سه تا پسر عاشق دیدن فیلمای ترسناک بودن . یه روز،پستچی برای یکی از پسرا بسته ای آورد . بسته مرموز هیچ نشانی و اسمی روش نبود و هیچ تمبری نداشت . پسر هیچ ایده ای که کی اون رو فرستاده نداشت . وقتی بسته رو باز کرد یک دی وی دی توی اون دید . دی وی دی هیچ اسم یا عنوانی نداشت . پسر فکر کرد که حتما دوست هاش میخوان سربه سرش بگذارند،برای همین دی وی دی رو برداشت و رفت تا دوست هاش رو پیدا کنه.
موقعی که اون به خونه ی دوستاش رسید ،از اونا درباره ی دی وی دی مرموز پرسید ولی دوست های اون هم خبری از دی وی دی نداشتن پس پسر رو دعوت کردن تا به داخل بیاد و دی وی دی رو با اونها ببینه . وقتی که روی موبل نشستند و دکمه اجرا رو زدن از چیزی که دیدن خیلی تعجب کردن.
دی وی دی داشت یک دلقک عجیب و ترسناک رو نشان میداد که وسط یک اتاق ایستاده بود . یک تخت در سمت چپش و یک کمد لباس در سمت راستش قرار داشت . اون دوتا بادکنک قرمز رو نگه داشته بود و به دوربین زل زده بود . بعد ، موسیقی عجیبی به گوش رسید و دلقک شروع کرد به رقصیدن و پریدن به واینو و اونور.
اون داشت بدنش را به طور شدیدی تکون میداد . در همون حال صورتش با یک نیشخند بزرگ تهدیدکننده پر شده بود .اون به نظر دیوونه می آمد و رفتارش عجیب بود . دوتا از پسر ها فکر کردن که این دلقک خنده دار هست و شروع کردن به بلند خندیدن.
بعد یه مدت،اون دوتا پسر متوجه شدن که سومین پسر خیلی ساکت هست . وقتی اونا برگشتن تا به پسر نگاه کنن دیدن که صورتش مثل یک کاغذ سفید شده بود و چشماش از ترس درشت شده بود.
اون ها پرسیدن:چته؟ چرا نمیخندی؟
پسر سوم با صدایی آروم گفت :اون اتاق منه...!
🔪
@ScaryMovieOrg