شعرمن‌و‌جهان


Channel's geo and language: not specified, not specified
Category: not specified


این کانال شعر_من_و_جهان است، آثارتان را به Davat1394@gmail.Com. بفرستید تا در کانال منعکس شود. یا به@Alirezapanjeei

Related channels

Channel's geo and language
not specified, not specified
Category
not specified
Statistics
Posts filter


Forward from: ▂▃▄▅▆▇█▓▒░Alireza panjeei علیرضا پنجه‌ای░▒▓█▇▆▅▄▃▂
گمان مبر که به پایان رسید کار مغان
هزار باده‌ی ناخورده در رگ تاک است


#شکلوفسکی
#منتقد_فرمالیست روس:

اگر از کسی که ساعتی را با دستمال تمیز می‌کند، بپرسیم ساعت چند است؟ او برای پاسخ دادن، باید دوباره به ساعت نگاه کند. او بارها در هنگام تمیز کردن صفحه ساعت، به آن نگاه کرده است، اما به عقربه‌ها توجه نکرده است. پرسشِ «ساعت چند است؟» توجه او را به عقربه‌ها معطوف می‌کند، حالا جای عقربه‌ها برای او مسئله شده است.

پدیده‌های زیادی هستند که به علت استفاده مکرر برای ما معمولی می‌شوند و به آنها عادت می‌کنیم، حتی ممکن است بدون کوچک‌ترین توجه و احساسی از کنار آنها بگذریم. منتقدان ادبیِ فرمالیست معتقدند برای رهایی از این امر باید دست به «آشنایی‌زدایی» این گونه از پدیده‌ها زد. اصطلاح «آشنایی‌زدایی» اولین بار توسط شکلوفسکی، منتقد فرمالیست روس به‌کار رفت.
به نقل از متن کتاب آقای روح الله نامداری.


در آستانه

#احمد_شاملو

باید اِستاد و فرود آمد
بر آستانِ دری که کوبه ندارد،
چرا که اگر به‌گاه آمده‌باشی دربان به انتظارِ توست و
اگر بی‌گاه
به درکوفتن‌ات پاسخی نمی‌آید.

کوتاه است در،
پس آن به که فروتن باشی.
آیینه‌یی نیک‌پرداخته توانی بود
آنجا
تا آراستگی را
پیش از درآمدن
در خود نظری کنی
هرچند که غلغله‌ی آن سوی در زاده‌ی توهمِ توست نه انبوهی‌ِ مهمانان،
که آنجا
تو را
کسی به انتظار نیست.
که آنجا
جنبش شاید،
اما جُنبنده‌یی در کار نیست:
نه ارواح و نه اشباح و نه قدیسانِ کافورینه به کف
نه عفریتانِ آتشین‌گاوسر به مشت
نه شیطانِ بُهتان‌خورده با کلاهِ بوقیِ منگوله‌دارش
نه ملغمه‌ی بی‌قانونِ مطلق‌های مُتنافی. ــ
تنها تو
آنجا موجودیتِ مطلقی،
موجودیتِ محض،
چرا که در غیابِ خود ادامه می‌یابی و غیابت
حضورِ قاطعِ اعجاز است.
گذارت از آستانه‌ی ناگزیر
فروچکیدن قطره‌ قطرانی‌ است در نامتناهی‌ ظلمات:
«ــ دریغا
ای‌کاش ای‌کاش
قضاوتی قضاوتی قضاوتی
درکار درکار درکار
می‌بود!» ــ
شاید اگرت توانِ شنفتن بود
پژواکِ آوازِ فروچکیدنِ خود را در تالارِ خاموشِ کهکشان‌های بی‌خورشیدــ
چون هُرَّستِ آوارِ دریغ
می‌شنیدی:
«ــ کاشکی کاشکی
داوری داوری داوری
درکار درکار درکار درکار…»
اما داوری آن سوی در نشسته است، بی‌ردای شومِ قاضیان.
ذاتش درایت و انصاف
هیأتش زمان. ــ
و خاطره‌ات تا جاودانِ جاویدان در گذرگاهِ ادوار داوری خواهد شد.

بدرود!
بدرود! (چنین گوید بامدادِ شاعر:)
رقصان می‌گذرم از آستانه‌ی اجبار
شادمانه و شاکر.

