تداعیات :)


Channel's geo and language: not specified, not specified
Category: not specified



Channel's geo and language
not specified, not specified
Category
not specified
Statistics
Posts filter


انجمن علمی دانشجویی بین‌رشته‌ای الهیات فرامرزی دانشگاه تهران تقدیم می‌کند:

🔸اپیزود اول از نشریه صوتی تئوکست با موضوع "چیستی دانش الهیات"🔸

🖊️نویسنده: روح‌الله طالبی توتی
🎙خوانش: حنا واحدی
📽ویرایشگر: فاطمه فتحی


🆔@ITA_UT


تقبیحِ آگاهی؛ آیا آگاهی‌بخشی درباره‌ی حقوق زنان، تهدید علیه خانواده است؟

✍🏻 روح الله طالبی توتی
پژوهشگر مطالعات جنسیت و زنان

١. در دوره‌ی کارشناسی، سر کلاس حقوق خانواده، استاد که از قضا مشهور به نگرش‌های سنتی بود، می‌خواست درباره‌ی نگرش فقه به  «حق بر بدن زنان» در مسئله‌ی باروری سخن بگوید. او توضیح داد که در نگاه رایج سنت فقهی شیعه، زنان در باردارشدن عاملیت دارند. لذا می‌توانند از بارداری جلوگیری کنند یا در صورت باردار شدن، آن را به عنوان یک خدمت دارای مُزد بینگارند. در انتهای کلاس، استاد به طنز به دخترها گفت که حواستان باشید رَحِمتان را به شوهرتان نفروشید. اجاره بدهید که در هر بار بارداری، چیزی عایدتان شود!

٢. یکی از پسرهای کلاس ناگهان برآشفت و استاد را متهم کرد که خلاف  «تحکیم خانواده» سخن می‌گوید و می‌خواهد  «زنان را علیه مردان» بشوراند و مبنای زندگی خانوادگی عاطفه و محبت است، نه حساب و کتاب و این حرف‌ها. ادبیات استاد به وضوح خوشایند ما هم نبود. نه به دلایلی که هم‌کلاسی‌مان می‌گفت، به دلیل این حجم از کالاانگاری بدن زنانه.

٣. استاد از آن دانشجو پرسید چرا جلسات گذشته که درباره‌ی  «حق یک‌طرفه‌ی مرد در طلاق» و  «جواز چندهمسری» و  «ولایت مطلق مرد» و  «لزوم تمکین جنسی زن در هر حال» بحث کردیم، این موارد را به مثابه‌ی تهدید بر علیه نظم خانوادگی به شمار نیاورده؟ مگر نه این که همه‌ی این موارد می‌توانند بسترساز اخلال در استحکام خانواده باشند؟

۴. سکوت برقرار شد و کمی بعد، یکی از پسرها به آرامی گفت:  «چون این‌ها حق مردهاست. مردها حق دارن بدونن چه حقوقی دارن، اما زن‌ها نه. چون دخترها احساسی‌اَن. اگر حقوقشون رو بدونن می‌رن دنبالش. ولی تو این گرونی کدوم مردی زن دوم می‌گیره؟» کلاس تمام شد و بحث ناتمام ماند.

۵. چند روز پیش در محل کار، تحلیلی بر سیاست‌های جمعیتی می‌نوشتم. یکی از صاحب‌نظران این حوزه گفته بود: «چه معنی‌ای دارد که الان تمام همّ ما شده آموزش حقوق زنان؟ از وقتی زن‌ها را نشاندیم و هی گفتیم تو این حقوق را داری، آمار طلاق رفت بالا. اصلا آموزش حقوق زنان الان اولویت ما نیست. اولویت که نیست، تهدید هم هست...» یاد آن خاطره‌ی دوران کارشناسی افتادم.

۶. در فرهنگ اسلامی، افراد موظف هستند از حقوق خود آگاه باشند و آن را مطالبه کنند. با وجود ریشه‌های عمیق فقه در بستر مردسالاری، اما موارد متعددی در فقه اسلامی وجود دارد که جزو حقوق زنان شمرده می‌شود اما عرف جامعه، حتی مطالبه‌ی آن را از سوی زنان برنمی‌تابد و آن را مساوی با سرکشی و تمرّد و نشوز می‌داند. برای مثال، کار خانگی در فقه اسلامی وظیفه‌ی زن نیست، حتی در حد آوردن یک لیوان آب برای شوهر. همین الان هم کمی غیرعادی به نظر نمی‌رسد؟ چه برسد به تحقق و مطالبه‌گری در این باره!

٧. همین تفکر باعث شده که برای سال‌ها نه تنها مانع آگاهی‌بخشی به زنان درباره‌ی حقوقشان شویم، بلکه تلاش‌های صورت گرفته در این حوزه را نیز با اتهام فعالیت علیه بنیان خانواده، اخلال در استحکام خانواده و ترویج تفکرات فمینیستی محکوم و حذف کنیم. اما نباید یک روز به این نتیجه برسیم که جامعه‌ی سالم، جامعه‌ی آگاه است و این آگاهی زنان نیست که تهدید است، بلکه تهدید اصلی، سوءاستفاده‌ی دیگران از ناآگاهی زنان است؟

@tadaeeat


وقتی قدهایمان برابر نیست؛ درباره‌ی تبعیض مثبت و انگاره‌های نادرست پیرامون آن

✍🏻 روح الله طالبی توتی
پژوهش‌گر مطالعات جنسیت و زنان

🔸 محمدجواد ظریف به عنوان مسئول شورای راهبری دولت چهاردهم، در یک برنامه‌ی تلویزیونی از تبعیض مثبت به نفع زنان، جوانان و اقلیت‌های دینی و مذهبی در انتخاب نامزدهای کابینه‌ی دولت سخن گفته و این سخنان، مخالفت‌هایی را برانگیخته است. جدا از انتقاداتی که به دلیل مخالفت با او یا رئیس جمهور منتخب و اصل دولت جدید مطرح می‌شود، عده‌ای تبعیض مثبت را با شایسته‌سالاری در تعارض دیده‌اند و از این رو، به آن انتقاد دارند.

🔹فارغ از این‌که آقای ظریف دقیقا چه گفته و اساساً ساز و کار این تبعیض مثبت در دولت جدید چگونه خواهد بود، پرسش این‌جاست که تبعیض مثبت چیست و دقیقا چه کارکردی در راستای عدالت‌محوری و شایسته‌سالاری ایفا می‌کند؟

🔸 چند سال پیش و در جریان اوج گرفتن اعتراض زنان سینماگر به خشونت‌های جنسی و جنسیتی و شکل‌گیری جنبش  «من هم» در سینمای ایران، ترانه علی‌دوستی که در یک برنامه‌ی اینترنتی درباره‌ی اقدامات شکل‌گرفته در این باره سخن می‌گفت، تمثیل روشنی از تبعیض مثبت ارائه داد.

🔹 فرض کنید ما دیواری داریم به ارتفاع یک متر و هفتاد سانت. دو نفر یکی با قد دومتر و دیگری با قد یک متر و پنجاه پشت این دیوار هستند. اگر شما بخواهید اقدامی بیندیشید که هر دونفر بتوانند آن‌سوی دیوار را ببینند و وقایع در جریان ورای آن را برای شما بازگو کنند، چه‌کار می‌کنید؟ طبیعتا فرد بلندقد مشکلی نخواهد داشت و این فرد کوتاه‌تر است که به چهارپایه‌ای نیاز دارد تا صرفا بتواند آن‌سوی دیوار را ببیند، بی‌توجه به این‌که کدام یک وقایع را صحیح‌تر بازگو می‌کنند.

