمان» هم هویت نمی‌پندارد. دیده‌ام که میگویم. دیده‌ام صورتهای پر از نفرتشان را در مواجهه با زنان محجبه پاکستانی یا مردان ریش دار عرب در خیابانهای لندن. پرنفرت تر از نژادپرستان سفیدپوست. دیده‌ام وقتی میگویند «اینها اینجا را هم به گند کشیده‌اند».

غرب زده گمان میکند که اگر به غربیان در سبک زندگی تمسک کند بخشوده میشود و پذیرفته میشود و از گناه ازلی غیرغربی بودن مطهر میشود. نمیداند در چهل سال گذشته «مسلمان» متاثر از میزان عقیده قلبی و میزان تقید به شریعت نیست. که «مسلمان» امروز مفهومی ژئوپلیتیک است. متعلق به جغرافیای سیاسی. متعلق به رنگ و نژاد و حیطه تمدنی که در آن زاده شده‌ای.

و چه تراژدی غمناکی. که غرب زده صدوپنجاه سال است با افسانه‌ آریایی بودن از خود هویت-زدایی و مسلمان-زدایی میکند و ارباب غربی باز بلافاصله با شنیدن اینکه ایرانی است با او مثل یک مسلمان رفتار میکند و مثل ترامپ حتی به خاکش راهش نمیدهد.

رسانه‌ها گفته‌اند تروریستها «وایت سوپرمسیست» بوده‌اند. یعنی معتقد به برتری نژادی سفیدپوستان. و سکوت لیبرالها و سلبریتی‌های غربزده‌ و شرمشان از عزاداری برای برادران مسلمانشان، شرمشان از هویت و تمدنی که در آن و با آن بزرگ شده‌اند، تلاش شان برای پنهان کردن هویتشان و امیدشان به پذیرفته شدن توسط اربابان غربی، همدستی با همان ایدئولوژی برتری نژادی غرب بر ما است. وگرنه امروز باید میلیونها نفر فریاد میزدند .

@porsemaneteghadi



در کانال ضد اسلام؛ روایتی از کتب اهل سنت اورده بودند که پیامبر(ص) سایه نداشت!
آیا صحت دارد؟ این چه فضیلتی است؟

چرا عده ای اصرار به پخش این مطالب دارند؟ تا اسلام را در این موضوعات خلاصه کنند؟

اسلام اصول اساسی دارد به حواشی غیرمعتبر نپردازیم.

مسئله سایه داشتن یا نداشتن پیامبر (ص) و امامان (ع) از جمله مسائلی است که در زمره مباحث عقلی نیست تا بتوان به وسیله عقل در این باره حکم صادر کرد و گفت پیامبر سایه داشت یا نداشت.

از این رو لاجرم باید به منابع اسلامی یعنی قرآن و روایات رجوع نمود. در قرآن کریم هیچ مطلبی در این باره حتی به صورت اشاره هم نیامده است.

اما روایاتی که در موضوع فوق آمده بعضی از آنها در منابع اهل سنت نقل شده است:
از ذکوان نقل است که: برای رسول الله (ص) سایه ای مشاهده نشده است، نه در روز آفتابی و نه در شب مهتابی.
همین معنا را حکیم ترمذی نقل کرده و گفته: رسول خدا (ص) سایه نداشت تا این که پای کسی روی سایه مبارکش نیفتد و باعث توهین به ساحت قدسی آن حضرت نشود.

با توجه به مطالب بیان شده روشن شد که روایات وارده در این زمینه از طریق شیعه و سنی،
اولاً: از جهت سند ضعیف اند و قابل اعتماد نیستند.
ثانیاً: تنها یک روایت از اهل سنت و یک روایت از امام رضا (ع) در منابع شیعه در این باره وجود دارد.
بنابراین، آیا معقول به نظر می رسد که مسئله به این مهمی و صفت این چنینی در رسول خدا (ص) و ائمه (ع) وجود داشته باشد و مردم از کوچک و بزرگ شاهد آن باشند، ولی روات آن را نقل نکرده باشند!
راویانی که تمام خصایص و صفات پیامبر و ائمه را زیر نظر داشته و آنها را در نهایت دقت و به طور کامل برای ما نقل کرده اند! آیا عاقلانه است تمام اصحاب رسول خدا (ص) از این مسئله غفلت کرده باشند؟ یا تعمدی در مخفی نمودن آن داشته باشند؟!

به هر حال روایتی که این موضوع را نقل کرده نه متواتر است و نه حتی مستفیض، بلکه خبر واحد است و خبر واحد در این قضیه قابل اعتماد نیست.

