واکاوی نقد منصفانه ونقد مغرضانه…!!!!
درساختارهای مدیریتی جامعه
فرشادمیرزایی(دانشجوی ارشد جامعه شناسی)
انتقاد عبارت است از انتقال اطلاعات به دیگران به طوری که افراد مورد انتقاد گرفته ،با بکار بردن آن در سیستم کاری و سازمانی خود برای رفع کاستیها و کمبودهای موجود اهتمام بورزند.
لازمه ی موفقیت افراد در سیستم مدیریتی، بهره بردن از انتقادات و پیشنهادات مفید وسازنده دیگران، جهت ترمیم نقاط ضعف و خلأ ها ی پیش رو میباشد.
بیشتر اوقات یک انتقاد درست وسازنده میتواند راه حل مناسبی برای رفع و بهبود چالش های یک سازمان مدیریتی باشد. مدیران آگاه با هوشمندی میتوانند با بهره گیری ازانتقادات منصفانه ودوستانه برای اصلاح ورشد هرچه بیشتر در سیستم مدیریتی خویش آنرا به عنوان یک فرصت خوب بشمار آورند.
با این اوصاف میتوان نتیجه گرفت که برای پیشبرد وموفقیت در یک ساختار و سازمان مدیریتی، انتقاد های سالم و مثبت ومشفقانه میتوانند بسیار مثمرثمر و مفید واقع گردند.
امانقطه ی مقابل انتقاد خوب و سازنده ،یک انتقاد منفی و مغرضانه میتواند بسیار مخرب و خطرناک باشد.
موقعی یک انتقاد شکل خصمانه به خود میگیرد که صرفا هدفش عیبجویی و غرض ورزی باشد.
متاسفانه آنچه که در فضای عمومی جامعه ی ما به وضوح قابل مشاهده میباشد رواج انتقادات مغرضانه و غیر منصفانه است. که حتی بعضی مواقع رنگ و بوی غرض ورزی شخصی به خود میگیرد.
بعضاً،افرادی که درجایگاه وموقعیت انتقاد کننده قرار میگیرند که متاسفانه بدون ملاحظه و رعایت انصاف و با نادیده گرفتن تلاشها و موفقیت های کسب شده توسط مدیران مربوطه ، بازهم به شکلی غیر منصفانه آنها را زیر تیغ تیز انتقادات خویش قرار میدهند . حتی گاهی اوقات بعضی از این اشخاص همیشه منتقد وطلبکار ودر ظاهر خیرخواه، پارا بسیار فراتر نهاده و خود رابه نوعی علامه ی دهر به حساب میاورند.آنچنانکه خود را در جایگاه متفکرین ومنتقدین مکتب فرانکفورت قلمداد مینمایند که به هر چیزی که در سر راهشان قرارمیگیرفت، آن را آماج حملات وانتقادات تند وتیز خود قرار میدادند.
متاسفانه در جامعه ی کنونی ما نیز،بعضاً به چنین افرادی بر میخوریم که خودرا در نقش چنین متفکرینی متصور و مفروض میدارند وبه زمین و زمان نیزانتقاد میکنند.آنهم انتقادات نادرست و ناروا ،در حالیکه اگر به رزومه و کارنامه ی سیستم مدیریتی خودشان نظری بیاندازید،هیچ نقطه ی روشن و مثبتی را در آنها نمیابی. اما با این حال درکمال وقاحت مشغول تخطئه و تخریب افراد موفق در ساختارهای اجتماعی هستند.
کم نیستند مدیران موفق وصادقی که در عرصه مدیریتی بخاطر کج اندیشیها و حسادتهای غرض ورزانه، ودر عین شایستگی، گوشه ی عزلت برگزیده اند،و متاسفانه سالهاست که دیگر اثری از آنها در ساختارهای مدیریتی جامعه نیست،به عنوان مثال نمونه ای از این مدیران پاک وموفق در عرصه ورزشی میتوان از امثال دکتر دادکان نام برد. که از جمله مدیران لایق و صادقی که هیچ وقت خود را آلوده ی زد وبندهای کثیف و پشت پرده ی ورزش فوتبال ننمود .ویکی دیگر ازاین جنس مدیران پاک وموفق حال حاضردر عرصه ورزش کشتی، رسول خادم میباشدکه در این روزها باهجمه ای از بی مهریها و بی توجهی ها وعدم حمایتها مواجه گردیده است.