🔸 زنان، جوانان، اقلیت‌های دینی و مذهبی و تمام گروه‌های غیراکثریت، شبیه فردی هستند که قد کوتاه‌تری دارد. نه به دلیل قانون یا سیاست‌های رسمی، بلکه گاهی به دلیل عرف‌های موجود در جامعه که اتفاقا مورد پسند قانون و شرع و عقل هم نیست، در فضای کلان زیست اجتماعی کوتاه‌قد نگاه داشته شده‌اند. مسئله این نیست که آن‌ها مورد ظلم واقع شده‌اند یا نه، مسئله این واقعیت است که آن‌ها به دلایل گوناگونی از فرصت‌های برابر بهره‌مند نبوده‌اند و امکان بروز استعدادهایشان را نداشته‌اند.

🔹 کاری که تبعیض مثبت انجام می‌دهد، گذاشتن چهارپایه زیر پای فردی است که به هر دلیلی، امکان به‌کارگیری استعدادش فراهم نیست. اما این‌که او تا چه میزان صلاحیت قرار گرفتن در این جایگاه را دارد یا تا چه اندازه می‌تواند مفید واقع شود، امری پسینی است و ارتباطی به مرحله‌ی انتخاب ندارد.

🔸 شکی نیست که هیچ کس به دلیل زن بودن یا غیرشیعه بودن یا جوان بودن نباید در جایگاهی قرار بگیرد که شایسته‌ی او نیست. اما وقتی به علل گوناگون، افراد به دلیل زن بودن یا غیرشیعه بودن یا جوان بودن امکان بروز شایستگی‌هایشان را نداشته‌اند، تبعیض مثبت یک اقدام روا در جهت رعایت عدالت است. زیرا یکی از اصول اولیه‌ی شایسته‌سالاری، امکان برابر شایستگان برای حضور در جایگاهی است که شایسته‌ی آن هستند.

پ.ن: ممکن است کسی در این ادعای کلی که این گروه‌های غیراکثریت از فرصت برابر برای بروز شایستگی‌هایشان بهره‌مند نبوده‌اند، خدشه وارد کند. دست‌کم در مورد زنان حاضرم با استناد به مراجع معتبر ثابت کنم که دلایل بسیاری وجود دارد که باعث می‌شود زنان به حاشیه رانده شده و کوتاه‌قد انگاشته شوند.

@tadaeeat


این، شاید از حساس‌ترین تصمیم‌های ملت ایران بود،
در زمانه‌ی قهر و خشم نسبت به حق انتخاب،
هم‌چنان نیمی از مردم باور داشتند که «چیز»ی را می‌خواهند، یا شاید می‌دانستند «چیزی» را نمی‌خواهند.
پیروز این تصمیم، ما هستیم؛ ما ایرانی‌های عاشق!
مهم نیست به چه کسی رای‌داده‌ایم، یا حتی رای نداده‌ایم،
حالا دیگر همه برابریم؛ مردمِ ایران...
إن‌شاءالله این چهارسال،
زیر سایه‌ی همین قرآن،
در کنار همه‌ی دختران این سرزمین،
برای سربلندی و عزت #ایران...
🇮🇷❤️

@tadaeeat


دانستنِ تاریخِ هر چیزی، «معنا»ی آن را صدچندان می‌کند.
شاید اگر از تاریخِ قانون‌خواهی و مبارزه برای حق «انتخاب» در ایران آگاه بودیم، امروز نگاه دیگری به هویّتِ انتخابات می‌داشتیم.
با آگاهی از تمام رنج‌هایی که بر جان‌‌هایمان گذشته،
و امیدِ زخم‌خورده‌ای که به بهبود داریم،
چاره‌ای جز تداوم این مسیر نیست.
ممکن است نحیف شده باشد، یا تردیدبرانگیز، اما حفاظت از «کینونتِ» آن، مسئله‌ی پیش روی ماست.
این میراثی است که باید به آیندگان بسپاریم.

#انتخابات

@tadaeeat


Forward from: اندیشکده خرد جنسی
جمع بندی خلاصه و تحليلی از آنچه دیشب با موضوع زنان در مناظره انتخاباتی کاندیدها مطرح شد به قلم خانم زهرا اردکانی.

@kherad_jensi


بهترین توصیف از وضعیت مسئله‌ی زنان در ایرانِ امروز را آقای پورمحمدی در مناظره ارائه داد:

آن‌قدر کشیدیم و کشیدند تا پاره شد!

و پرسش مهم:

باز هم ادامه دهیم؟!

@tadaeeat


✍🏻لطفا یک‌نفر «حجاب» را گردن بگیرد!

١. از میان شش نامزد انتخابات ریاست جمهوری پیش روی ایران، تا این لحظه تنها مسعود پزشکیان موضع‌گیری صریحی در باره‌ی روند فعلی اجرای قانون حجاب داشته است. او به طور قاطع اعلام کرد با طرح نور و برخورد خیابانی با زنان بر سر حجاب مخالف است. وی بدون آن‌که وعده‌ای برای تغییر در قانون حجاب داشته باشد، اطمینان داد که تلاش می‌کند حاکمیت را قانع کند تا این نوع مواجهه با زنان کاهش یابد یا حذف شود.

٢. دیگر نامزدها، متاسفانه یا خوش‌بختانه، هیچ اظهارنظر صریحی در این‌باره نداشته‌اند. البته می‌توان محمدباقر قالیباف را به دلیل ریاستش بر مجلسی که متولی تصویب لایحه‌ی عفاف و حجاب بود، به عنوان یک استثناء در نظر گرفت، زیرا مسامحتا باید او را از حامیان لایحه‌ی جدید حجاب به شمار بیاوریم.

٣. لایحه‌ی حجاب که مورد انتقاد موافقان و مخالفان حجاب قرار گرفته است، در اولین گام برخورد پلیسی و خیابانی با زنان را به حداقل می‌رساند. جدا از این با عدول از جرم‌انگاری عدم رعایت حجاب شرعی، به سمت پذیرش نگرش عرفی به مسئله‌ی پوشش میل می‌کند. همین دو مسئله باعث شده تا بسیاری از طرفداران برخورد سلبی با افراد بدون حجاب، منتقد این لایحه باشند و تصویب‌کنندگانِ آن را، غیرانقلابی بدانند.

۴. اما در کمال شگفتی، دو نامزدی که انتظار می‌رفت درباره‌ی مسئله‌ی حجاب اظهارنظری صریح داشته باشند، چنین عمل نکردند. سعید جلیلی به عنوان نامزدی که غالب طرفداران او از طیف اصول‌گرایان سفت و سخت‌تر به شمار می‌روند، پاسخی مبهم در مورد مسئله‌ی برخورد با حجاب داشت. وی برخورد در این زمینه را فرهنگی دانست، نه امنیتی و بر عمق راهبردی موضوع و لزوم اجرای قانون دست گذاشت، بی‌آن‌که مشخص کند نحوه‌ی اجرای فعلی قانون حجاب را تایید می‌کند یا نه. اقدامی که واکنش منفی غالب طرفدارانش را برانگیخت.