بنابراین، وقتی اصل مسئله یعنی سایه نداشتن پیامبر (ص) ثابت نشد، جایی برای پرسش های بعدی نمی ماند.

اسلام اصول اساسی و مبانی بسیار قوی دارد چه لزومی دارد که عده ای ضد دین، بجای پرداختن به این اصول اساسی بدنبال حاشیه می باشند.
صحیح بخاری، ج 11، ص 116، ح 6316؛
سبیل الهدی و الرشاد، ج 2، ص 90.

@porsemaneteghadi



چرا در دنيا زشتى و زيبايى درهم آميخته است و آيا بهتر نبود خداوند تنها زيبائى‏ ها را مى‏ آفريد؟

خداوند متعال، نظام هستى را به نحو احسن و كامل‏ترين وجه، آفريده است.

اقتضاى نظام احسن و كامل آن است كه در اين نظام، «تفاوت» ها به عنوان يك ضرورت باشد. ما در اين عالم- كه به اقتضاى كمال ما، واجد تفاوت‏هايى است- به يكى خوب و ديگرى بد مى‏گوييم. سپس مى‏پرسيم: آن خوب كيست؟ اين بد چرا وجود دارد؟ نمى‏دانيم كه در واقع اگر اين بد نبود؛ آن خوب هم نبود؛

مثل يك تابلوى نقاشى كه در آن، روشنايى و تاريكى توأم وجود دارد. اين تفاوت ميان قسمت‏ها است كه يك قسمت روشن و ديگران تاريك است؛ ولى اين تابلو، تابلو بودن و زيبايى و كمال خودش را به همين دارد كه روشنى‏ها و تاريكى‏ها، به يكديگر آميخته است. اگر به جاى تاريكى‏ها، همه روشنى بود، آيا آن وقت تابلو وجود داشت؟ آيا آن وقت زيبايى وجود داشت؟ آيا اگر در دنيا زشتى نبود، زيبايى وجود داشت؟ اگر انسان بد و شقى نبود، انسان خوب و سعيد بود؟

آن را كه الان ما مى‏گوييم زيبايى و در مقابل آن مات و مبهوت مى‏مانيم و آن را درك و توصيف مى‏كنيم، براى اين است كه همه جاى دنيا آن طور نيست. اگر تمام دنيا يك جور بود و همه انسان‏ها خوب بودند و اگر همه افراد بشر، خصيصه امام على عليه السلام و يك انسان سعيد و خوب را مى‏داشتند، ديگر براى آن حضرت و انسان‏هاى وارسته‏اى در دنيا به طور برجسته قابل شناخت نبودند.

پس آنچه كه ما آن را خوب و سعيد و زيبا مى‏ناميم، زيبايى، سعيد و خوب بودنش مديون همين زشتى زشت، بدى بد و شقاوت شقى است

برگرفته از کتاب خداشناسی، کاشفی، ص 93

@porsemaneteghadi



چرا امام زمان(ع) روز جمعه ظهور خواهند کرد ؟

در بعضي از روايات اشاره شده است كه ظهور در روز جمعه واقع مي‌شود. در روايتي از امام صادق(ع) نقل شده است:

قائم ما اهل بيت، در روز جمعه ظهور مي‌كند. و در برخي از روايات روز شنبه به عنوان روز ظهور ذكر شده است. در روايتي از امام باقر(ع) نقل شده است: قائم(ع) در روز شنبه كه روز عاشورا است قيام مي‌كند.برخي از محققين گفته اند كه ممكن است اين دو روز به دو مرحله از قيام حضرت اشاره داشته باشد. و برخي روايت روز جمعه را از لحاظ سند آن معتبر تر دانسته اند.

پس در مورد «روز ظهور» روايات مختلفي وجود دارد؛ برخي روز جمعه، بعضي روز شنبه و در بعضي ديگر روز عاشورا به عنوان روز ظهور مطرح شده است.البته بعضي از روايات قابل جمع است، براي مثال روز عاشورا روز شنبه هم باشد؛ چنان كه در روايتي از امام باقر(ع) نقل شده است: «كأني بالقائم يوم عاشورا يوم السبت قائماً بين الركن و المقام»؛ «گويا قائم را مي‌بينيم روز عاشورا ـ كه روز شنبه است ـ بين ركن و مقام ايستاده است».(بحار الانوار، ج52، ص29، ج30).

شاید علت ظهور امام زمان در روز جمعه شرافت این روز در بین دیگر ایام هفته باشد.