از بیرون به درون آمدم:
از منظر
به نظّاره به ناظر. ــ
نه به هیأتِ گیاهی نه به هیأتِ پروانه‌یی نه به هیأتِ سنگی نه به هیأتِ برکه‌یی، ــ
من به هیأتِ «ما» زاده شدم
به هیأتِ پُرشکوهِ انسان
تا در بهارِ گیاه به تماشای رنگین‌کمانِ پروانه بنشینم
غرورِ کوه را دریابم و هیبتِ دریا را بشنوم
تا شریطه‌ی خود را بشناسم و جهان را به قدرِ همت و فرصتِ خویش معنا دهم
که کارستانی از این‌دست
از توانِ درخت و پرنده و صخره و آبشار
بیرون است.

انسان زاده شدن تجسّدِ وظیفه بود:
توانِ دوست‌داشتن و دوست‌داشته‌شدن
توانِ شنفتن
توانِ دیدن و گفتن
توانِ اندُهگین و شادمان‌شدن
توانِ خندیدن به وسعتِ دل، توانِ گریستن از سُویدای جان
توانِ گردن به غرور برافراشتن در ارتفاعِ شُکوهناکِ فروتنی
توانِ جلیلِ به دوش بردنِ بارِ امانت
و توانِ غمناکِ تحملِ تنهایی
تنهایی
تنهایی
تنهایی عریان.

انسان
دشواری وظیفه است.

دستانِ بسته‌ام آزاد نبود تا هر چشم‌انداز را به جان دربرکشم
هر نغمه و هر چشمه و هر پرنده
هر بَدرِ کامل و هر پَگاهِ دیگر
هر قلّه و هر درخت و هر انسانِ دیگر را.

رخصتِ زیستن را دست‌بسته دهان‌بسته گذشتم دست و دهان بسته
گذشتیم
و منظرِ جهان را
تنها
از رخنه‌ی تنگ‌چشمی‌ حصارِ شرارت دیدیم و
اکنون
آنک دَرِ کوتاهِ بی‌کوبه در برابر و
آنک اشارتِ دربانِ منتظر! ــ


دالانِ تنگی را که درنوشته‌ام
به وداع
فراپُشت می‌نگرم:



فرصت کوتاه بود و سفر جانکاه بود
اما یگانه بود و هیچ کم نداشت.


به‌جان منت پذیرم و حق‌گزارم!
(چنین گفت بامدادِ خسته.)


۲۹ آبان ِ ۱۳۷۱
https://t.me/worldpoem/3733


#احمد_شاملو
❑ بر کدام جنازه زار می‌زند..


بر کدام جنازه زار می‌زند این ساز؟
بر کدام مُرده‌ی پنهان می‌گرید
این سازِ بی‌زمان؟

در کدام غار
بر کدام تاریخ می‌موید این سیم و زِه،
این پنجه‌ی نادان؟


بگذار برخیزد مردمِ بی‌لبخند
بگذار برخیزد!


زاری در باغچه بس تلخ است
زاری بر چشمه‌ی صافی
زاری بر لقاحِ شکوفه بس تلخ است
زاری بر شراعِ بلندِ نسیم
زاری بر سپیدارِ سبزبالا بس تلخ است.
بر برکه‌ی لاجوردینِ ماهی و باد چه می‌کند این مدیحه‌گوی تباهی؟
مطربِ گورخانه به شهر اندر چه می‌کند
زیرِ دریچه‌های بی‌گناهی؟


بگذار برخیزد مردمِ بی‌لبخند
بگذار برخیزد!

۱۸ شهریورِ ۱۳۷۲
https://t.me/worldpoem/3730


Forward from: ▂▃▄▅▆▇█▓▒░Alireza panjeei علیرضا پنجه‌ای░▒▓█▇▆▅▄▃▂


Forward from: Omid Vaghef
چترم را
آویخته‌ام به گوشه‌ی پائیز

کلاهم را
می‌گذارم روی بام خانه‌ام،
برای زمستانی
که همیشه جا می ماند
در اتاق‌هایش،،،

بارانی‌ام را
که خیس است
پهن می‌کنم
روی بندِ آفتاب،
تا وقتی که تابستان بیاید.

شالگردنم را
گره می زنم به گردنِ دماوند
که سرمایی سپید شده را
تمام سال،
بر شانه هایش دارد...


