مَهلای نازنینم؛
مگر میشود حضورت را چُنین دلگرم کننده، در یادم رقم بزنی؟
به راستی در نخستین حضورم، تنها شور و شعفِ قلب مهربانت به چشمانم آمد و بی شک میتوانم سوگند یاد کنم که با لطافت همچون طنینِ آشنای امواج دریا، آرامبخش و مرموز در پَس ذهنم خواهی ماند.
عزیزم، گرچه گمان میبرم، در پَس خندههای شیرینت، غمی خجل پنهان شده، اما با تمامیت قلبم آرزو دارم قلب سرشار از مهرت هیچگاه دچار تزلزلِ نامهرهای نشود و طنین خندههای زیبایت تا ابدیت ادامه یابد.
عزیزم؛ برایت قلبی سرشار از عشق و مهربانی همچون نام زیبایت آرزومندم.
" برای مَهلایِ زیبا؛ رُزی. ۲۴ اُکتبر.
مگر میشود حضورت را چُنین دلگرم کننده، در یادم رقم بزنی؟
به راستی در نخستین حضورم، تنها شور و شعفِ قلب مهربانت به چشمانم آمد و بی شک میتوانم سوگند یاد کنم که با لطافت همچون طنینِ آشنای امواج دریا، آرامبخش و مرموز در پَس ذهنم خواهی ماند.
عزیزم، گرچه گمان میبرم، در پَس خندههای شیرینت، غمی خجل پنهان شده، اما با تمامیت قلبم آرزو دارم قلب سرشار از مهرت هیچگاه دچار تزلزلِ نامهرهای نشود و طنین خندههای زیبایت تا ابدیت ادامه یابد.
عزیزم؛ برایت قلبی سرشار از عشق و مهربانی همچون نام زیبایت آرزومندم.
" برای مَهلایِ زیبا؛ رُزی. ۲۴ اُکتبر.