۵. موضع علی‌رضا زاکانی، شهردار تهران از این هم شگفت‌آورتر بود. وی که مشخصا از برخورد با زنان بدون حجاب و عدم خدمت‌رسانی متروی تهران به آنان گفته بود، حاضر نشد سامان‌دهی گروه‌های تذکر حجاب در مترو را بپذیرد. جدا از این، اقدام دولت خود در زمینه‌ی برخورد با مسئله‌ی حجاب را تشریح نکرد.

۶. پرسش این‌جاست که چرا این دو نامزد حاضر نشدند در فضای اندیشه و باورهای خود بمانند و به صراحت از اجرای قانون الهی و برخورد با کاشفان و ناقضان آن سخن بگویند؟ چون آنان نیز می‌دانند که عموم جامعه با این نوع برخوردها همراه نیست؟ یا آن‌که وقتی می‌توانند بعد از رای‌آوری احتمالی، برخوردهای خیابانی را گسترش دهند و پاسخ‌گو هم نباشند، چرا حالا سبد رای خود را متزلزل کنند؟

٧. تلخ است که یک نامزد، برخوردهای سلبی در مسئله‌ی حجاب را نپذیرد گو این‌که امری ناپسندیدنی است، اما حاضر نباشد از آن برائت بجوید و انتقاد کند. برخورد مستقیم خیابانی، گشت ارشاد باشد یا طرح نور یا هر «چیز» دیگری، حتی در برنامه‌های انتخاباتی اصول‌گراترین و انقلابی‌ترین نامزدها هم مورد اقبال نیست. با وجود این شرایط، تداوم این طرح‌ها نشانه‌ی چیست؟ تحلیل‌گران پاسخ دهند.

#زنان #حجاب #انتخابات #جلیلی #قالیباف #پزشکیان #گشت_ارشاد #طرح_نور

@tadaeeat


رضایت جنسی از منظر زنانه؛ چرا تماشای «در انتهای شب» مهم است؟

✍🏻 روح الله طالبی توتی
پژوهشگر مطالعات جنسیت و زنان

١. سریال «در انتهای شب» ساخته‌ی آیدا پناهنده، اثر قابل توجه این روزهای شبکه‌ی نمایش خانگی است. در هیاهوی سریال‌های جنایی و هیجانی، «در انتهای شب» داستان خود را با ملایمت و آرامش آغاز کرد. ماهرخ (هدی زین العابدین) و بهنام (پارسا پیروزفر) زوج جوانی هستند که گویا در آستانه‌ی جدایی‌اَند... داستانی بسیار شنیده شده اما هم‌چنان جذاب و لب‌ریز از پتانسیل داستان‌گویی، اگر خوب به آن پرداخته شود.

٢. تا این‌جا دلیل غیرسینمایی خاصی برای توجه به «در انتهای شب» وجود ندارد. اما در قسمت سوم و پس از آشکار شدن دلیل جدایی این زوج، ناگهان نام این سریال در فضای مجازی سر زبان‌ها افتاد و مخاطبان عموما نگاه سریال به این مسئله را تحسین کردند. در قسمت سوم، از اشارات ماهرخ متوجه می‌شویم که دلیل اصلی او برای جدایی از بهنام، «عدم رضایت از روابط جنسی و زناشویی» بوده است.

٣. «رابطه‌ی جنسی» یکی از ارکان اساسی روابط میان زوجین است که مانند هر رفتار انسانی دیگر، می‌تواند تحت تاثیر عوامل گوناگون روانی قرار بگیرد. تنش‌های روزمره‌، به سادگی آمادگی ذهنی افراد برای برقراری رابطه‌ی جنسی را به هم می‌ریزد و در زندگی‌های پرتنش امروز، این موضوع بسیار اساسی است. ماهرخ نیز به این واقعیت اشاره می‌کند که پرش فکری بهنام باعث شده تا در حین رابطه‌ی جنسی، به او توجه نکند.

۴. به دلیل اقتضائات فرهنگی جامعه‌ی ایرانی، اصولا «امر جنسی» نوعی تابو به شمار می‌رود و حتی سخن گفتن و پرسیدن درباره‌ی آن به سختی اتفاق می‌افتد. در کنار آن، عدم آموزش صحیح نحوه‌ی تعامل جنسی میان زوجین بر وخامت اوضاع می‌افزاید. اما از منظری زنانه، یکی از علل اصلی این مسئله، به رسمیت نشناختن حق جنسی زنان است. ماهرخ در دیالوگ مهمی به بهنام می‌گوید: «بگو برات مهم نبود که زنت هم حق داره به اندازه‌ی تو لذت ببره!»

۵. زنان، هم به دلایل زیستی و هم به دلایل فرهنگی، به آمادگی بیش‌تری برای رسیدن به نقطه‌ی مطلوب رضایت جنسی نیاز دارند و طبیعتاً این امر بدون آگاهی و همراهی همسرشان اتفاق نمی‌افتد. در سکانس پربازدید «در انتهای شب» بهنام در دفاع از خود می‌گوید که دکتر پذیرفته نود درصد زن‌ها در رابطه‌ی جنسی به اوج رضایت نمی‌رسند. ماهرخ از سر شکایت می‌گوید که نه مثل نود درصد زن‌هاست نه می‌خواهد که باشد!

۶. بنا بر آمارهای پزشکی، بخش قابل توجهی از زنان در طول زندگی زناشویی‌شان هیچ‌گاه اوج رضایت جنسی را تجربه نمی‌کنند. این مسئله منجر به سرخوردگی و بی‌میلی فرد به تداوم زندگی زناشویی خواهد شد. بنا بر آن‌چه از دادگاه‌های خانواده بر می‌آید، عدم رضایت جنسی یکی از اصلی‌ترین دلایل زنان برای درخواست جدایی است.

٧. در آموزه‌های دینی، تاکید بسیاری بر اهمیت «روابط جنسی» مطلوب در تداوم زندگی زناشویی و علاقه‌ی میان زوجین وجود دارد. هم‌چنین در گزاره‌های بسیاری از مردان خواسته شده تا در رابطه‌ی جنسی، به رضایت و آمادگی همسرانشان توجه داشته باشند و برای رسیدن به آن، مهارت‌هایی را به کار گیرند. به دیگر سخن، رضایت زنان از رابطه‌ی جنسی نه تنها تابو نیست، بلکه باید مورد توجه قرار بگیرد.

٨. «در انتهای شب» از این نظر که برای شاید نخستین بار در سینمای ایران، مسئله‌ی رضایت از رابطه‌ی جنسی را - به ویژه از منظر زنانه‌ی آن که همواره تابویی جدی بوده - به بحث گذاشت، شایسته‌ی دیده شدن است؛ جدا از ویژگی‌های دیگری که می‌تواند ما را مجاب کند تا به تماشای آن بنشینیم.

@tadaeeat


Forward from: محاکات | محمد نصراوی
🌹✍🏻

باشد که هر «زن»، «بانوی فضیلت» شود؛ درباره‌ی نخستین آرمان‌شهر زنان
بخش دوم

🔸 «شهر بانوان» از یک دل‌شکستگی و اعتراض آغاز می‌شود. شخصیل اصلی کتاب - خودِ کریستین - از این‌همه تحقیر و نادیده گرفته‌شدن به ستوه آمده و دل‌شکسته و محزون، اعتراض خود را با صدایی رسا بیان می‌کند: «مگر زنان نیز هم‌چون مردان آفریدگان خدا نیستند؟ پس چرا این‌همه فرودست‌اَند و به هیچ انگاشته می‌شوند؟» در این هنگام، نوری بر کریستین تابانده شده و از میان آن نور، سه بانوی جوان و باشکوه پدیدار می‌شوند.