خودم را
یک لاقبا و آسیمه سر
رها می‌کنم/ رها،
در این مِه٘‌راهه های شب!.
که تنها در مِه،
مرزها برداشته می‌شوند.
نورِ چراغ برق
قسمتی ست از دیوار،
دیوار قسمتی ست از تاریک،
تاریک/ قسمتی ست از من،
من/ کمی از تو
تو/ کمی از پائیز،،،


خودم را رها می‌کنم
در طرحِ ساده ای از یک برگ.
که دست شاخه اش را
در یک روز سرد
ول کرد و گم شد
در تراکم ِزردهای ریخته شده
بر پائیز،،،🍁



🔮 امید واقف




@Sepide_ha

@omidvaghef


▂▃▄▅▆▇█▓▒░Alireza panjeei علیرضا پنجه‌ای░▒▓█▇▆▅▄▃▂:
#کتاب_عشق
#نزار_قبانی
#انتشارات
#دوات_معاصر
تاریخ انتشار دی۹۶

https://t.me/worldpoem/3721


Forward from: @TkanalSubTitleBot
‌ عکس‌هایی از نکوداشت علی باباچاهی در خانه هنرمندان
با سخنرانی و شعرخوانی چهره‌های ادبیات و هنر
‌ ‌ https://www.instagram.com/m.a.shakibaei
http://t.me/mohammadalishakibaei




#ایمان_بیاوریم_به_آغاز_فصل_سرد
#فروغ_فرخ‌زاد
۸ دی زادروز کسی که مثل هیچ‌کس نیست.
...زمان گذشت/ زمان گذشت /و ساعت چهار بار نوابخت /چهار بار نواخت/
نجات دهنده در گور خفته‌است/ و خاک/
خاک پذیرنده /اشارتی‌ست به آرامش.....
https://t.me/worldpoem/3716


#ایمان_بیاوریم_به_آغاز_فصل_سرد
#فروغ_فرخ‌زاد
۸ دی زادروز کسی که مثل هیچ‌کس نیست.
...زمان گذشت/ زمان گذشت /و ساعت چهار بار نوابخت /چهار بار نواخت/
نجات دهنده در گور خفته‌است/ و خاک/
خاک پذیرنده اشارتی‌ست به آرامش.....




Forward from: دوات نشریه فرهنگی- اجتماعی
آیین رونمایی برگزین ده‌کتاب
#تو_را_به_‌اندازه‌_ی_تو_دوست_دارم #علیرضا_پنجه_ای ‌
رشت:میدان معلم تبلیغات محیطی
https://t.me/davat1394/6325




Forward from: نگاه ایران
📚مراسم رونمایی از برگزین ده مجموعه شعر علی رضا پنجه‌ای در رشت برگزار می‌شود

➡️http://gilnegah.ir/161238

🔵پایگاه خبری و تحلیلی«گیل نگاه»👇
https://t.me/joinchat/BThbFjwSXOC6ufpq7NJ1Tg


Forward from: کانون فرهنگِ فَرهَت فومن
#فصلنامه_فرهنگی_اجتماعی_قاف

اقلیت بودن و ادیبان گیلکی هر چه قدر هم که نامبارک باشد می‌تواند موجب اتحاد شود. منظور از اتحاد، نفی تضارب آراء نیست بلکه یادآوری این موضوع است که ما تقدیراً گیلک به دنیا آمده‌ایم و کمترین وظیفه‌مان این است که به آن فکر کنیم و اگر راهی نو یا دریچه‌ای یافتیم آن را از هم‌ولایتی‌هایمان دریغ نکنیم. ...

#ادبیات
#گفت‌وشنود
#زبان_گیلکی

yon.ir/qaf4v5P26


Forward from: دوات نشریه فرهنگی- اجتماعی
بوکوفسکی: هیچ چیز مقدسی درباره شعر وجود ندارد/شاعری یک شغل است
#دوات، #چامه، به نقل از ایبنا:
 
