برداشت هایی از زندگی


Channel's geo and language: not specified, not specified
Category: not specified


فعلا نمیدونم که اینجا باید چی بنویسم!
@milkyangel

Related channels

Channel's geo and language
not specified, not specified
Category
not specified
Statistics
Posts filter


کتابای شعر و‌ کتابای ممنوعه:

-| @TN13BookShop


Forward from: TN13 Book Shop
- خرید کتاب مثل خون در رگ های من
مثلِ خون در رگ‌های من شاملِ بیست نامه‌ احمدِ شاملو به همسرش آیدا سرکیسیان است که در سال‌های 40 و 50 خطاب به او نوشته است. رابطه‌ عاشقانه‌ احمد شاملو و آیدا سرکیسیان یکی از مهم ترین وجوهِ زندگی این شاعر است که باعثِ تحول در زندگی شاملو شد؛‌ به طوری که در بسیاری از مشهورترین اشعارش رد پای حضورِ آیدا کاملا محسوس است. به همین دلیل می‌توان این رابطه را یکی از تاثیرگذارترین روابط عاشقانه‌ای دانست که شخص شاملو نیز مدام به آن اشاره داشت.

-| قیمت : 58 هزار تومان
-| جهت خرید : @TN13Book_Support

-| @TN13BookShop


"گُل‌کو نامی‌ست برای دختران، که تنها یک بار در یکی از روستاهای گرگان (حدودِ علی آباد) شنیده ام.
می‌توان پذیرفت که گُلَکو golaku باشد، یعنی گُل و کافِ تحبیب و اوی تصغیر؛ همچون دخترَکو (به فتحِ ر) که شیرازیان می‌گویند. اما تلفظی که برای من جالب بود و در یکی دو شعر از آن بهره جُستم گُل‌کو gol-ku است، و از آن نامِ زنی در نظر است که می‌تواند معشوقی یا همسرِ دل‌خواهی باشد.
در آن اوان فکر می‌کردم شاید جزءِ کو در آخرِ اسم، بدونِ این‌که الزاماً معنی لغویِ معمولیِ خود را بدهد می‌تواند به طورِ ذهنی حضور نداشتن و دور از دست‌رس بودنِ صاحبِ نام را القا کند."

احمد شاملو


من ندارم سرِ یاس،
زیرِ بی حوصلگی‌های شب، از دورادور
ضربِ آهسته‌ی پاهای کسی می‌آید.

احمد شاملو


پنجه می‌ساید بر شیشه‌ی در
شاخِ یک پیچکِ خشک
از هراسی که ز جایش نرباید توفان.

احمد شاملو


فرانکو را نشان‌اش دادم
و تابوتِ لورکا را
و خونِ تنتورِ او را بر زخمِ میدانِ گاوبازی.
و او به رویای خود شده بود
و به آهنگی می‌خواند که دیگر هیچ‌گاه
به خاطره‌ام باز نیامد.
آن وقت، ناگهان خاموش ماند
چرا که از بیگانگیِ صدای خود
که طنین‌اش به صدای زنجیرِ بردگان می‌مانِست
به شک افتاده بود.

احمد شاملو


با مقایسه‌ی متن اصلی کتاب با ترجمه های دیگه و این ترجمه، میتونم بگم صادقترین و نزدیک ترین ترجمه ای بوده که ازش خوندم، کلمات بدون ترس از قضاوت خواننده دقیقا همونطوری که هست ترجمه شده و این نشون از بی پروایی نویسنده و احتمالا به تخم گرفتن قوانین سانسور دست و پاگیر هستش.‌
 
چند اشکال کوچیک نگارشی و حروف چینی در کتاب هستش که برای کسی که تقریبا همه‌ی کارهای کتاب رو خودش انجام داده و تجربه‌ی اولش هست کاملا طبیعی هستش، اما این اشکالات باعث آسیب زدن به ساختار کلی ترجمه و کتاب نشده.‌‌

اما کتاب دقیقا چه چیزی رو میخواد به مخاطب بگه؟‌ چطوری میتونه به مخاطب کمک کنه؟‌
در یک کلام چطوری زندگی بهتری داشته باشیم؟‌


