تو اختلال دو شخصیتی داشتی
در طول روز خیلی عادی با دوستات وقت میگذروندی، شوخی میکردی، بیرون میرفتید
کاملا یه فرد نرمال به نظر میرسیدی
ولی وقتی اون افراد پیشت نبودن، یک هیولا از درونت بیرون میومد
گاهی بدون فکر آدمارو شکنجه میکردی، سختی هایی که طول روز کشیده بودی رو میخواستی یکجوری روی اونا تلافی کنی، نیاز داشتی خودت رو تخلیه کنی
گاهی وقتی میدیدی جایی بی عدالتی صورت میگیره کنترلت رو از دست میدادی و اون فردی که از نظر تو ظالم خونده میشد به وحشیانه ترین صورت ممکن میکشتی
اختلال روانی که داشتی بعضی وقتا واقعا ترسناک میشد، وسط شکنجه دادن کسی که ازش متنفر بودی ناگهان به حالت طبیعی برمیگشتی و با گریه از اون آدم معذرت خواهی میکردی و سعی میکردی زخم هاش رو درمان کنی
قربانی هات معمولا بخاطر همین دو قطبی بودنت ازت بیشتر میترسیدن و این روی روان اون هام تاثیر میزاشت، باعث میشد بخوان ازت فرار کنن تو براشون مثل یک هیولای خونخوار بودی
و نهایتا به این میرسید که خودشون با گاز گرفتن زبونشون به زندگیشون پایان بدن
For: @TsukiNoYoNii |🧀|
در طول روز خیلی عادی با دوستات وقت میگذروندی، شوخی میکردی، بیرون میرفتید
کاملا یه فرد نرمال به نظر میرسیدی
ولی وقتی اون افراد پیشت نبودن، یک هیولا از درونت بیرون میومد
گاهی بدون فکر آدمارو شکنجه میکردی، سختی هایی که طول روز کشیده بودی رو میخواستی یکجوری روی اونا تلافی کنی، نیاز داشتی خودت رو تخلیه کنی
گاهی وقتی میدیدی جایی بی عدالتی صورت میگیره کنترلت رو از دست میدادی و اون فردی که از نظر تو ظالم خونده میشد به وحشیانه ترین صورت ممکن میکشتی
اختلال روانی که داشتی بعضی وقتا واقعا ترسناک میشد، وسط شکنجه دادن کسی که ازش متنفر بودی ناگهان به حالت طبیعی برمیگشتی و با گریه از اون آدم معذرت خواهی میکردی و سعی میکردی زخم هاش رو درمان کنی
قربانی هات معمولا بخاطر همین دو قطبی بودنت ازت بیشتر میترسیدن و این روی روان اون هام تاثیر میزاشت، باعث میشد بخوان ازت فرار کنن تو براشون مثل یک هیولای خونخوار بودی
و نهایتا به این میرسید که خودشون با گاز گرفتن زبونشون به زندگیشون پایان بدن
For: @TsukiNoYoNii |🧀|