از برخی روایت استفاده می‏شود چون پیامبر اكرم(ص) از نظر زمانی جلوتر از همه معصومان(ع) هستند، شنبه به او تعلق دارد و حضرت امام عصر(عج) عقب‏تر از همه است، لذا جمعه به او تعلق دارد. چون روز جمعه متعلق به آن بزرگوار است و روز بزرگی می‏باشد، ظهور حضرت در آن روز اتّفاق می‏افتد.

سیّد بن طاووس در كتاب جمال الأسبوع گفته است: ابن بابویه(ره) به طور مستند از شخصی به نام سقربن ابی دلف روایت كرده است: وقتی متوكّل عباسی، حضرت امام علی النقی(ع) را به سامرا طلبید و او را زندانی كرد رفتم كه حضرت را زیارت كنم. عرض كرد: از رسول خدا(ص) روایت شده است: یابن رسول اللَّه لا تعادوا الأیّام فتعادیكم؛ با روزها دشمنی نكنید كه با شما دشمنی خواهند كرد. معنای این حدیث را نفهمیدیم. لطفاً راهنمایی‏ام كنید.

حضرت فرمود: مراد از ایّام ما هستیم. شنبه به اسم حضرت رسول خدا است. یكشنبه امیرالمؤمنان. دوشنبه حسن و حسین(ع). سه شنبه به امام سجّاد و امام باقر و امام صادق(ع). چهارشنبه امام موسی كاظم و حضرت رضا و حضرت امام جوادالائمه و خود من. پنجشنبه به فرزندم امام حسن عسكری(ع) و جمعه متعلق به فرزند فرزندم حضرت مهدی امام زمان(عج) است.(محدث قمی، مفاتیح الجنان، ص 97، انتشارات نبوی)

@porsemaneteghadi



آيا سادات گناه کار به جهنم ميروند يا در زمهرير و جاي سرد خواهند بود؟

در پاسخ چند نکته باید بیان شود:

نکته اول : قران کریم ، زندگی در قیامت را، فردی معرفی کرده و می‌فرماید : كُلُّ نَفْسٍ بِما كَسَبَتْ رَهينَةٌ *هر كس درگرو اعمال خويش است‏(1) و هم‌چنین صراحتا بازگو می‌کند : وَ أَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعى‏*و اينكه براى انسان بهره‏اى جز سعى و كوشش او نيست‏(2)

نکته دوم : پروردگار عالم ، گنه‌کاران را اعم از سید و غیر سید ، مستحق عذاب و آتش جهنم می‌داند و بدان تصریح می‌فرماید ....... وَ مَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَإِنَّ لَهُ نارَ جَهَنَّمَ .... و هر كس نافرمانى خدا و رسولش كند، آتش دوزخ از آن اوست(3)

نکته سوم : هیچ آیه و یا روایتی مبنی بر وعید به عذاب خاص نسبت به سادات ، یافت نشد بلکه آیات قران و روایات خلاف این مطلب را بیان می‌کنند . قران کریم صراحتا عذاب ابولهب را آتش جهنم بیان می‌فرماید . سَيَصْلى‏ ناراً ذاتَ لَهَبٍ‏ *و به‌زودی وارد آتشى شعله‏ور و پر لهیب مى‏شود(4)

نتیجه اینکه سادات هم مانند دیگران در عذاب و ثواب اخروی یکسان بوده و انتساب به آل الله علیهم صلوات الله وظیفه آنان را در عمل به دستورات سنگین‌تر می‌کند همان‌طور که قران نسبت به زنان پیامبر می‌فرماید : هرکدام از شما گناه آشكار و فاحشى مرتكب شود، عذاب او دوچندان خواهد بود؛ و اين براى خدا آسان است‏(5)
پی‌نوشت:
1. مدثر/38
2. نجم/39
3. جن/23
4. مسد/3
5. احزاب/30

@porsemaneteghadi



میزان اطاعت از پدر و مادر تا چه مقدار لازم است؟ آیا والدین می توانند فرزندان را به رعایت امور اخلاقی امر کنند؟

امام رضا (علیه‌السلام) می‌فرمایند: نیکی به پدر و مادر واجب است، اگر‌چه مشرک باشند؛ ولی اگر امر به معصیت خداوند کردند، نباید از آنان اطاعت شود.(۱)

اما در غیر این صورت، یعنی در مستحبات، مکروهات و مباحات،‌ اطاعت از آنان لازم است. لذا فقها فرموده‌اند:

اگر پدر و مادر فرزندشان را از روزه مستحبی نهی کنند، احتیاط واجب آن است که روزه نگیرد. هم‌چنین اگر روزه مستحبی فرزند موجب اذیت پدر و مادر بشود، باید ترک شود و اگر روزه گرفت باید افطار کند.(۲)

اگر پدر یا مادر به فرزند خود امر کنند که نماز را به جماعت بخواند، چون اطاعت پدر و مادر واجب است، بنا بر احتیاط واجب باید نماز را به جماعت بخواند و قصد استحباب نماید. (۳)

یا مثلا نماز اول وقت مستحب است؛ اما اگر پدر فرزند را به انجام کاری مستحب یا مباح امر کند، اطاعت آنها بر نماز اول وقت مقدم است. (۴) با این بیان والدین می توانند به امر اخلاقی که مستحب است امر نمایند.