در این مبحث میتوان به این مَثَل اشاره نمود، که درفضای غبار آلود نمیتوان دوست و دشمن را ازهم تمیز و تشخیص داد.آنچه از این مَثَل میتوان استنباط نمود، یادآوری این واقعیت تلخ وگزنده است که بعضی از افراد به واسطه ی حسادتها وغرض ورزیها و همچنین برای تامین منافع خویش،با ورود در چنین فضاهایی، مترصد یک فرصت هستند که به شکلی ناجوانمردانه ،وبا انتقادات مغرضانه و غیر منصفانه دست به تخریب و تضعیف اجتماعی افراد موفق جامعه بزنند،نمونه ی عینی از این انتقادات مخرب را میتوان به استعفای رسول خادم ازریاست فدراسیون کشتی اشاره نمود. که بعضی از دوستان با فرافکنی درچنین موقعیتی، فرصت را مغتنم شمردند واقدام به انتقادات غیرمنصفانه ای زدند که بعضا نشانه هایی ازغرض ورزی و حسادت درآن بسیار مشهود و ملموس بود.وچنین انتقادهایی از طرف کسانی بود که خودشان در عرصه ی مدیریتی گذشته به هیچ وجه دارای کارنامه ی مثبت و موفقی نبودند،وبه جای اینکه دراین مقطع بحرانی با پیشنهادات مفید و سازنده ی خود از رسول خادم در این برهه حساس حمایت نمایند،دست به انتقادات به ظاهر خیرخواهانه اما مخربانه زدند که اساساً جهت تضعیف ساختن موقعیت کنونی وکمرنگ جلوه دادن موفقیت های اخیر رسول خادم در عرصه مدیریتی بود.
به قول هاوارد سُول بکر، که میگوید:
اغلب منتقدین درجهت تضعیف وجه اجتماعی اشخاص، نقاب خیرخواهانه ویا دلگیری از فرد را نشان میدهند،تا انتقاد ویا عمل آنها،شکل وظاهر موجهی به خود بگیرد ونتوان به آن انگ تهمت یا غییت زد،ومعمولا حسادت یا رقابت ناسالم از انگیزه های فرد انتقاد کننده است،که به تضعیف اجتماعی فرد موفق روی می آورند.
درساختارهای مدیریتی جامعه
فرشادمیرزایی(دانشجوی ارشد جامعه شناسی)
انتقاد عبارت است از انتقال اطلاعات به دیگران به طوری که افراد مورد انتقاد گرفته ،با بکار بردن آن در سیستم کاری و سازمانی خود برای رفع کاستیها و کمبودهای موجود اهتمام بورزند.
لازمه ی موفقیت افراد در سیستم مدیریتی، بهره بردن از انتقادات و پیشنهادات مفید وسازنده دیگران، جهت ترمیم نقاط ضعف و خلأ ها ی پیش رو میباشد.
بیشتر اوقات یک انتقاد درست وسازنده میتواند راه حل مناسبی برای رفع و بهبود چالش های یک سازمان مدیریتی باشد. مدیران آگاه با هوشمندی میتوانند با بهره گیری ازانتقادات منصفانه ودوستانه برای اصلاح ورشد هرچه بیشتر در سیستم مدیریتی خویش آنرا به عنوان یک فرصت خوب بشمار آورند.
با این اوصاف میتوان نتیجه گرفت که برای پیشبرد وموفقیت در یک ساختار و سازمان مدیریتی، انتقاد های سالم و مثبت ومشفقانه میتوانند بسیار مثمرثمر و مفید واقع گردند.
امانقطه ی مقابل انتقاد خوب و سازنده ،یک انتقاد منفی و مغرضانه میتواند بسیار مخرب و خطرناک باشد.
موقعی یک انتقاد شکل خصمانه به خود میگیرد که صرفا هدفش عیبجویی و غرض ورزی باشد.
متاسفانه آنچه که در فضای عمومی جامعه ی ما به وضوح قابل مشاهده میباشد رواج انتقادات مغرضانه و غیر منصفانه است. که حتی بعضی مواقع رنگ و بوی غرض ورزی شخصی به خود میگیرد.