ابدا نباید این کتاب رو با کتاب های خودیاری و روانشانسی زرد مقایسه کرد، کتابهای چرت و پرتی که دائما به مخاطب میگن همه چی خوبه و همیشه مثبت فکر کنید و از درد و رنج فرار کنید و...
‌نویسنده با استفاده از چندین سرفصل راه حل های خودشو برای داشتن زندگی بهتر ارائه میده.‌
مسئولیت پذیری، نبودن قطعیت، خاص نبودن، نبود استثنا، پذیرش و پایداری مقابل درد، اقدام کردن در هر شرایطی، انتخاب کیفیت به‌جای کمیت و حتمی بودن مرگ‌‌
ارزش هایی که در کتاب مطرح میشه صداقت، مسئولیت، کنجکاوی و بخشش، خلاقیت، تعهد و پذیرش هستند. چیزهایی که آنی نیستن و برای خودمون و اطرافیان نتایج مثبت تری رو هم به بار میارن.
برای داشتن زندگی بهتر باید صادقانه با ترس ها، انتظارات و مشکلاتمون رو به رو بشیم. همون چیزی که در روانشناسی نوین از اون به عنوان اکت اسم میبرند. درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد
‌ما نه قدرت کافی و نه فرصت این رو داریم که به همه ی چیزهای اطرافمون اهمیت بدیم.‌
پس برای اینکه بتونیم از زمان و انرژیمون بهترین استفاده رو ببریم باید خیلی از اتفاقات حاشیه ای و غیر ضروری زندگی رو به تخم بگیریم و ازش بگذریم و انرژیمون رو بگذاریم روی اتفاقاتی که نقش کلیدی و اساسی و واقعی در زندگیمون دارن.‌‌
‌تلاش نکن یا خیلی عامیانه خودت رو به آب و آتیش نزن و‌ برای هر چیزی تره خورد نکن.
چیزی که خیلی جالب توجه هستش استفاده‌ی نویسنده از همون فلسفه‌ی نیچه برای زندگی کردنه. اینکه ما چه بخوایم و چه نخوایم زندگی رنج و درد داره و این ماییم که باید انتخاب کنیم کدوم درد باعث رشد و پیشرفت ما میشه و کدوم درد فقط باعث بردن ما به حاشیه و به تخم گرفتن ماهیت زندگی میشه.‌ اساسا اگر رنج و مشکلات وجود نداشته باشن، پیشرفتی هم در کار نیست.
خود شناسی مثل یک پیاز میمونه که با هر بار پوست کندن و نزدیک شدن به لایه های درونی باعث رنج و در اومدن اشکمون میشه اما ارزشش رو داره.
‌نکته‌ی بعدی در مورد مسئولیت پذیری هستش. هراتفاقی که در زندگی برای ما میوفته مسئولیتش با خودمون هستش، حتی اگر خودمون در به وجود اومدنش مقصر نباشیم بازم مسئولیت مواجهه باهاش به عهده‌ی خودمونه‌، خودمحق بینی و این تفکر که ما استثنا هستیم عامل اصلی قدم برنداشتن برای حل مشکلات و در خیلی موارد عامل اصلی به وجود اومدنشون هستش.
انتقاد تیز و هوشمندانه‌ی نویسنده از نظام سرمایه داری و مصرف گرایی قابل تحسینه.
همیشه توی جامعه و شبکه های اجتماعی به ما القا میشه که خوشحال‌تر باش، بهتر از بقیه باش، پولدارتر باش، محبوب‌تر باش، همیشه تاکید به بیشترین، مصرف کردن بیشتر و اهمیت دادن بیشتر. تایید کردن دیگران و پذیرش همه چی و محبوب بودن و تایید گرفتن به هر قیمتی
در حالی که کلید زندگی بهتر در اهمیت دادن به چیزهای کمتر و فوکوس کردن روی همونا هستش.‌
نکته‌ی نهایی در رسیدن به شادکامی و خوشبختی و داشتن زندگی بهتر، پذیرش واقعیت مرگ هستش.
اگر طبق فلسفه‌ی شرقی و بودیسم که نویسنده از اون استفاده کرده جلو بریم و با خودمون به فانی بودن زندگی و واقعیت مرگ فکر کنیم، باعث میشه سریع تر با ترس هامون مواجه بشیم، به چیزای کم اهمیت توجه نکنیم و سعی کنیم بهتر و مفیدتر واقع بشیم.