مرحوم شهید در قواعد فرموده:‌ شکی نیست که هر آن چیزی که نسبت به بیگانگان واجب یا حرام است، نسبت به پدر و مادر واجب است و پدر و مادر ویژگی‌هایی نیز دارند که از این قرار است:

اول: مسافرت مباح یا مستحب بدون اذن و رضایت پدر و مادر حرام است؛

دوم: اطاعت پدر و مادر در هرحال واجب است حتی درمورد شبهه؛ زیرا ترک شبهه مستحب و اطاعت آن دو واجب است؛

سوم: اگر پدر و مادر او را صدا زدند و اول وقت نماز است، خواندن نماز را تأخیر اندازد و جواب آن دو را بگوید؛

چهارم: اگر از حضور به جماعت منع کردند، اقرب آن است که لازم نباشد قبول، مگر هرگاه بر والدین شاق باشد، مثل آن‌که در تاریکی شب در وقت عشا یا صبح برود؛

پنجم: در‌صورتی‌که جهاد واجب کفایی باشد نه تعیینی، می‌توانند او را از رفتن به جهاد منع کنند؛
ششم: اگر مشغول نماز نافله باشد و پدر و مادر او را صدا بزنند باید نمازش را قطع نموده و جواب بدهد؛
هفتم: اگر پدر اجازه ندهد، فرزند نمی‌تواند روزه مستحبی بگیرد، همه اینها درحد توان و قدرت است.

پی نوشت ها:
۱.مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۷۱، ص۷۲.
۲. موسوی خمینی، روح الله، توضیح المسائل (المحشی للإمام الخمینی)، ج‌۱، ص۲۲۹، مسئله ۱۷۴۱.
۳. موسوی خمینی، روح الله، توضیح المسائل (المحشی للإمام الخمینی)، ج‌۱، ص۱۹۰، مسئله ۱۴۰۶.
۴. عاملی، محمد بن مکی، شهید اول، القواعد و الفوائد، ج‌۲، ص۴۷ ۴۹.

@porsemaneteghadi


کتاب موعود(بررسی تحولات قبل از ظهور)

نویسنده : جواد بامری

ناشر : شهید کاظمی

معرفي مختصر كتاب: 
کتاب حاضر به بررسي تحولات قبل از ظهور در مجموعه‌اي به نام موعود در شش بخش پرداخته است.
مفاهيم کليات، نقد و بررسي شبهات پيرامون ولادت حضرت مهدي (عج)، غيبت، تناقض‌گويي وهابيت در مورد حضرت مهدي (عج)، انکار طول عمر و اتهام تخريب مساجد، مهدويت در آينه قرآن و نهج‌البلاغه. همچنين به مواردي چون: ديدگاه ابن‌تيميه، افسانه سرداب، فوائد غيبت، حضرت مهدي مقتداي حضرت مسيح، انکار طول عمر و اتهام تخريب مساجد و ... مي‌باشد. 

برای خرید کتاب به سایت زیر مراجعه کنید👇👇
https://www.adinehbook.com/gp/product/6008200594

https://bookroom.ir/people/41965/جواد-بامری


Forward from: " دختـــر بایـد خانــــوم باشـد... "
داعش شجره خبیثه (چاپ دوم)

نویسنده : جواد بامری

انتشارات شهید کاظمی


برای خرید کتاب به سایت زیر مراجعه نمائید👇👇
https://bookroom.ir/book/41966/


🎧زمینه شهادت امام هادی (ع)

🎤حاج محمدرضا بذری


کانال آمـــــوزش مداحــــــی
@navaymoharram


Forward from: مجمع جهانی شیعه شناسی
#معرفی_کتاب

📚 شبهه شناسی قیام امام حسین علیه السلام
نویسنده: جواد بامری
ناشر: آشیانه مهر
چکیده کتاب👈 http://yon.ir/E40xD
برای خرید کتاب با شماره 37713773 ـ 025 تماس حاصل فرمایید.
@shiastudies
shiastudies.com
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿



شخصي رو به نماز دعوت کردم و بعد از چند هفته به من گفت اثري از نماز توي خودم نديدم چي بهش جواب بدم ؟

به ایشان بگویید که اگر اثری نمی بینی، قطع و یقین بدان که نماز واقعی نخواندی! حقیقت اين است كه ما «نماز» نمى‌خوانيم. آنچه ما به جا مى‌آوريم، صورت ظاهرى‌اش شبيه نماز است و ما تنها اداى نماز را درمى‌آوريم!