🔹 آن سه بانو، خود را الهگانی معرفی می‌کنند به نام‌های «خرد»، «صداقت» و «عدالت». آن سه آمده‌اند تا مسئولیتی الهی بر دوش کریستین بگذارند: او موظف است تا با کمک سه بانو، یک شهر نو بنا کند. شهری برای سکونت تمام بانوان فضیلت‌مند تاریخ.

🔸 در ادامه‌ی کتاب، از طریق گفت‌وگوهای شکل گرفته میان کریستین و سه بانو، با تعداد بی‌شماری از زنان فضیلت‌مند تاریخ آشنا می‌شویم که کریستین می‌آموزد آنان را بانو خطاب کند. زیرا این زنان از مرحله‌ی زن بودن عبور کرده و به الگویی برای فضیلت و درستکاری بدل شده‌اند.

🔹 در نهایت، با تلاش‌های کریستین، «شهر بانوان» بنا می‌شود و بانوی «عدالت»، ملکه‌ی این شهر را معرفی می‌کند؛ مریم، فضیلت‌مندترین بانوی تاریخ. کریستین از تجربه‌ی ساختن شهر بانوان می‌آموزد که اگر از کلیشه‌های مردسالارانه رها شویم و در جست‌وجوی حقیقت برآییم، می‌بینیم که زنان نیز در تاریخِ حقیقتِ بشر، نقش‌آفرینی داشته‌اَند؛ اما ما آموخته‌ایم که آنان را نادیده بگیریم.

🔸ویژگی اصلی‌ای که شهر بانوان را به اثری جسورانه و متمایز در زمانه‌ی خود تبدیل می‌کند، باور نویسنده به امکان تغییر است. دو پیزان حقیقتاً باور دارد که زنان می‌توانند در ابتدا، موقعیت فرودست خود را درک کرده و بعد از آن که به این آگاهی رسیدند، تلاش کنند تا در این موقعیت تغییراتی ایجاد سازند. باورِ تنها برای رسیدن به رویا کافی نیست، باید به اقدامات عملی نیز دست یازید.

🔹روشن است که شهر بانوان، اثری متعلق به زمانه‌ی خود است؛ در جامعه‌ی مسیحیِ مردسالارِ اروپایی شکل گرفته و بی‌شک وام‌دار مولفه‌های اندیشه و نگارش آن فرهنگ است. اما دل‌بستگی عمیق کریستین به آموزه‌های مسیحی و استفاده‌ی وی از استعاره و تمثیل برای بیان هدف خود، هیچ‌گاه باعث نمی‌شود که ما نتوانیم از نبوغ جاری در شهر بانوان بهره ببریم. اگر از این اثر، در همین اندازه بیاموزیم که آگاهیِ توام با تلاش، می‌تواند منجر به تغییراتی در راه رسیدن به رویا شود، چه بسا کفایت کند و انگیزه‌ای «باشد که هر زن، بانوی فضیلت شود.»

پایان

#اتوپیانیسم #رؤیای_جمعی  #آرمانشهر #زنان #اتوپیا #آگاهی #عشق


🔹اتوپیانیست؛ روح الله طالبی توتی
⭕ اتوپیا، امید، آگاهی ...

🆔 @Utopianist_Nasravi
🌐 http://nasravi.com/


Forward from: محاکات | محمد نصراوی
🌹✍🏻

باشد که هر «زن»، «بانوی فضیلت» شود؛ درباره‌ی نخستین آرمان‌شهر زنان
بخش نخست

🔸کریستین دو پیزان، زنی ونیزی در قرون میانه‌ی مسیحی، این بخت را داشت که از پشتیبانی پدرش در علم‌آموزی بهره‌مند باشد. مادر کریستین هم‌چون تمام زنان دیگر باور داشت دخترش به جای کتاب خواندن، باید نخ‌ریسی و آداب شوهرداری بیاموزد تا فرداروزی، شرمنده‌ی خانواده‌ی شوهر نباشد. کریستین در ابتدای نوجوانی ازدواج کرد اما بخت هم‌چنان با او یار بود. همسر وی، فردی متنفذ در دربار، او را برای ادامه‌ی مطالعه و نوشتن تشویق کرد.

🔹در فرانسه‌ی آن روزگار، داستان شاعرانه‌ای با عنوان «ماجرای عاشقانه‌ی رُز» میان عموم مردم مقبول افتاده بود. در این حکایت تمثیلی، رُز، شخصیت اصلی داستان، نمادی از تمایلات زنانه به شمار می‌رفت و بسیاری، او را تصویری از جنس زن می‌دیدند. زنی که فاقد قوه‌ی تشخیص است و هدفی جز رسیدن به هوس‌های سطحی و زودگذر خویش ندارد؛ زنی زیبا، فرودست، احساسی و اغواگر.

🔸بوکاچیو، شاعر برجسته‌ی ایتالیایی، که در به دست آوردن عشق زندگی‌اَش ناکام مانده بود، کتابی نگاشت با نام «درباره‌ی زنان نامی». وی در این اثر شرح حالی از بیش از صد زن مشهور ارائه داد؛ زنانی خوش‌نام و بدنام، الهی و اهریمنی. نگاه مردسالارانه‌ی وی باعث شد در سراسر کتاب، بی‌رحمانه بر زنان بتازد و آنان را موجوداتی غیرعقلانی و فاقد اخلاق معرفی کند. بوکاچیو تنها در صورتی زنان را می‌ستود که «همسرانی مطیع» برای شوهرانشان باشند.

🔹این نوع نگاه به زنان، کریستین را سخت می‌آزرد. او که خود به عنوان یک زن هیچ‌گاه در بند رذیلت‌هایی چون اغواگری نیفتاده بود و با حضور موثر در دربار، با ادبیات ستایش‌گرانه از حاکمان روزگار می‌گذراند، نمی‌توانست بپذیرد که انسانی غیرعقلانی و فرودست قلمداد شود. کریستین پس از فوت پدر و درگذشت زودهنگام همسرش، مسئولیت فرزندان و مادرسال‌خورده‌اَش را برعهده گرفته بود و حضوری فعال و موثر در جامعه‌ی خویش داشت.

🔸زن فعالی چون او، با دغدغه‌های اجتماعی نسبت به جایگاه زنان و باوری عمیق به آموزه‌های مسیحی، نمی‌توانست دست روی دست بگذارد و در برابر آثاری که پیرامون او خلق می‌شد و نگرش‌های زن‌ستیزانه‌ی جامعه را تشدید می‌کرد سکوت کند. او دو پرسش اساسی داشت: چرا زنانِ خردمند و تأثیرگذار - چون خود او- نادیده گرفته می‌شوند و چرا زن، که هم‌چون مرد آفریده‌ی خداست، باید فرودست باشد؟

🔹این تاملات نظری او را به سوی عمل‌گرایی سوق داد. کریستین به عنوان یک ادیب، از تنها ابزاری که در اختیار داشت - یعنی کلمات- بهره برد و به نگارش اثری ادبی در رثای زنان مشغول شد. او کتاب «شهر بانوان» را در سبک ادبی رایج و مقبول آن روزگار تالیف کرد که بعدها، نخستین اثر اتوپیایی زنانه نام گرفت.

ادامه دارد...

