Репост из: سیگنال
📌 دولت بیمه نیست
🎯 @Signal99
🌀 طرفداران بازار آزاد، متهم هستند که هیچ توجهی به مخاطرات زندگی مزدبگیران و پوشش اجتماعی ریسک بیکاری، بیماری و ازکارافتادگی نداشتهاند و با هر گونه حمایت جمعی و همبستگی اجتماعی مخالفند. در حالیکه بازار بیمه یکی از بازارهای مهم مالی در نظام اقتصادی مدرن است و توسل به قراردادهای بیمهای، برای پوشش دادن مخاطرات مربوط به بیکاری، بیماری و بازنشستگی، بخشی از منطق درونی نظام بازار را تشکیل میدهد
🌀 فردریک باستیا بیش از ۱۵۰سال قبل میگوید: «تنها یک منبع برای کارگر در دوران بیکاری ناشی از رکود یا بیماری و ازکارافتادگی وجود دارد و آن پسانداز در زمانی است که کار میکند تا با آن بتواند نیازهای زمان پیری یا بیماری را برآورده سازد، اما درخصوص یک فرد چگونه میتوان از قبل دورهای را که او باید کمک کند در مقایسه با دورهای که به او باید کمک شود اندازهگیری کرد؟ آنچه برای فرد ناممکن است برای مجموعهای افراد بر حسب قانون اعداد بزرگ امکانپذیر میشود. بدین ترتیب، آنچه در دوره فعالیت برای دوره بیکاری پسانداز میشود زمانیکه در یک شرکت متمرکز شود با کارآیی، نظم و قطعیت بسیار بیشتری به هدف خود نایل میشود تا زمانیکه شکل انفرادی دارد» منظور او شرکتهای همیاری است که به دو شکلِ تجاری یا تعاونی قابل سازماندهی اند.
🌀 شرکتهای بیمه که بصورت بنگاههای تجاری اداره میشوند، نوعا موسسات همیاری هستند، زیرا جبران خسارت بیمهشونده با آورده دیگر بیمهشوندگان تامین میشود، بعلاوه، سازماندهی همیاری بصورت یک شرکت بیمه با ساختار تجاری سبب اداره کارآمد بنگاه شده و مدیران برای تامین منافع خود سعی میکنند پوشش بیمهای را گسترش دهند و منافع بیمهشوندگان را در شرایط رقابتی بازار بهتر تامین کنند. شرکتهای بیمه خصوصی بطور وسیعی در نیمه دوم قرن ١٩ در فرانسه شکل گرفتند و در مقابل دریافت حق بیمه از کارفرمایان، کارگران را در برابر حوادث کار بیمه میکردند. این شیوه بیمه بقدری کارآمد بود که تا آخر قرن ۱۹ بیش از نیمی از بنگاهها در فرانسه تحت پوشش قرارگرفته بودند و تا قبل از قانون تامین اجتماعی دولتی در سال ۱۹۴۵شرکتهای بیمه خصوصی عهدهدار این کار بودند
🌀 واضح است که بیمه غیردولتی درخصوص بیماری و بازنشستگی نیز بطریق اولی میتوانست عمل کند، اما تحت تاثیر ایدئولوژیهای سوسیالیستی این اندیشه قوت گرفت که حمایت اجتماعی از سوی دولت باید اعمال شود اشکال بزرگ این سیستم در انحصاری کردن عرضه برخی خدمات از یکسو و اجباری کردن همکاری و همیاری داوطلبانه از سوی دیگر بود. استقبال از تامین اجتماعی دولتی درواقع بمعنای روی گرداندن از مسوولیت فردی است و نتیجه اش تبدیل دولت خدمتگزار به دولت ارباب است که سلطه دولت بر اقتصاد را به شدت افزایش داده و سبب پایین آمدن کارآمدی استفاده از منابع و رواج مسوولیتگریزی فردی بوده
🌀 طرفداران بازارآزاد از همان ابتدا نسبت به تبدیل بیمه که نوعی قرارداد داوطلبانه است به مالیات که مبتنی بر اجبار دولتی است، هشدار دادند. انحصاری کردن خدمات بیمهای و تامین مالی آنها از مالیاتستانی هم کارآیی سیستم تولید این خدمات را کاهش میدهد و هم آزادی انتخاب افراد را محدود میسازد این سیستم تامین اجتماعی بیشتر به برنامهای بازتوزیعی دولت شباهت دارد. منابع این سیستم با مالیاتهای دلبخواهی حکومت، تامین مالی میشود و هزینه کردن این منابع نیز با صلاحدید حکومت انجام میگیرد. پرداخت کننده حق بیمه نه در تعیین قیمت خدمات نقشی دارد و نه پس از پرداخت این مالیات، حق مطالبه مزایای مشخصی در آینده برای او ایجاد میشود مالیات تامین اجتماعی با نرخهایی که قانونگذاران امروزی معین میکنند، پرداخت میشود اما میزان استفاده از مزایای این سیستم را قانونگذاران آینده تعیین خواهندکرد.
