❤️ مدرنیسم بهمثابۀ فرصتی برای گفتمان زنانه در ایران
🖋 ماهرخ علیپناهلو
🔴زنان نقاش در دهۀ ۵۰
شاید بتوان ویژگی شاخص فضای فرهنگی دهۀ ۵۰ را رویارویی و آشنایی با فرهنگ و هنر غربی دانست. در این دهه بود که بسیاری از فارغالتحصیلان دانشگاهها برای ادامۀ تحصیل به غرب رفتند و مدرنیسم غربی را در ابعاد و وجوه مختلف به ایران آوردند. آنها در دانشگاهها مشغول به تدریش شدند و شاگردانشان این مدرنیسم را گسترش دادند.
گرچه تعداد کمی از هنرمندان این دوران بودند که توانستند بهطور ریشهای مدرنیسم را درک کنند و آن را با فرهنگ و دانش هنری خود عجین سازند، اما اثرات این رویارویی و برخورد فرهنگی تا به امروز در هنر ایران، بهویژه در حوزۀ هنرهای تجسمی مشهود است.
خوشبختانه در دهههای اخیر تلاش زنان برای از آن خود کردن حوزۀ هنرهای تجسمی و دستاوردهایشان در این رابطه چشمگیر و قابل توجه بوده است. اما در دهۀ ۵۰، همانند دیگر حوزههای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی، حوزۀ هنرهای تجسمی و بهویژه نقاشی هم حوزهای مردانه و تحت تسلط مردان بود و فضای حاکم بر هنرهای تجسمی کشور، نمایشگاهها و گالریها و مناسبات موجود کاملاً تحت سیطرۀ نگاه مردسالارانۀ جامعه بود و زنان آنطور که باید دیده نمیشدند.
در چنین شرایطی مدرنیسم که حوزهای جدید و بکر بود و هنوز به تصاحب مردان درنیامده بود و ویژگیهای مردسالارانه نیافته بود، برای زنان بستر مناسبی ایجاد کرد که فعالیت کنند و دیده شوند. به همین جهت است که هنرمندان نامدار زن در این برهۀ تاریخی پدیدار شدند و توانستند که موفقیتهایی کسب کنند و به رسمیت شناخته شوند؛ و باز هم به همین علت است که در این دوران نام زنان هنرمند را در سبکها و حوزههای هنری سنتی، مانند نقاشیخط و مکتب سقاخانه، نمیشنویم.
با آنکه این مکاتب هم با ویژگیهای جدیدشان در همین دوره آغاز شدند، از آنجا که پیشینههایی سنتی داشتند، زنان از آنها استقبال نکردند و یا اگر زنانی بودند که دست به تجرباتی در این مکاتب زدند، آثارشان هرگز دیده نشده است.
حوزههای سنتی، مفاهیم و چارچوبهای مردسالارانۀ خود را به همراه داشتند و درهمشکستن این تعاریف و بازیابی جایگاه هنرمند زن در آنها به مراتب دشوارتر از ورود به حوزهای بکر و جدید بوده است.
#زنان_مدرنسیم
#زنان_نقاش
ادامه مطلب 👉👉
🔮@Zane_Ruz_Channel
🖋 ماهرخ علیپناهلو
🔴زنان نقاش در دهۀ ۵۰
شاید بتوان ویژگی شاخص فضای فرهنگی دهۀ ۵۰ را رویارویی و آشنایی با فرهنگ و هنر غربی دانست. در این دهه بود که بسیاری از فارغالتحصیلان دانشگاهها برای ادامۀ تحصیل به غرب رفتند و مدرنیسم غربی را در ابعاد و وجوه مختلف به ایران آوردند. آنها در دانشگاهها مشغول به تدریش شدند و شاگردانشان این مدرنیسم را گسترش دادند.
گرچه تعداد کمی از هنرمندان این دوران بودند که توانستند بهطور ریشهای مدرنیسم را درک کنند و آن را با فرهنگ و دانش هنری خود عجین سازند، اما اثرات این رویارویی و برخورد فرهنگی تا به امروز در هنر ایران، بهویژه در حوزۀ هنرهای تجسمی مشهود است.
خوشبختانه در دهههای اخیر تلاش زنان برای از آن خود کردن حوزۀ هنرهای تجسمی و دستاوردهایشان در این رابطه چشمگیر و قابل توجه بوده است. اما در دهۀ ۵۰، همانند دیگر حوزههای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی، حوزۀ هنرهای تجسمی و بهویژه نقاشی هم حوزهای مردانه و تحت تسلط مردان بود و فضای حاکم بر هنرهای تجسمی کشور، نمایشگاهها و گالریها و مناسبات موجود کاملاً تحت سیطرۀ نگاه مردسالارانۀ جامعه بود و زنان آنطور که باید دیده نمیشدند.
از آنجا که حوزهها و سبکهای هنری سنتی و از پیشموجود کاملاً تحت تسلط و در اختیار مردان بود، زنان کمتر به آن ورود میکردند.
در چنین شرایطی مدرنیسم که حوزهای جدید و بکر بود و هنوز به تصاحب مردان درنیامده بود و ویژگیهای مردسالارانه نیافته بود، برای زنان بستر مناسبی ایجاد کرد که فعالیت کنند و دیده شوند. به همین جهت است که هنرمندان نامدار زن در این برهۀ تاریخی پدیدار شدند و توانستند که موفقیتهایی کسب کنند و به رسمیت شناخته شوند؛ و باز هم به همین علت است که در این دوران نام زنان هنرمند را در سبکها و حوزههای هنری سنتی، مانند نقاشیخط و مکتب سقاخانه، نمیشنویم.
با آنکه این مکاتب هم با ویژگیهای جدیدشان در همین دوره آغاز شدند، از آنجا که پیشینههایی سنتی داشتند، زنان از آنها استقبال نکردند و یا اگر زنانی بودند که دست به تجرباتی در این مکاتب زدند، آثارشان هرگز دیده نشده است.
حوزههای سنتی، مفاهیم و چارچوبهای مردسالارانۀ خود را به همراه داشتند و درهمشکستن این تعاریف و بازیابی جایگاه هنرمند زن در آنها به مراتب دشوارتر از ورود به حوزهای بکر و جدید بوده است.
#زنان_مدرنسیم
#زنان_نقاش
ادامه مطلب 👉👉
🔮@Zane_Ruz_Channel