🔴رواندرمانی و ترومای اجتماعی
🔹این چندمین ماه متوالی است که وقایع تروماتیک اجتماعی، به شدت و بهطور غیرقابل پیشبینی جامعه را تحت تأثیر قرار داده است.
🔹ویژگی تروماهای اجتماعی این است که همزمان درمانگر و بیمار را تحت تأثیر قرار میدهند. سوال اینجاست که درمانگر با درماندگی، اضطراب، غم و سوگی که احتمالاً بسيار مشابه حسهای بیمار است چه میکند؟
🔹ادبیات تحلیلی ترومای بیمار - «دیگری» - را مورد بررسی قرار داده اما از درمانگر تروماتایز شده کمتر صحبت کرده است.
🔹همین جهتگیری، به “انکار” و نادیده گرفتن حس آسیبپذیرى بسیاری از درمانگران دامن زده است.
🔹اروین هرش، روانکاو کهنهکار آمریکایی میگوید بعد از وقایع یازده سپتامبر، وضعیت اتاق درمان او و بیمارانش به شکل مکالمهٔ دونفر که همتراز هستند درآمده بود. از نظر او ترومای اجتماعی در بسیاری از مواقع باعث از بین رفتن “عدم تقارن” بین بیمار و درمانگر میشود.
🔹آیلین فیلیپسون، در مقالهای که به همین موضوع اختصاص دارد، به مقاومت روانکاوان برای تجربهٔ حس اضطراب و ناتوانی در بحرانهای اجتماعی اشاره کرده و آن را منشأ نادیده گرفتن این حسها از یک طرف و دفاعهای بزرگمنشانه (همراه با حس همهتوانی) از طرف دیگر میداند.
🔹طبيعتاً قرار نيست كه درمانگر كار اصلى خود را فراموش كند يا نقش مراقبتىاش در جلسات را فداى پرداختن به احساسات شخصى خود کند.
🔹اما آگاهى به حسهای واقعی و زنده بودن به تجربهٔ اصیل خود، همواره باعث رنج کمتر درمانگر و بهبود عملکرد او در کار درمان میشود.
🔹گروهها یا جلسات فردی سوپرویژن و درمان شخصی در مدیریت این دوران بحرانی بسیار کمککننده هستند.
🔺حس ناتوانی و درماندگی را با دفاع همهتوانی خدایگونه پاسخ ندهیم. اضطرابهای بجا را با تعبیر و جملات عقلانیسازی شده، رفع و رجوع نکنیم. از اضطراب خود و بیمارانمان نترسیم و از آن مهمتر، از انسان بودن و حسهای انسانی داشتن نترسیم.
دكتر نهاله مشتاق
@Ravans
🔹این چندمین ماه متوالی است که وقایع تروماتیک اجتماعی، به شدت و بهطور غیرقابل پیشبینی جامعه را تحت تأثیر قرار داده است.
🔹ویژگی تروماهای اجتماعی این است که همزمان درمانگر و بیمار را تحت تأثیر قرار میدهند. سوال اینجاست که درمانگر با درماندگی، اضطراب، غم و سوگی که احتمالاً بسيار مشابه حسهای بیمار است چه میکند؟
🔹ادبیات تحلیلی ترومای بیمار - «دیگری» - را مورد بررسی قرار داده اما از درمانگر تروماتایز شده کمتر صحبت کرده است.
🔹همین جهتگیری، به “انکار” و نادیده گرفتن حس آسیبپذیرى بسیاری از درمانگران دامن زده است.
🔹اروین هرش، روانکاو کهنهکار آمریکایی میگوید بعد از وقایع یازده سپتامبر، وضعیت اتاق درمان او و بیمارانش به شکل مکالمهٔ دونفر که همتراز هستند درآمده بود. از نظر او ترومای اجتماعی در بسیاری از مواقع باعث از بین رفتن “عدم تقارن” بین بیمار و درمانگر میشود.
🔹آیلین فیلیپسون، در مقالهای که به همین موضوع اختصاص دارد، به مقاومت روانکاوان برای تجربهٔ حس اضطراب و ناتوانی در بحرانهای اجتماعی اشاره کرده و آن را منشأ نادیده گرفتن این حسها از یک طرف و دفاعهای بزرگمنشانه (همراه با حس همهتوانی) از طرف دیگر میداند.
🔹طبيعتاً قرار نيست كه درمانگر كار اصلى خود را فراموش كند يا نقش مراقبتىاش در جلسات را فداى پرداختن به احساسات شخصى خود کند.
🔹اما آگاهى به حسهای واقعی و زنده بودن به تجربهٔ اصیل خود، همواره باعث رنج کمتر درمانگر و بهبود عملکرد او در کار درمان میشود.
🔹گروهها یا جلسات فردی سوپرویژن و درمان شخصی در مدیریت این دوران بحرانی بسیار کمککننده هستند.
🔺حس ناتوانی و درماندگی را با دفاع همهتوانی خدایگونه پاسخ ندهیم. اضطرابهای بجا را با تعبیر و جملات عقلانیسازی شده، رفع و رجوع نکنیم. از اضطراب خود و بیمارانمان نترسیم و از آن مهمتر، از انسان بودن و حسهای انسانی داشتن نترسیم.
دكتر نهاله مشتاق
@Ravans