مجموعه‌ای جدید از اشعار منتشرنشده چارلز بوکوفسکی، شاعر و داستان‌نویس آمریکایی 23 سال پس از مرگ وی منتشر شده است. در این مطلب نگاهی به عقاید بوکوفسکی در این مجموعه خواهیم داشت.
به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) به نقل از ایندیپندنت - چارلز بوکوفسکی، هنوز پس از گذشت 20 سال از درگذشتش شخصیت مهمی در دنیای ادبیات به حساب می‌آید. رمان‌ها، اشعار و داستان‌ها کمیک و خشن این نویسنده آلمانی- آمریکایی نگاهی ویژه به زندگی طبقه فرودست جامعه دارد و او را به عنوان نویسنده‌ای «یاغی و متفاوت» به دنیا معرفی کرده است.
گاهی از او به عنوان طرفدار رژیم نازی‌ها، ضد یهودی‌ها و حتی زن‌ستیر یاد می‌شود؛ نویسنده‌ای که شایسته توجه و محبوبیت نیست، اما حقیقت این است که او از اقبال ویژه‌ای در بین خوانندگان و علاقه‌مندان ادبیات در دنیا برخوردار است.
نتیجه‌گیری‌های شگرفی که بوکوفسکی در آثار خود داشته، یکی از دلایل بی‌توجهی به این نویسنده است. یکی از دلایل شوربختی بوکوفسکی این است که بسیاری از اشعارش پس از مرگش دچار تحریف شده‌ و سیستم حاکم اشعار او را سانسور یا توقیف کرده است.
 
آبل دبریتو، ویراستار آخرین مجموعه اشعار چارلز بوکوفسکی تحت عنوان «طوفانی برای زندگان و مردگان» در این باره می‌گوید: «برخی از تغییراتی که در اشعار وی اعمال شده خجالت‌آور و وحشتناک است.»

دبریتو پیش از این نیز اشعار بوکوفسکی درباره عشق را ویرایش کرده بود و حتی راهنمایی بر نوشته‌های زیرزمینی و منتشرنشده نویسنده آمریکایی نگاشته است. مطالبی که بالغ بر 3000 داستان و شعر است که از سال 1940 به بعد نوشته و به دلیل محتوایش دچار سانسور شده بود. 
دبریتو آخرین مجموعه اشعار بوکوفسکی را نخستین مجموعه در طی 25 سال اخیر می‌داند که شکل اصلی‌شان را حفظ کرده‌اند. او می‌گوید: «این کتاب نشان‌دهنده بوکوفسکی واقعی، اصیل و حتی ناپسند است. در این اشعار با بوکوفسکی روبه‌رو می‌شویم که شاعری بسیار مهربان و در عین حال مردی کثیف است. بوکوفسکی که عاشق است و به نویسندگان دیگر با احترام می‌نگرد.»
 
بوکوفسکی در این مجموعه از عقاید خود در باب شعر و شاعری نیز سخن می‌گوید. او معتقد است؛ «شعر محصولی غیرواقعی است و در طول سده‌ها جعلی شده و حتی مرده است. شعر دیگر شبیه حقه‌ای زشت شده است. شاعری و انگار وظیفه داری درست مانند کسی که خانه را جارو می‌کند، زحمت بکشی تا به کارت ادامه دهی. هیچ چیز مقدسی درباره شعر وجود ندارد. شاعری یک شغل است.»
 
 او معتقد است همین از دست رفتن ارزش شعر سبب شد والت ویتمن، شاعر آمریکایی به سمت خلق شعر آزاد برود تا جانی دوباره به آن ببخشد. بوکوفسکی در این مجموعه شعر درست مانند ویتمن در اواخر عمرش رفتار می‌کند و چشم‌اندازی جامع از رفتار انسانی به خواننده ارئه می‌دهد و فقط با خواندن دقیق اشعارش می‌توان قضاوتش کرد.
به گزارش ایبنا چارلز بوکوفسکی در ایران نویسنده شناخته‌شده‌ای است، اما بیشتر با داستان‌های بلند و نه اشعارش. «عامه‌پسند» اثر معروف این نویسنده در ایران است که با ترجمه پیمان خاکسار از سوی نشر «چشمه» منتشر شده است. از دیگر آثار این نویسنده در ایران می‌توان به «موسیقی آب گرم» با ترجمه بهمن کیارستمی، «هالیوود» با ترجمه پیمان خاکسار و «ساندویچ ژامبون» با ترجمه علی امیر ریاحی اشاره کرد.
https://t.me/davat1394/6308


بوکوفسکی: هیچ چیز مقدسی درباره شعر وجود ندارد/شاعری یک شغل است
#دوات، #چامه، به نقل از ایبنا:
 