بعضاً،افرادی که درجایگاه وموقعیت انتقاد کننده قرار میگیرند که متاسفانه بدون ملاحظه و رعایت انصاف و با نادیده گرفتن تلاشها و موفقیت های کسب شده توسط مدیران مربوطه ، بازهم به شکلی غیر منصفانه آنها را زیر تیغ تیز انتقادات خویش قرار میدهند . حتی گاهی اوقات بعضی از این اشخاص همیشه منتقد وطلبکار ودر ظاهر خیرخواه، پارا بسیار فراتر نهاده و خود رابه نوعی علامه ی دهر به حساب میاورند.آنچنانکه خود را در جایگاه متفکرین ومنتقدین مکتب فرانکفورت قلمداد مینمایند که به هر چیزی که در سر راهشان قرارمیگیرفت، آن را آماج حملات وانتقادات تند وتیز خود قرار میدادند.
متاسفانه در جامعه ی کنونی ما نیز،بعضاً به چنین افرادی بر میخوریم که خودرا در نقش چنین متفکرینی متصور و مفروض میدارند وبه زمین و زمان نیزانتقاد میکنند.آنهم انتقادات نادرست و ناروا ،در حالیکه اگر به رزومه و کارنامه ی سیستم مدیریتی خودشان نظری بیاندازید،هیچ نقطه ی روشن و مثبتی را در آنها نمیابی. اما با این حال درکمال وقاحت مشغول تخطئه و تخریب افراد موفق در ساختارهای اجتماعی هستند.
کم نیستند مدیران موفق وصادقی که در عرصه مدیریتی بخاطر کج اندیشیها و حسادتهای غرض ورزانه، ودر عین شایستگی، گوشه ی عزلت برگزیده اند،و متاسفانه سالهاست که دیگر اثری از آنها در ساختارهای مدیریتی جامعه نیست،به عنوان مثال نمونه ای از این مدیران پاک وموفق در عرصه ورزشی میتوان از امثال دکتر دادکان نام برد. که از جمله مدیران لایق و صادقی که هیچ وقت خود را آلوده ی زد وبندهای کثیف و پشت پرده ی ورزش فوتبال ننمود .ویکی دیگر ازاین جنس مدیران پاک وموفق حال حاضردر عرصه ورزش کشتی، رسول خادم میباشدکه در این روزها باهجمه ای از بی مهریها و بی توجهی ها وعدم حمایتها مواجه گردیده است.
در این مبحث میتوان به این مَثَل اشاره نمود، که درفضای غبار آلود نمیتوان دوست و دشمن را ازهم تمیز و تشخیص داد.آنچه از این مَثَل میتوان استنباط نمود، یادآوری این واقعیت تلخ وگزنده است که بعضی از افراد به واسطه ی حسادتها وغرض ورزیها و همچنین برای تامین منافع خویش،با ورود در چنین فضاهایی، مترصد یک فرصت هستند که به شکلی ناجوانمردانه ،وبا انتقادات مغرضانه و غیر منصفانه دست به تخریب و تضعیف اجتماعی افراد موفق جامعه بزنند،نمونه ی عینی از این انتقادات مخرب را میتوان به استعفای رسول خادم ازریاست فدراسیون کشتی اشاره نمود. که بعضی از دوستان با فرافکنی درچنین موقعیتی، فرصت را مغتنم شمردند واقدام به انتقادات غیرمنصفانه ای زدند که بعضا نشانه هایی ازغرض ورزی و حسادت درآن بسیار مشهود و ملموس بود.وچنین انتقادهایی از طرف کسانی بود که خودشان در عرصه ی مدیریتی گذشته به هیچ وجه دارای کارنامه ی مثبت و موفقی نبودند،وبه جای اینکه دراین مقطع بحرانی با پیشنهادات مفید و سازنده ی خود از رسول خادم در این برهه حساس حمایت نمایند،دست به انتقادات به ظاهر خیرخواهانه اما مخربانه زدند که اساساً جهت تضعیف ساختن موقعیت کنونی وکمرنگ جلوه دادن موفقیت های اخیر رسول خادم در عرصه مدیریتی بود.
به قول هاوارد سُول بکر، که میگوید:
اغلب منتقدین درجهت تضعیف وجه اجتماعی اشخاص، نقاب خیرخواهانه ویا دلگیری از فرد را نشان میدهند،تا انتقاد ویا عمل آنها،شکل وظاهر موجهی به خود بگیرد ونتوان به آن انگ تهمت یا غییت زد،ومعمولا حسادت یا رقابت ناسالم از انگیزه های فرد انتقاد کننده است،که به تضعیف اجتماعی فرد موفق روی می آورند.