Репост из: aiDa
دمی آرام بگیر دلکم...
کم کن آن هق هقه جان سوزت را،
خموش کن خروش نهفته در دریای اشکت را،
تو ک این گونه نبودی عزیزکم...
به رگبار کلام میکشیدنت دم بر نمی آوردی،
به دیوار مشقت میکوفتنت آخ نمیگفتی،
به تنهایی محکومت میکردند پیله را نمیشکستی،
خسته شده ای...؟میدانم،
صبرت لبریز شده...؟میدانم،
طاقتت طاق شده...؟
میدانم،میدانم،همه را میدانم...
اما اگر خسته شدی،لبریز شدی و طاق شدی دل من میشوی...
اگر تحمل کردی آیدای قصه میشوی...
تورا،گذشته و آینده ات را،سرنوشتت را و زندگی ات را با بی مهری عجین کرده اند،
دست و پا نزن دلکم...
آرام بگیر.
#دل_نوشت
کم کن آن هق هقه جان سوزت را،
خموش کن خروش نهفته در دریای اشکت را،
تو ک این گونه نبودی عزیزکم...
به رگبار کلام میکشیدنت دم بر نمی آوردی،
به دیوار مشقت میکوفتنت آخ نمیگفتی،
به تنهایی محکومت میکردند پیله را نمیشکستی،
خسته شده ای...؟میدانم،
صبرت لبریز شده...؟میدانم،
طاقتت طاق شده...؟
میدانم،میدانم،همه را میدانم...
اما اگر خسته شدی،لبریز شدی و طاق شدی دل من میشوی...
اگر تحمل کردی آیدای قصه میشوی...
تورا،گذشته و آینده ات را،سرنوشتت را و زندگی ات را با بی مهری عجین کرده اند،
دست و پا نزن دلکم...
آرام بگیر.
#دل_نوشت