آنچه در حقيقت انسان را به خدا نزديك مى‌كند، اين است كه دل و قلبش با ذات خداوندگارى مرتبط شود. در واقع اين ظواهر بايد نمودى از آن توجه و ارتباط قلبى باشد. حقيقت و روح نماز، همان توجهات قلبى است و بدون آن، نماز كالبدى مرده است که هيچ بهره تكاملى و معنوى هم از آن نمى‌بريم.

اگر «نمازِ» حقيقى شد، آن‌گاه خواهيم ديد كه چه اثرها و بركت‌هايى، هم براى زندگى دنيا و هم براى ترقى و تكامل معنوى و روحى ما دارد.

امام صادق علیه السلام با بيان حديثى قدسى، برخى از شرايط و آثار نماز مقبول را چنين ذكر فرموده‌اند: «من نماز را از كسى قبول مى‌كنم كه در برابر عظمتم تواضع و فروتنى كند و خود را براى رضاى من از خواسته‌هاى شهوانى نگه بدارد. روز خود را با ياد من سپرى كند و در مقابل آفريدگانم تكبّر و بزرگ‌منشى ننمايد.

گرسنه را سير، برهنه را پوشيده، و مصيبت‌زده را ترحّم كند، و غريب را پناه بدهد. پس چنين فردى (كه نمازش قبول است) كسى است كه نور او مانند خورشيد مى‌درخشد. من به او در تاريكى‌ها نور، و در هنگام مواجهه با جهالت‌ها بردبارى مى‌بخشم.

او را به عزّت خود حفظ و به وسيله فرشتگانم حراست مى‌نمايم.او مرا مى‌خواند و من نيز پاسخ مثبتش مى‌دهم و از من چيزى مى‌خواهد و به او مى‌بخشم. چنين فردى مانند بهشت‌هاى فردوس نزد من است كه ميوه آن پژمرده نمى‌شود و حال آن تغيير نمى‌يابد.» (بحار الانوار، ج 78، باب 24، روايت 1، ص 285)

کانال شبہـاتـــــ
https://t.me/joinchat/AAAAAEAWeclTtyBHJnvtdA



آيا فقط شيطان باعث گناه مي شود ، يا خود انسان تمايل به گناه دارد ؟ و اگر شيطان اصلا نبود انسان گناه نمي کرد ؟

شیطان عامل بیرونی دعوت به گناه است و در درون انسان نیز هوای نفس و تمایلات شهوانی قرار دارد.

اگر عامل درونی نباشد، عامل بیرونی هیچ کاری نمی تواند بکند. این گناه خودمان است که راه را برای شیطان باز می کند و شیطان صرفا یک دعوت کننده است که با اصرار در گناه او را بر خود مسلط می کنیم.

وَ قالَ الشَّيْطانُ لَمَّا قُضِيَ الْأَمْرُ إِنَّ اللَّهَ وَعَدَكُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَ وَعَدْتُكُمْ فَأَخْلَفْتُكُمْ وَ ما كانَ لِيَ عَلَيْكُمْ مِنْ سُلْطانٍ إِلاَّ أَنْ دَعَوْتُكُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لي‏ فَلا تَلُومُوني‏ وَ لُومُوا أَنْفُسَكُمْ ما أَنَا بِمُصْرِخِكُمْ وَ ما أَنْتُمْ بِمُصْرِخِيَّ إِنِّي كَفَرْتُ بِما أَشْرَكْتُمُونِ مِنْ قَبْلُ إِنَّ الظَّالِمينَ لَهُمْ عَذابٌ أَليمٌ (22 ابراهیم)

و شيطان، هنگامى كه كار تمام مى‏شود، مى‏گويد: «خداوند به شما وعده حق داد و من به شما وعده (باطل) دادم، و تخلّف كردم! من بر شما تسلّطى نداشتم، جز اينكه دعوتتان كردم و شما دعوت مرا پذيرفتيد! بنا بر اين، مرا سرزنش نكنيد خود را سرزنش كنيد!

