دوبارهگوشهاینشستم،وبهدفترِخاکخوردهایکههروقتدلتنگیمیگیرم،بهشپناهمیارم.
اولینتیترغمگینکنندهایازماپیداکردم،'گاد..قلبم رو،حسنمیکنم،اونبهمگفتچالههایعمیقماه،همانبوسههایمنبهتوست!
فکرشراهمبکن،همانشهابهاییکهبهصورتبینقصماهاصابتمیکنن.'
مگهتوهمانخورشیدینبودیکهبیشرمانهمنومیبوسیدی؟خورشیدمبههمینزودیپشتابررفت؟
لانا'