نورَکَم!
هوا سرد شده. جوانهای که پنجاه روز پیش با تابیدنت از میان ویرانههای قلبِ خاکیم سر براورد، طراوت و شادابی سابق را ندارد.
هرچه باشد برایِ جوانهای که هنوز درست پا نگرفته و ریشه ندوانده تحملِ رنجِ نتابیدنه بیست و پنج روزهات بر سر و رویش، طاقتفرساست.
نورِ زیبای من!
به نظرم دیگر وقتش است که با نگاهِ عسلیت بر تنِ یخزدهی جوانهمان بتابی.
وقتش نیست جانانم؟!
وقتش نیست که با عسلیِ تلخِ چشمانت کامِ زهرآلودم را شیرین کنی؟...
#برای_نور
هوا سرد شده. جوانهای که پنجاه روز پیش با تابیدنت از میان ویرانههای قلبِ خاکیم سر براورد، طراوت و شادابی سابق را ندارد.
هرچه باشد برایِ جوانهای که هنوز درست پا نگرفته و ریشه ندوانده تحملِ رنجِ نتابیدنه بیست و پنج روزهات بر سر و رویش، طاقتفرساست.
نورِ زیبای من!
به نظرم دیگر وقتش است که با نگاهِ عسلیت بر تنِ یخزدهی جوانهمان بتابی.
وقتش نیست جانانم؟!
وقتش نیست که با عسلیِ تلخِ چشمانت کامِ زهرآلودم را شیرین کنی؟...
#برای_نور