#اتوپیانیسم #رؤیای_جمعی  #آرمانشهر #زنان #اتوپیا #آگاهی #عشق


🔹اتوپیانیست؛ روح الله طالبی توتی
⭕ اتوپیا، امید، آگاهی ...

🆔 @Utopianist_Nasravi
🌐 http://nasravi.com/


زن را چه به ریاست جمهوری؟!


✍🏻 روح الله طالبی توتی
پژوهش‌گر مطالعات جنسیت و زنان

١. مادربزرگ من، زیباجان، زنی است در اواخر دهه‌ی هشتاد زندگی‌اَش. زنی مومن، آگاه و البته پیشرو. او زنی بوده بادرایت، خلاق و مدیر. هم‌چنان که هنوز هم. زن بودن او هیچ‌گاه مانع نشده که مردهای فامیل، از او برای مسائل اساسی کمک و مشورت نگیرند. این‌ها را نوشتم که مقدمه‌ای برای مسئله‌ی اصلی این نوشتار باشد؛ ریاست جمهوری زنان.

٢. با زیباجان تنها بودیم. من کتاب «ایده‌ی دانشگاه» را می‌خواندم و او با هیجان، اخبار جشن قهرمانی پرسپولیس را دنبال می‌کرد. عاشق فوتبال است و پیگیر تمام بازی‌های مهم. خبر بعدی، ثبت نام «زهره الهیان» برای انتخابات ریاست جمهوری پیشِ رو بود. زیباجان با لحن سرزنشگرانه‌ای پرسید: «مگر زن می‌تونه رئیس جمهور بشه؟!» گفتم: «آره. چه اشکالی داره؟» ابرو بالا انداخت. هیچ خوشش نیامده بود. و شروع کرد به پاسخ دادن.

٣. «مرد کم اومده که زن فرستادن برای رئیس‌جمهوری؟» «مردم ایران که به زن رای نمی‌دن!» «شوهر داره که پشتیبانش باشه؟» «زن که نمی‌تونه رئیس جمهور بشه آخه! معذوریت داره!» «چندسالشه؟ پنجاه رو رد کرده؟» «مردهاش نمی‌تونن کشور رو بگردونن، زن بتونه؟» و خلاصه از این بیانات بسیار شنیده شده.

۴. برایم عجیب بود زنی پیشرو مثل او، تا این اندازه درباره‌ی خواست یک زن برای ریاست جمهوری دافعه داشته باشد. توضیح دادم که این خانم سال‌ها نماینده‌ی مجلس بوده. شوهرش هم احتمالا فردی عادی است. وقتی فلان مرد در خودش می‌بیند که برای ریاست جمهوری اقدام کند، چرا زهره الهیان با سابقه‌ی ده برابر بهتر از او اقدام نکند؟ پاسخ زیباجان یک جمله بود: «آخه اون‌ها مَردن. این زنه!»

۵. یک‌ساعتی حرف زدیم. از استدلال شرعی و عقلی و جامعه‌شناسی و سیاسی و فرهنگی گرفته تا توجیهات عاطفی و عوام‌پسند، همه را به کار گرفتم تا زیباجان را متقاعد کنم که تصدی یک مقام اجرایی، ارتباطی به زن یا مرد بودن ندارد و الزامات و اقتضائات دیگری به جز جنسیت را می‌طلبد. جدا از این، مهم نیست که زنان تایید صلاحیت می‌شوند یا نه، همین که این خودباوری در آنان به وجود بیاید، مسیر را برای تحقق عدالت جنسیتی هموار می‌کند.

۶. زیباجان به وضوح با من همراه نبود، هرچند پذیرفت که استدلال‌هایم منطقی بوده. تسبیحش را گذاشت روی میز و فنجان چای را برداشت و زیر لب گفت: «چه می‌دونم والا. آخه زن رو چه به ریاست جمهوری؟» خندیدم. زنِ سنتیِ درونِ او فرصت بروز یافته بود. اما هم زیباجان و هم تمامِ دیگرانِ مخالفِ حضورِ اجتماعی زنان، روزی با این واقعیت کنار می‌آیند که «زن بودن» موضوعیتی در «رئیس جمهور بودن» ندارد.

٧. باید از زهره الهیان، فارغ از دیدگاه‌های وی، قدردان بود که تصویر کلیشه‌ای مردانه را شکست. سال‌ها مرحوم اعظم طالقانی در این باره تلاش کرده بود. این امید وجود دارد که در ادامه، زنان دیگری نیز به این خودباوری برسند. همان‌طور که به مدیر و معاون و رئیس و نماینده‌ی مجلس زن عادت کردیم، به وزیر و رئیس جمهور زن هم عادت می‌کنیم. در همین ساختار سیاسی، طبق همین قانون اساسی و در همین کشور. زمان همه چیز را هموار می‌کند.

#زنان #رئیس_جمهور #سیاست #انتخابات

@tadaeeat


امروز ساعت ١٧ در باشگاه اندیشه، مدرسه‌ی مطالعات اتوپیا را افتتاح می‌کنیم.
برایش خوش‌حالیم و امیدوار 💚


Forward from: محاکات | محمد نصراوی
🔻در روز یک‌شنبه خواهید شنید!

🔹از یک اتوپیانیست...

روح الله طالبی توتی هستم. مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد رو در دانشکده‌ی الهیات دانشگاه تهران، فقه و مبانی حقوق اسلامی خوندم. به مطالعات ادیان ابراهیمی و کتب مقدس گریزی زدم و چندسالی هست به طور تخصصی در حیطه‌ی جنسیت و زنان می‌خونم، پژوهش می‌کنم و البته، می‌نویسم.

😐 جنسیتِ اتوپیا

🔻 نخستین رویاپردازی اتوپیایی در ذهن مردان شکل گرفت و به ظهور رسید. در اتوپیاهایی که مردان آفریدند، همه چیز سر جای خودش قرار داشت؛ یک وضعیت مطلوبِ ثابتِ نهایی، ایستایی و کمالِ مطلق، و البته مردسالارانه. زنان این نحوه از اتوپیاباوری را به چالش کشیدند: اگر همه چیز مطلوب و غیرقابل تغییر باشد، دیگر درباره‌ی چه چیزی رویا داشته باشیم؟ امید چه می‌شود؟ حذف امید و رویا یعنی افول اتوپیا. هیچ‌کس نمی‌خواست همه چیز سقوط کند. زنان تصمیم خود را گرفتند. اگر در واقعیت نمی‌توانیم خواست‌های خود را محقق کنیم، در رویا که می‌توانیم. پس اندیشیدند، دست به رویاپردازی زدند و اتوپیاهای زنانه را آفریدند؛ اتوپیاهایی که به جای ایستایی، لب‌ریز از پویایی است و به جای کمالِ نهایی، درگیر با پیش‌رفت تدریجی؛ و البته نه مردسالارانه.


🔹اتوپیانیست؛ روح الله طالبی توتی
عضو شورای علمی مدرسهٔ مطالعات اتوپیا

⭕ اتوپیا، امید، آگاهی ...