هنر رندانه‌ی به تخم گرفتن، مارک منسون، ارشاد نیکخواه

عنوانی که مترجم برای کتاب انتخاب کرده خیلی رندانه هستش و همین عنوان باعث تحریک کنجکاوی مخاطب برای خوندن کتاب میشه. در عین حال دقیقا معادل عنوان انگلیسی کتاب هستش. انتخابی که باعث شده مترجم بخاطر فرار از سانسور و رعایت امانت در ترجمه بی خیال گرفتن مجوز و چاپ رسمی اون بشه و به نوعی پی خیلی چیزها رو به تنش بماله، اونم توی کشوری که سانسور و ممیزی مشهود و آشکار هستش، شاید به همین دلیل هم هستش که قیمت نسبتا بالاتری نسبت به ترجمه های دیگه‌ی همین کتاب داره.

اما مترجم چقدر در کارش موفق بوده؟! چقدر به متن اصلی وفادار بوده؟

صادقانه بخوام بگم به عنوان کسی که اولین تجربه‌ی ترجمه‌اش بوده کار شسته رفته ای رو دیدم که ترجمه‌ی روانش به زبون عامی باعث دلنشینی و حتی سریع خوندن کتاب شد. قطعا هر کتاب دیگه ای رو با همچین ترجمه ای نمیشه خوند اما کتابی که متن اصلیش همین قلم و نگارش رو داره باید ترجمه ای شبیه به خودش رو داشته باشه.‌


شعر قصیده برای انسانِ ماهِ بهمن (۱۳۲۹) رو شاملو برای سال‌گردِ قتلِ دکتر تقی ارانی در زندان، به دستورِ رضاخان سروده.

گاهی با خودم فکر میکنم اگر شاملو زنده بود، در وصف موقعیت کنونی جمهوری اسلامی چه شعری می‌سرود؟!


و دور از کاروانِ بی‌انتهای این همه لفظ، این همه زیست،
سگِ انوالیدِ تو می‌میرد
با استخوانِ ننگِ تو در دهان‌اش _
استخوانِ ننگ
استخوانِ حرص
استخوانِ یک قبا بر تن سه قبا در مِجری
استخوانِ یک لقمه در دهان سه لقمه در بغل
استخوانِ یک خانه در شهر سه خانه در جهنم
استخوانِ بی تاریخی.

احمد شاملو

انوالید مقبره‌ی ناپلئون بناپارت است در پاریس.


و آن‌ها که انسان‌ها را با بندِ ترازوی عدالتشان به دار آویختند
عادل نام نگرفتند.

احمد شاملو


و آن کس که برای یک قبا بر تن و سه قبا در صندوق
و آن کس که برای یک لقمه در دهان و سه نان در کف
و آن کس که برای یک خانه در شهر و سه خانه در ده
با قبا و نان و خانه‌ی یک تاریخ چنان کند که تو کردی، رضاخان
نام‌اش نبست انسان.
نه، نام‌اش انسان نیست، انسان نیست
من نمی‌دانم چیست
به جز یک سلطان!

احمد شاملو


و سوراخِ هر گلوله بر هر پیکر
دروازه‌یی ست که سه نفر صد نفر هزار نفر
که سیصد هزار نفر
از آن می‌گذرند
رو به بُرج زمردِ فردا.

احمد شاملو


و استفراغِ هر خون از دهانِ هر اعدام
رضای خودرویی را می خشکاند
بر خرزهره‌ی دروازه‌ی یک بهشت.

احمد شاملو


نمیدونم که باید دقیقا چی بگم الان! سلام؟!

در هر حال عنوان چنل مشخص هست دیگه، به پیشنهاد یکی از دوستان اینجا رو راه انداختم تا هر موقع متنی یا آهنگی در نظرم جالب اومد، اینجا باهاتون به اشتراک بذارم.

طبیعتا بیشتر افرادی که قراره اینجا باشن، دوستامن پس میخوام از الان بگم که واقعا ناراحت نمیشم اگر کسی لفت بده؛ فقط میخوام دست از این فرستادن یک پیام به همه بردارم.

امیدوارم به قول اطرافیانم باز "جوگیر" نشم و اینجا رو تا دیدم داره فلاپ میشه، پاک نکنم!

اگر حرفی/سخنی داشتید و خواستید اینجا بذارم، به پیویم پیام بدید :
@milkyangel

+ تمام اشعار و بریده های کتاب ها رو هم خودم تایپ می‌کنم و اگر پایینشون نام نویسنده نباشه یعنی خودم نوشتم؛ میخوام اینجا کالکشن کوچولوی خودم باشه.

15 last posts shown.

102

subscribers
Channel statistics