نه من فريادرس شما هستم، و نه شما فريادرس من! من نسبت به شرك شما درباره خود، كه از قبل داشتيد، (و اطاعت مرا همرديف اطاعت خدا قرار داديد) بيزار و كافرم!» مسلّماً ستمكاران عذاب دردناكى دارند.

@porsemaneteghadi



چرا با اينکه خدا را ناظر می دانيم ولی باز هم گناه می کنيم؟

مسلماً علم به تنهايي آدمي را وادار به التزام به لوازم علمش نمي کند.[۱]

فرعونيان علم داشتند، ولي علي رغم آن کافر شدند. خداوند درباره آنان مي فرمايد: (فرعونيان از روي ستم و برتري جويي) به آيات خدا کفر ورزيدند در حالي که در دل به آن يقين داشتند.[۲]

يکي ديگر از نمونه هايي که خداوند ذکر مي کند بلعم باعورا است او اگرچه عالم بود ولي در عمل لغزيد، قرآن مي فرمايد: و بر آنها بخوان سرگذشت آن کس را که آيات خود را به او داديم ولى (سرانجام) خود را از آن تهى ساخت و شيطان در پى او افتاد، و از گمراهان شد!.[۳]

و اگر مي خواستيم وي را بالا مي برديم به وسيله آن (آيات)، ولي او به زمين چسبيد و از هواي خويش تبعيت کرد.[۴]

لذا علم؛ فقط زمينه التزام به محتوايش را فراهم مي آورد، ولي اين زمينه، وقتي مؤثر واقع مي شود که به دنبال آن ايمان باشد. با علم و ايمان است که راه عمل هموار مي شود، البته بايد موانع راه نيز برداشته شود، قرآن اين موانع را ذکر ميفرمايد:

پيروي از خواهش هاي نفساني بدون در نظر گرفتن جنبه هاي عقلاني و شرعي، موجب دور شدن از صراط مستقيم و بي توجهي به دستورات خداوند مي شود، قرآن کريم در مورد اين دسته مي فرمايد: پس آيا ديده اي کسي که هواي خويش را خداي خود گرفته و خداوند او را با داشتن علم؛ گمراه ساخته و دل او را مهر زده و بر بينايي وي پرده نهاده، پس چه کسي او را بعد از خداوند هدايت خواهد کرد آيا توجّه نمي کنيد.[۵]

يا در آيه ديگر مي فرمايد: پس اگر اجابت نمي کنند تو را بدان که آنان تنها هواي خويش را پيروي خواهند کرد و چه کسي گمراه تر از آن کسي که از هواي خود متابعت کند، بدون هدايتي (از جانب) خدا.[۶]

پی نوشت:
[۱] براي آگاهي بيشتر از فرق بين علم و ايمان، نک: چهل حديث، امام خميني، ص ۳۷؛ اخلاق در قرآن، مصباح يزدي ص ۱۴۰
[۲] نمل، ۱۴.
[۳]. اعراف، ۱۷۵.
[۴]. اعراف، ۱۷۶.
[۵] .جاثيه، ۲۳.
[۶]. قصص، ۵۰. در همين زمينه رجوع شود به سوره اعراف، ۱۷۶؛ کهف، ۲۸؛ طه، ۱۶؛ فرقان، ۴۳؛ ص، ۲۶؛ محمد، ۱۶؛ نجم، ۲۳.

@porsemaneteghadi



چرا ما بايد در دنيا و بعد از مرگ عذاب بکشيم؟ درحالي که به اختيار خود بدنيا نيومديم؟

ورود همه ما به دنيا با نوعي جبر همراه است و به يقين آمدن مان به دنيا را انتخاب نکرده ايم، هر چند عدم اختيار لطمه اي به مختار زيستن و با اختيار وضعيت حيات خود در جهان آخرت را تعيين نمودن نمي زند .

جبري بودن ورود به عالم بدان جهت است که امکان چنين انتخابي براي ما ممکن نبود، نه اينکه امکان و حق انتخاب وجود داشت. اما خداوند آن را از ما دريغ نمود . دليل ادعا آن است که قبل از خلقت کسي نيست تا به او اختيار داده شود که خلق شود يا نشود. اختيار دادن در خلق شدن، مشروط به اين است که کسي باشد تا از او سؤال شود: دوست داري خلق شوي يا نه!
اگر فرد آفريده شده باشد، ديگر سؤال از خلقت اختياري بي فايده است، چون تحقق يافته است. اگر آفريده نشده، سؤال از او بي معنا است، چون وجود ندارد تا سؤال شود. پس اين نوع انتخاب و اختيار حيات عقلاً ممکن نبود، نه آن که ممکن بود و خدا آن را از ما دريغ کرد.