🆔 @Utopianist_Nasravi
🌐 http://nasravi.com/


Forward from: باشگاه اندیشه
.
🔰مدرسه مطالعات اتوپیای باشگاه اندیشه برگزار می‌کند:

امید؛ راهی به رهایی
آیین افتتاحیهٔ مدرسهٔ مطالعات اتوپیا


👤با حضور شورای علمی مدرسه:
محمد نصراوی: آگاهی اتوپیایی
هانیه دارایی: اتوپیا؛ سنت، مدرنیته
فائزه آشتیانی: هنر و اتوپیا
روح‌الله طالبی توتی: جنسیتِ اتوپیا
فاطمه بیگدلی: واقعیت و اتوپیا

🗓یکشنبه ۱۳ خرداد ۱۴۰۳
🕰ساعت ۱۷ تا ۱۹

📌خیابان انقلاب، خیابان وصال شیرازی، کوچه نایبی، پلاک ۲۳، شبستان باشگاه اندیشه

▪️حضور برای عموم آزاد و رایگان است
▫️پخش از صفحه اینستاگرام لایو باشگاه اندیشه

💬دربارهٔ آیین افتتاحیه را این‌جا بخوانید.

#مطالعات_اتوپیا #افتتاحیه #امید #راه_رهایی #باشگاه_اندیشه

@bashgahandishe


بازگشتِ گشت؛ طرح نور و معضل - فعلا- حل ناشدنی حجاب

١. حالا و بعد از گذشت حدود یک ماه از اجرای #طرح_نور و برخورد پلیس در مورد مسئله #حجاب، زمان خوبی برای قضاوت عملکرد و کارایی این طرح است. اگر به این ماجرا اهمیت می‌دهید، این ویرشت را بخوانید. اگر نه، وقتتان را تلف نکنید.

٢.روزهای ابتدایی آغاز #طرح_نور ون‌ها در سطح شهر پراکنده بودند. تقریباً این احساس وجود داشت که برخورد جدی شده. در رفت و آمدهای مکررم در سطح شهر تهران تنها تذکر مؤدبانه می‌دیدم و البته تمکین افراد به قانون. صادقانه هیچ دستگیری مشاهده نکردم. اما به مرور ورق برگشت، ون‌ها محدود شدند به چند نقطه معدود.

٣. ایراد اصلی #گشت_ارشاد تبعیض بود و نبود ضابطه مشخص برای برخورد با افراد. حامیان #طرح_نور مصاحبه کردند و گفتند در این طرح افراد ابتدا تذکر می‌گیرند و اگر رعایت نکنند و درگیر شوند دستگیر خواهند شد.روزهای ابتدایی واقعاً همین بود. اما حالا ون‌ها تنها در نقاط خلوت هستند. در ورودی چند متروی خاص.

۴. تو می‌توانی بدون #حجاب از جلوی پلیس‌های مستقر در متروی تئاتر شهر بگذری و به جای خروجی یک، از خروجی ۶ خارج شوی. جایی که هیچ ونی نیست. اما اگر ناآگاه باشی و هوس کنی که از خروجی ۲ بروی بیرون، احتمالاً دستگیر می‌شوی. بله، مشاهده عینی‌ام می‌گوید دستگیری هم بی ضابطه شده.

۵. امروز در باران شدید که داشت چتر را هم با خود می‌برد، ون #طرح_نور ایستاد و مامورها دختری را که شالش افتاده بود، دوره کردند. دختر از ترس به خود می‌لرزید. سریع شالش را سر کرد و مدام می‌گفت به خدا حواسم نبود. شنیدم که با حالت بغض می‌گفت خانم من که شالم را سرم کردم، دیگر مشکل چیست؟ #حجاب دارم.

۶. مامور می‌گفت باید سوار ون شوی تا استعلام بگیریم. متاسفانه این رویه را گشت ارشاد هم داشت. به افراد می‌گفتند می‌خواهیم استعلام بگیریم اما ون راه می‌افتاد به سمت بازداشتگاه و ساعت‌ها معطلی و تعهد.دختر گریه‌اش گرفت. می‌گفت خانم من #حجاب دارم. الان جرمی ندارم که بخواهید من را ببرید. بی‌فایده بود.

٧. خدا شاهد است ده قدم جلوتر، دختری بدون هیچ سراندازی، با یک نیم‌تنه و شلوار پاره کوتاه، با غرور از خیابان می‌گذشت. خدا شاهد است ده قدم جلوتر. دختر بدشانس اما دستگیر شده بود و از پنجره دیدم داشت گریه می‌کرد. من با اجرای قانون #حجاب مشکلی ندارم، اما از تبعیض حالم به هم می‌خورد. متنفرم!

٨. ساعتی بعد،در خیابان پایینی که شلوغ‌تر است، دخترانِ بدونِ روسریِ خندان قدم می‌زدند. من دوستان پلیس شریف بسیار دارم. دغدغه‌ی مومنانه در زمینه عفاف عمومی را هم درک می‌کنم و هم به آن پایبندم. با #طرح_نور یا هر طرح دیگری هم مشکلی ندارم. اما وقتی این تبعیض‌ها را می‌بینم، نمی‌توانم از آن دفاع کنم.

٩. قانون #حجاب وقتی حرمت دارد که برای همه باشد و مامور قانون وقتی مورد احترام است که قانون را برای همه اجرا کند. در ستاد انتخابات یکی از پلیس‌ها می‌گفت ما در سهروردی تذکر می‌دهیم، در فلکه دوم مثل چی! می‌اندازیمشان توی ون!
راست و دروغش با خودش. اما دوباره سلیقه و تبعیض و ناعدالتی در اجرا می‌بینیم.

١٠. مومنان! عفیفان و دغدغه‌مندان! به خدا بی‌عدالتی و تبعیض هم حرام است و هم غیرقانونی. مگر موافق اجرای قانون نیستیم؟ پس عزیزان! چرا با نقص‌ها و خطاهای #طرح_نور مخالفت نمی‌کنید؟ چرا اعتراض نمی‌کنید؟ به خدا، به خدا آه آن دختر بی‌چاره می‌گیردمان. و آن دختر بیکینی‌پوش با پوشش خلاف عرف به ریشمان می‌خندد!

@tadaeeat


🌠 من خواب یک ستاره‌ی قرمز دیده‌اَم؛ فروغِ کوچک و رویای اتوپیا

⚡️رویا و خیال را نمی‌توان از مفهوم اتوپیا منفک دانست. امکان تحقق اتوپیا، منوط به شکل‌گیری آن در خیال اتوپیانیست است. هر اتوپیاباوری تلاش دارد تا آن‌چه که مطلوبِ خود می‌داند، تصور کند و به مخاطب بنمایاند. تصور، ارتباط جدایی‌ناپذیری با تصویرهای خیالین قوه‌ی مخیله دارد. رویاپردازی، گام نخست اتوپیاباوری‌ست.

🌟 کودکان، دور از زمختیِ سهم‌گینِ واقع‌بینی، خود را به دست خیال و رویا می‌پردازند و بخش اعظمی از زیستشان با رویا پیش می‌رود. نمونه‌ی آن را می‌توان در بازی‌های کودکی مشاهده کرد. عروسک‌های بی‌جان، همه با قدرت خیال جان می‌گیرند و هم‌بازی‌های دوست‌داشتنی کودک می‌شوند. خیال‌پردازی درباره‌ی اتوپیا نیز چیزی از سنخ رویاهای کودکانه است.

💫 فروغ فرخ‌زاد، شاعر نام‌دار معاصر، با اشعار واقع‌گرای خود از هستیِ انسان مدرن - و نه تنها زن مدرن - سخن می‌گوید. اشعار فروغ، به ویژه در دوران اوج بلوغ اندیشه‌اَش پس از انتشار کتاب  «تولدی دیگر» لب‌ریز از احساسات و البته تلخیِ ناشی از واقع‌بینی است. اما او در اثر کم‌تر دیده‌شده‌ای با نام  «کسی که شبیه هیچ‌کس نیست» لَختی از واقع‌بینی رها شده و به جهان خیال و رویا گام می‌گذارد؛ آن هم از سنخ رویاهای کودکانه.