مجموعه‌ای جدید از اشعار منتشرنشده چارلز بوکوفسکی، شاعر و داستان‌نویس آمریکایی 23 سال پس از مرگ وی منتشر شده است. در این مطلب نگاهی به عقاید بوکوفسکی در این مجموعه خواهیم داشت.
به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) به نقل از ایندیپندنت - چارلز بوکوفسکی، هنوز پس از گذشت 20 سال از درگذشتش شخصیت مهمی در دنیای ادبیات به حساب می‌آید. رمان‌ها، اشعار و داستان‌ها کمیک و خشن این نویسنده آلمانی- آمریکایی نگاهی ویژه به زندگی طبقه فرودست جامعه دارد و او را به عنوان نویسنده‌ای «یاغی و متفاوت» به دنیا معرفی کرده است.
گاهی از او به عنوان طرفدار رژیم نازی‌ها، ضد یهودی‌ها و حتی زن‌ستیر یاد می‌شود؛ نویسنده‌ای که شایسته توجه و محبوبیت نیست، اما حقیقت این است که او از اقبال ویژه‌ای در بین خوانندگان و علاقه‌مندان ادبیات در دنیا برخوردار است.
نتیجه‌گیری‌های شگرفی که بوکوفسکی در آثار خود داشته، یکی از دلایل بی‌توجهی به این نویسنده است. یکی از دلایل شوربختی بوکوفسکی این است که بسیاری از اشعارش پس از مرگش دچار تحریف شده‌ و سیستم حاکم اشعار او را سانسور یا توقیف کرده است.
 
آبل دبریتو، ویراستار آخرین مجموعه اشعار چارلز بوکوفسکی تحت عنوان «طوفانی برای زندگان و مردگان» در این باره می‌گوید: «برخی از تغییراتی که در اشعار وی اعمال شده خجالت‌آور و وحشتناک است.»

دبریتو پیش از این نیز اشعار بوکوفسکی درباره عشق را ویرایش کرده بود و حتی راهنمایی بر نوشته‌های زیرزمینی و منتشرنشده نویسنده آمریکایی نگاشته است. مطالبی که بالغ بر 3000 داستان و شعر است که از سال 1940 به بعد نوشته و به دلیل محتوایش دچار سانسور شده بود. 
دبریتو آخرین مجموعه اشعار بوکوفسکی را نخستین مجموعه در طی 25 سال اخیر می‌داند که شکل اصلی‌شان را حفظ کرده‌اند. او می‌گوید: «این کتاب نشان‌دهنده بوکوفسکی واقعی، اصیل و حتی ناپسند است. در این اشعار با بوکوفسکی روبه‌رو می‌شویم که شاعری بسیار مهربان و در عین حال مردی کثیف است. بوکوفسکی که عاشق است و به نویسندگان دیگر با احترام می‌نگرد.»
 
بوکوفسکی در این مجموعه از عقاید خود در باب شعر و شاعری نیز سخن می‌گوید. او معتقد است؛ «شعر محصولی غیرواقعی است و در طول سده‌ها جعلی شده و حتی مرده است. شعر دیگر شبیه حقه‌ای زشت شده است. شاعری و انگار وظیفه داری درست مانند کسی که خانه را جارو می‌کند، زحمت بکشی تا به کارت ادامه دهی. هیچ چیز مقدسی درباره شعر وجود ندارد. شاعری یک شغل است.»
 
 او معتقد است همین از دست رفتن ارزش شعر سبب شد والت ویتمن، شاعر آمریکایی به سمت خلق شعر آزاد برود تا جانی دوباره به آن ببخشد. بوکوفسکی در این مجموعه شعر درست مانند ویتمن در اواخر عمرش رفتار می‌کند و چشم‌اندازی جامع از رفتار انسانی به خواننده ارئه می‌دهد و فقط با خواندن دقیق اشعارش می‌توان قضاوتش کرد.
به گزارش ایبنا چارلز بوکوفسکی در ایران نویسنده شناخته‌شده‌ای است، اما بیشتر با داستان‌های بلند و نه اشعارش. «عامه‌پسند» اثر معروف این نویسنده در ایران است که با ترجمه پیمان خاکسار از سوی نشر «چشمه» منتشر شده است. از دیگر آثار این نویسنده در ایران می‌توان به «موسیقی آب گرم» با ترجمه بهمن کیارستمی، «هالیوود» با ترجمه پیمان خاکسار و «ساندویچ ژامبون» با ترجمه علی امیر ریاحی اشاره کرد.


Forward from: ▂▃▄▅▆▇█▓▒░Alireza panjeei علیرضا پنجه‌ای░▒▓█▇▆▅▄▃▂


Forward from: سینا جهاندیده

20 last posts shown.

189

subscribers
Channel statistics