طبق قانون عليّت هرگاه علت تامه براي وجود معلول مهيّا شود، معلول حتماً موجود خواهد شد ؛ معلول در اصل وجود خويش هيچ گونه نقشي ندارد. اين قاعده در اصطلاح فلسفه جبر عِلّي و معلولي ناميده مي شود؛ يعني آفرينش انسان مانند همه حوادث و پديده‏ها بر اساس قانوت عليّت است .

معلول و پديده در به وجود آمدن خود، هيچ نقشي ندارد؛ خلقت هر انسان در فرايند تحقق علت هاي خاص خود تعريف مي شود که شکل ظاهري همگرايي علل ازدواج و توالد والدين است ؛ در واقع هر انسان در نتيجه ازدواج و پيوند والدينش خلق شده و به دنيا مي آيد .

با شکل گيري همه عوامل تولد يک فرزند از قبيل ازدواج و رابطه زناشويي والدين او و برطرف شدن همه موانع خلقت ، حق انتخاب و اختيار او چگونه تعريف مي شود و در کجاي اين داستان قرار مي گيرد ؟ نمي توان تصور کرد که فرزند چگونه مي تواند به دنيا آمدن يا نيامدن خود ، بلکه بالاتر کيفيت زندگي و وضعيت هاي خاص آن را انتخاب نمايد و چنين ادعايي معقول به نظر نمي رسد .

انسان داراي دو نوع حيات است :

1- حيواني و مادي:

اين نوع حيات بين انسان و حيوان مشترک است. اموري از قبيل كيفيت و چگونگي و ويژگي هاي زماني و مكاني خلقت انسان دراين حيات رقم مي خورند . در اين گونه حيات اختيار راه ندارد ، بنابراين اراده واختيار داشتن انسان در اصل خلقت غير منطقي و غير عقلاني است.

2- انساني و معنوي :

اين حيات ، حياتي فکري و عقلاني است و از مختصات آدمي است . به خاطر اين نوع از خلقت خداوند او را بر ساير مخلوقات برتري داده است. اين حيات اختياري بوده و انسان چنان آفريده شده که با اختيار خويش توانايي آن را دارد که در مسير تکامل قدم نهاده و به جايي رسد که جز خدا نبيند، يا آن قدر سقوط کند که مانند حيوان بلکه بدتر شود.

دعوت اسلام به سمت حيات اختياري است: "يا ايّها الّذين آمنوا استجيبوا للَّه و للرسول إذا دعاکم لما يحييکم؛ اي کساني که ايمان آورديد! دعوت خدا و پيامبر را اجابت کنيد، هنگامي که شما را به سوي چيزي مي خوانند که مايه حياتتان است".(1)

بنابر اين درست است که انسان به اختيار خود نيامده است. اما بدين معنا نخواهد بود که هيچ اختياري در کيفيت زندگي خود و به جائي که خواهد رسيد ،نداشته باشد.

جمادات، گياهان، حيوانات و ملائک و انسان هر کدام در مرتبه‏اي از کمال قرار دارند . اشرف مخلوقات انسان مي­باشد که تمامي کمالات در وجود او به ظهور رسيده و يا به صورت بالقوه موجود مي­باشد که با سعي و اختيار خويش به آن‏ها فعليّت مي بخشد. هر کدام از موجودات به فراخور مرتبه وجودي خويش به وجود آمده‏اند .جماداتي مثل سنگ قابليت حيوان شدن را ندارند و حيوان را قابليّت انسان شدن نيست.

بشر در کارهاي ارادي خود مانند سنگ و گياه و حيوان نيست که به حکم غريزي کارهايي را انجام دهد. انسان هميشه خود را در سر چهار راه هايي مي بيند . هيچ گونه اجباري ندارد که فقط يکي از آن ها را انتخاب کند ؛ ساير راه ها بر او بسته نيست. انتخاب يکي از آن ها به نظر، فکر، اراده و خواست شخصي او مربوط است. يعني طرز فکر و انتخاب او است که يک راه خاص را معين مي کند.(2)

بنابراين آنچه انسان مورد بازخواست و مواخذه از آن قرار مي گيرد، حيات مادي غير اختياري انسان نيست، بلکه سؤال از انسان و پاداش و جزا و مجازات او در مورد چيزهايي است که به اختيار و خواست خود انجام داده، نه چيزي که ناخواسته بوده است. اگر هم ندانسته و از روي جهل باشد، خداوند آن را با توبه و پشيماني انسان از اعمال بد خود مي بخشد.