🌙 این شعر از زبان کودکی که گویی خود فروغ است روایت می‌شود و آغاز آن، یک خواب است.
«من خواب دیده‌اَم که کسی می‌آید...»
فروغِ کوچک، خواب دیده که کسی می‌آید با ویژگی‌هایی منجی‌گونه. کسی که شبیه هیچ کس نیست و قرار است با آمدنش تمام رویاهای فروغِ کوچک، محقق شود.
«و سفره را می‌اندازد، و نان را قسمت می‌کند، و باغ ملی را قسمت می‌کند، و هر چه را باد کرده باشد قسمت می‌کند، و سهم هر کس را می‌دهد!»

🌌 تا این‌جا فروغ تحقق رویای اتوپیایی خود، یعنی برقراری عدالت و رفع تبعیض اجتماعی را در گروی آمدن کسی دیگر می‌داند،  «کسی بهتر، کسی که شبیه هیچ‌کس نیست.» اما فروغ می‌داند که هیچ رویایی در جامعه محقق نمی‌شود مگر آن‌که رویای مشترک افراد آن جامعه باشد. از این رو از زبان کودک شعر خود گلایه می‌کند که چرا کسی «کاری نمی‌کند که آن‌کسی که به خواب من آمده است،
روز آمدنش را جلو بیندازد،
و مردم محله‌ی کشتارگاه،
که خاک باغچه‌هاشان هم خونی‌ست،
چرا کاری نمی‌کنند؟
چرا کاری نمی‌کنند؟»

اگر رویایی هست، همه باید برای تحقق آن کاری کنیم...

#اتوپیانیسم #رؤیای_جمعی  #آرمانشهر #فروغ_فرخزاد #اتوپیا #آگاهی


🔹اتوپیانیست؛ روح الله طالبی توتی
⭕ اتوپیا، امید، آگاهی ...

🆔 https://t.me/Utopianist_Nasravi
🌐 http://nasravi.com/


Forward from: محاکات | محمد نصراوی
#اتوپیاهای_فمینیستی


📓 آرمان‌شهرهای زنان
رویای جهان زنانه؛ آرمان‌شهر فمینیستی در «مردِ مونث»
🖊روح الله طالبی توتی

قسمت اول:

🔻زمانی‌که جنبش‌ زنان در نیمه‌ی دوم قرن بیستم به اوج رادیکال‌گرایی رسیده بود، فمینیست‌های تندرو تیغ انتقاد را به سوی «مردان» و  «سال‌ها مردسالاری مسلط» نشانه می‌رفتند و از آرمان برابری جنسیتی که خواهران لیبرال‌شان در پی تحقق آن بودند، فاصله گرفتند. از نگاه آنان، «مونث بودن» در یک جهان مردانه، برای فرودست بودن زنان کافی است و رهایی زنان از تبعیض جنسیتی صرفا با ایجاد فرصت‌های برابر با مردان، خیالی بیش نیست. به همین دلیل امکان راهکارهای دیگری مورد بررسی قرار گرفت و یک ایده‌ی جاه‌طلبانه بسیار جلب توجه کرد؛ «جهان تک جنسیتی».

🔻برخی باور داشتند رهایی زنان از فرودستی در گروی ساخت جهانی تک جنسیتی و طبیعتاً زنانه است. از نظر آنان اگر تمام زنان به این فهم مشترک دست می‌یافتند که «مردسالاری» به ضرر آن‌هاست، ناخودآگاه به این نتیجه می‌رسیدند که رهایی از این وضعیت تنها با جدایی از مردان ممکن خواهد بود. جهان مطلوبِ آنان، جهانی بود که زنان تنها با زنان در تعامل باشند و هرگونه بستگی به مردان را حذف کنند. آنان با هیجان استدلال می‌کردند که اگر  «مرد»ی در کار نباشد، دیگر «آقا بالاسر»، «سوختن و ساختن»، «تجاوز»، «قتل ناموسی»، «خشونت جنسی»،  «تبعیض» و  «فرودستی» هم در کار نیست.

🔻جوآنا راس، در رمان علمی تخیلی «مرد مونث» (١٩٧۵)، جهانی که این ایده‌های فمینیستی در آن محقق شده را تخیل کرد. با توجه به این که راس خود یک فمینیست رادیکال بود، جهان تک جنسیتی را نوعی آرمان‌شهر زنانه می‌دانست و در این کتاب تلاش کرد زنان بیش‌تری را با این نگرش همراه کند. با این که عده‌ای «مرد مونث» را یک اثر زیادی کلاسیک می‌دانند، اما هم‌چنان این رمان که در فهرست برترین آثار علمی تخیلی قرار دارد، الهام‌بخش ترسیم آرمان‌شهرهای زنانه است.


🔹ادامه دارد ...




🔹اتوپیانیست؛ محمد نصراوی
⭕ اتوپیا، امید، آگاهی ...

🆔 https://t.me/Utopianist_Nasravi
🌐 http://nasravi.com/


Forward from: محاکات | محمد نصراوی
🔸اتوپیا‌های فمینیستی
قسمت دوم
🖋نویسنده مهمان: روح الله طالبی توتی

🔶 وَرای مادری: آرمان‌شهر فمینیستی در «زن در لبه‌ی زمان»

🔻 ماتاپوی‌ست، آن‌گونه که پیرسی در این رمان به تصویر کشیده تنها یک آرمان‌شهر
فمینیستی نیست و مولفه‌های آرمان‌شهرگرایانه‌ی دیگری نیز را نمایندگی می‌کند.  می‌توان گفت رویاهای مشترکی که جنبش‌های رادیکال دهه‌ی 1970 پی گرفته بودند، در ماتاپوی‌ست محقق شده است؛ برای نمونه آلودگی محیط زیستی، نژادپرستی، تبعیض طبقاتی، کمبود غذایی، تمامیت‌خواهی و مصرف‌گرایی به طور قابل توجهی محو شده است؛ اما نه خود به خود یا به دلیل یک دخالت ماورایی، بلکه با ایجاد ساز و کارها و سیاست‌هایی که توسط خود انسان‌ها ایجاد شده است. با این حال چون پیرسی توانسته بود ایده‌ی فمینیستی جدایی مادر شدن طبیعی از مادری کردن اجتماعی را به خوبی در این کتاب به نمایش بگذارد، از این جنبه بیش‌تر مورد توجه قرار گرفت.

🔻 هرچند  «زن در لبه‌ی زمان» زمانه‌ی خود را با شور و هیجانی در جهت تلاش برای دست‌یافتن به رویای برابری جنسیتی مواجه ساخت اما به زودی انتقادات بسیاری به این تلقی ساده انگارانه از رفع تبعیض علیه زنان وارد آمد. فمینیست‌های دیگری تصویر پیرسی از مادریِ غیر زنانه را ناملموس و بسیار خیالی توصیف کردند و باور داشتند هیچ زنی نمی‌تواند قضاوت کند که اگر مادری، یک امر زنانه نباشد، دقیقا چگونه چیزی خواهد بود.

