دوستی داشتم که اخلاق ورفتار بدش همه را به ستوه آورده بود
اصلا شده بود حرف اول دهان مردم
به او هر نسبتی میزدند,فاسق,ولگرد,بی دین,بی اخلاق... تا اینکه رحمت الله متعال شامل حالش شد نور هدایت برقلبش تابید
او دیگر مشتری ثابت مسجد بود,خودش را تغییر داد واخلاقش را اصلاح کرد,اینبار فقط خیر و نیکی او را مشغول خودش میکرد

اما مردم چی! آیا ازحرف زدن درباره اش دست کشیدند
نه به الله هرگز
اینبار به روشی دیگر درموردش حرف میزدند
به او هر برچسبی میزدند,تندرو,خشک مذهب,جوگیر,تروریست,عقب مانده

روزی پیشم آمد وگفت یعنی انسان بودن اینقدر سخت است که مردم یکبار نمیخواهند آنرا تجربه کنند

میگفت تا آن روزی که دردنیای گناه وبی اخلاقی غرق بودم سرزنش میشدم وباز الان که راه خیر و نیکی وسنت زیبای رسول الله را درپیش گرفته ام دوباره مورد طعن و تهمت قرار میگیرم,مانده ام که دراین دنیا باید چگونه باشم تا مردم درباره ام درست حرف بزنند
میگفت باتمام وجودم این را درک کردم که در راه ایمان و اخلاق تنها هدفم رضایت الله متعال باشد نه رضایت دوست و خویش و حتی خانواده

پس تمام حرفهایی که پشت سرت میزنند را نادیده بگیر

نادیده بگیر به اندازه ی تمام نفس هایی میکشی

نادیده بگیر به اندازه تمام قدمهایی که برای خیر ونیکی برمیداری

بدان که اگر فن نادیده گرفتن را بلد نباشی اولین نفر خودت ضرر میکنی

این مردم به رسول الله علیه الصلاة والسلام هم طعن و تهمت میزدند تو که جای خود داری

پس یاد بگیر که نادیده بگیری تمام آنهایی که پشت سرت حرف میزنند