انسان تنها در مقابل چيزهايي مورد سؤال و مواخذه مي شود که با آگاهي و انتخاب خود انجام مي دهد. پاداش ها نيز براي اعمال نيکي است که از روي انتخاب و اختيار و آگاهي صورت گيرد.

@porsemaneteghadi



اينکه در سوره اي از قرآن نوشته شده ما آسمان يا آسمان ها را با ستون هايي که براي شما قابل ديدن نيست برافراشته ایم. اين يعني چي مگر آسمان ستون دارد ؟

خدا همان كسى است كه آسمانها را چنان كه مى‏بينيد بدون ستون بر پا داشت يا آنها را با ستونهاى نامرئى برافراشت (اللَّهُ الَّذِي رَفَعَ السَّماواتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَها) (رعد / 2)

براى جمله بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَها دو تفسير گفته‏اند: نخست اينكه همانگونه كه مى‏بينيد آسمان، بى‏ستون است (گويى در اصل چنين بوده، ترونها بغير عمد) ديگر اينكه ترونها، صفت براى عمد بوده باشد كه معنيش چنين است، آسمانها را بدون ستونى كه مرئى باشد، برافراشته است، كه لازمه آن وجود ستونى براى آسمان است، اما ستونى نامرئى!.

و اين همان است كه از امام على بن موسى الرضا (ع) در حديث حسين بن خالد آمده است، او مى‏گويد از امام ابى الحسن الرضا (ع) پرسيدم، اينكه خداوند فرموده وَ السَّماءِ ذاتِ الْحُبُكِ (سوگند به آسمان كه داراى راههاست) يعنى چه، فرمود: اين آسمان راههايى به سوى زمين دارد ... حسين بن خالد مى‏گويد عرض كردم چگونه مى‏تواند راه ارتباطى با زمين داشته باشد در حالى كه خداوند مى‏فرمايد آسمانها بى‏ستون است، امام فرمود:

سبحان اللَّه، أ ليس اللَّه يقول بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَها؟ قلت بلى، فقال ثم عمد و لكن لا ترونها:

عجيب است، آيا خداوند نمى‏فرمايد بدون ستونى كه قابل مشاهده باشد؟ من عرض كردم آرى، فرمود: پس ستونهايى هست و ليكن شما آن را نمى‏بينيد

اين آيه با توجه به حديثى كه در تفسير آن وارد شده است، پرده از روى يك حقيقت علمى برداشته كه در زمان نزول آيات، بر كسى آشكار نبود، چرا كه در آن زمان هيئت بطلميوس با قدرت هر چه تمامتر، بر محافل علمى جهان و بر افكار مردم حكومت مى‏كرد، و طبق آن آسمانها به صورت كراتى تو در تو همانند طبقات پياز روى هم قرار داشتند و طبعا هيچكدام معلق و بى‏ستون نبود، بلكه هر كدام بر ديگرى تكيه داشت، ولى حدود هزار سال بعد از نزول اين آيات، علم و دانش بشر به اينجا رسيد كه افلاك پوست پيازى، به كلى موهوم است و آنچه واقعيت دارد، اين است كه كرات آسمان هر كدام در مدار و جايگاه خود، معلق و ثابتند، بى‏آنكه تكيه گاهى داشته باشند، و تنها چيزى كه آنها را در جاى خود ثابت مى‏دارد، تعادل قوه جاذبه و دافعه است كه يكى ارتباط با جرم اين كرات دارد و ديگرى مربوط به حركت آنهاست.

اين تعادل جاذبه و دافعه به صورت يك ستون نامرئى، كرات آسمان را در جاى خود نگه داشته است.

حديثى كه از امير مؤمنان على ع در اين زمينه نقل شده بسيار جالب است، طبق اين حديث امام فرمود:

هذه النجوم التي فى السماء مدائن مثل المدائن الذى فى الارض مربوطة كل مدينة الى عمود من نور «1».

: اين ستارگانى كه در آسمانند، شهرهايى هستند همچون شهرهاى روى زمين كه هر شهرى با شهر ديگر (هر ستاره‏اى با ستاره ديگر) با ستونى از نور مربوط است.

آيا تعبيرى روشنتر و رساتر از ستون نامرئى يا ستونى از نور در افق ادبيات آن روز براى ذكر امواج جاذبه و تعادل آن با نيروى دافعه پيدا مى‏شد؟

تفسير نمونه، ج‏10، ص: 111

کانال شبہـاتـــــ
https://t.me/joinchat/AAAAAEAWeclTtyBHJnvtdA

20 last posts shown.

562

subscribers
Channel statistics