🔻 با آن‌که پیرسی به قواعد یک روایت آرمان‌شهرگرایانه پایبند بوده، به باور آنان، آرمان‌شهری که او به تصویر کشیده فاقد عنصر امیدبخشی برای تغییر وضع موجود است زیرا تنها تمایزی که زنان می‌توانند قدرت و عاملیت خود را از طریق آن تحقق ببخشند، یعنی «مادری» را از آنان ربوده و به تکنولوژی سپرده است. حال آن‌که تکنولوژی تحت سلطه‌ی مردان است و بعید است مردان بپذیرند زنان با آنان برابرند. پس ماتاپوی‌ست اگر می‌توانست وجود داشته باشد، آرمان‌شهری نبود که زنان در آن به رهایی برسند بلکه به مرور، تبدیل به ویران‌شهری زن‌ستیز می‌شد که نهایتاً زنان در آن منقرض می‌شدند.

🔻 امروزه پس از فروکش کردن تب فمینیستی‌ای که در زمانه‌ی پیرسی وجود داشت، می‌توان با نقدهای وارد به «زن در لبه‌ی زمان» واقع‌بینانه‌تر مواجه شد. در بهترین حالت، این نقدها هشداری نسبت به بی‌توجهی پیرسی به مولفه‌ی فرآیندی یک آرمان‌شهر است که می‌تواند هر لحظه در حال محقق شدن و به زوال رسیدن باشد. مسئله در اصل بر این پرسش متمرکز است که اگر ایجاد آرمان‌شهری با برابری جنسیتی به مرور به جامعه‌ای تک جنسیتی و حذف زنان بینجامد، بهتر نیست که از ابتدا به وجود نیاید؟ این پرسشی است که آرمان‌شهرباوران باید به آن پاسخ دهند.



پایان.



🔹اتوپیانیست؛ محمد نصراوی
⭕ اتوپیا، امید، آگاهی ...

🆔 https://t.me/Utopianist_Nasravi
🌐 http://nasravi.com/


Forward from: محاکات | محمد نصراوی
🔸اتوپیا‌های فمینیستی
قسمت نخست
🖋نویسنده مهمان: روح الله طالبی توتی

معرفی:

روح الله طالبی توتی هستم. مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد رو در دانشکده‌ی الهیات دانشگاه تهران، فقه و مبانی حقوق اسلامی خوندم. به مطالعات ادیان ابراهیمی و کتب مقدس گریزی زدم و چندسالی هست به طور تخصصی در حیطه‌ی جنسیت و زنان می‌خونم، پژوهش می‌کنم و البته، می‌نویسم.


🔶 وَرای مادری: آرمان‌شهر فمینیستی در «زن در لبه‌ی زمان»

🔻نخستین تاملات فمینیستی که از درون اندیشه‌های لیبرالی سر بر آورده بودند، باور داشتند فرودستی زنان به دلیل  «نابرابری»‌هایی است که جامعه، فرهنگ و قانون بر آنان روا داشته و اگر زنان نیز چون مردان  «امکان دست‌یابی به فرصت‌های برابر» را داشته باشند، تبعیض میان دو جنس نیز خود به خود رفع می‌شود؛ چون زنان و مردان، فارغ از اندک تفاوت‌های زیستی، برابراَند و باید امکان تحقق این برابری را داشته باشند.

🔻پس از آن که موج نخست فمینیسم در رهایی زنان از فرودستی کام‌یاب نبود، گروهی دیگر از اندیشمندان، علل ستم‌دیدگی زنان را نه در جامعه که در خود زنان یافتند. شولامیت فایرستون در دیالکتیک جنس (١٩٧٠) پرسشی محوری مطرح کرد: اگر زنان در طول تاریخ و حتی زمانی که امکان دست‌یابی به فرصت‌های برابر با مردان در اختیارشان است، فرودست هستند، پس شاید مشکل از دیگران نیست، بلکه از خودشان است!

🔻اما زن بودن چه ویژگی‌هایی دارد که ممکن است منجر به فرودستی زنان شود؟ فایرستون چنین تحلیل می‌کند که در یک جامعه‌ی مردسالار، مردان این افسانه را ساخته‌اند که زنان چون می‌توانند بزایند پس باید بزایند و زنان نیز مجاب شده‌اند با تن دادن به بیولوژی خود، در سطح نقش‌های مرتبط با توانایی‌های زیستی جنس مونث باقی بمانند.

🔻مادری در یک جامعه‌ی مردسالار یعنی درگیر شدن زنان در روابط تولید مثل، بارداری و زایمان با آن همه مشقت‌ و آلام، دو سالِ تمام شیردادن به یک نوزاد و چندین سال اختصاص زمان و فرصت و توانایی برای بزرگ کردن او که حقیقتاً جان‌فرساست و زنان نباید انتظار داشته باشند با این همه محدودیت، به آزادی و برابری دست یابند.

🔻از نگاه فایرستون، آرمان برابری جنسی محقق نمی‌شود مگر آن‌که زنان خود را از این محدودیت‌های زیستی و در رأس آن، مادریِ طبیعی برهانند. رشد ابزارهای جلوگیری از بارداری و آزادی سقط جنین، این امکان را به فایرستون و هم‌نظرانش می‌داد تا درباره‌ی جهانی عاری از افسانه‌ی مادری تخیل کنند. با این حال، تصور ملموسی از این وضعیت وجود نداشت و بسیاری این رویا را بسیار آرمانی می‌دانستند.

🔻کمی بعد، مارج پیرسی در رُمان «زن در لبه‌ی زمان» (١٩٧۶) تصویر روشنی از تحقق آرمان‌شهری وَرای مادری ترسیم کرد. این کتاب، روایت سرگذشت زنی به نام کانی راموس است که در دادگاه، حضانت کودکش را به دلیل عدم ثبات روانی از دست داده است. کانی در مسیر درمان، تحت آزمایش‌های مغزی قرار می‌گیرد و به شهری در آینده به نام ماتاپوی‌ست هدایت می‌شود. شهری که در آن بارداری دیگر امری زنانه نیست و تولید مثل در کپسول‌هایی مشابه هم به نام   «بچه‌ساز» انجام می‌گیرد. هیچ کودکی متعلق به یک پدر و مادر نیست و هر کودک، توسط سه «مادر» که لزوما زن نیستند، بزرگ می‌شود. کانی در مواجهه با این جهان دچار شگفتی می‌شود چراکه نمی‌تواند درک کند چرا زنان حاضر شده‌اند لذت «مادری» برای کودکی که ماه‌ها در بدن‌شان پرورشش داده‌اند را از خود دریغ کنند. در طول داستان او به این آگاهی می‌رسد که برابری جنسیتی که در ماتاپوی‌ست تحقق یافته، به این دلیل است که دیگر هیچ زنی به دلیل بیولوژی خود تحت ستم نیست و مردان نیز در مادری کردن سهیم‌اَند. پس دیگر تفاوتی اساسی در میان نیست که توجیهی برای فرودستی زنان باشد. به بیان پیرسی،  «انقلاب زنان بدون رهایی از طبیعت ممکن نبود... ما از تنها قدرتی که داشتیم دست کشیدیم، به بهای این‌که دیگر هیچ‌کس قدرتی نداشته باشد!»


ادامه دارد ...



🔹اتوپیانیست؛ محمد نصراوی
⭕ اتوپیا، امید، آگاهی ...

🆔 https://t.me/Utopianist_Nasravi
🌐 http://nasravi.com/

20 last posts shown.

127

subscribers
Channel statistics