🌀 در جوامع سنتی زندگی افراد در چارچوب نهادها و روابطی قرار داشت که پیوندهای اجتماعی محکمی را برای آنها فراهم میآورد. هر فردی عضوی از خانواده، قبیله، عشیره یا نهاد سنتی محلی بود که در وضعیتهای اضطراری به کمک او میشتافتند. اما با تحول جوامع سنتی و کوچک به جوامع مدرن و گسترده این پیوندهای اجتماعی سست شدند و افرادی که بدلیل معلولیت، بیماری یا فقر توان تامین حداقل معاش خود را نداشتند، دیگر نمیتوانستند از تکیهگاههای سنتی استفاده کنند. [سوسیالیستها با استفاده از این خلأ، و حذف نهادهای بیمه خصوصی و تعاونیهای شکل گرفته در بازار، دولت را جایگزین نهادهای سنتی کردند]. نظام تامین اجتماعی عامل انتقال ثروت از گروههای کمدرآمد به گروههای پردرآمد است؛ زیرا فرزندان خانوادههای فقیر از سنین اولیه جوانی آغاز بکار کرده و مالیاتهای تامین اجتماعی میدهند ولی فرزندان ثروتمندان کار را در سنین بالاتر آغاز میکنند ضمنا میانگین عمر فقرا کمتر است و سالهای کمتری از مزایا بهره میبرند.
✍️ دکتر غنی نژاد
🔖 کانال سیگنال
🎯 @Signal99
🎯 @Signal99
🌀 طرفداران بازار آزاد، متهم هستند که هیچ توجهی به مخاطرات زندگی مزدبگیران و پوشش اجتماعی ریسک بیکاری، بیماری و ازکارافتادگی نداشتهاند و با هر گونه حمایت جمعی و همبستگی اجتماعی مخالفند. در حالیکه بازار بیمه یکی از بازارهای مهم مالی در نظام اقتصادی مدرن است و توسل به قراردادهای بیمهای، برای پوشش دادن مخاطرات مربوط به بیکاری، بیماری و بازنشستگی، بخشی از منطق درونی نظام بازار را تشکیل میدهد
🌀 فردریک باستیا بیش از ۱۵۰سال قبل میگوید: «تنها یک منبع برای کارگر در دوران بیکاری ناشی از رکود یا بیماری و ازکارافتادگی وجود دارد و آن پسانداز در زمانی است که کار میکند تا با آن بتواند نیازهای زمان پیری یا بیماری را برآورده سازد، اما درخصوص یک فرد چگونه میتوان از قبل دورهای را که او باید کمک کند در مقایسه با دورهای که به او باید کمک شود اندازهگیری کرد؟ آنچه برای فرد ناممکن است برای مجموعهای افراد بر حسب قانون اعداد بزرگ امکانپذیر میشود. بدین ترتیب، آنچه در دوره فعالیت برای دوره بیکاری پسانداز میشود زمانیکه در یک شرکت متمرکز شود با کارآیی، نظم و قطعیت بسیار بیشتری به هدف خود نایل میشود تا زمانیکه شکل انفرادی دارد» منظور او شرکتهای همیاری است که به دو شکلِ تجاری یا تعاونی قابل سازماندهی اند.
🌀 شرکتهای بیمه که بصورت بنگاههای تجاری اداره میشوند، نوعا موسسات همیاری هستند، زیرا جبران خسارت بیمهشونده با آورده دیگر بیمهشوندگان تامین میشود، بعلاوه، سازماندهی همیاری بصورت یک شرکت بیمه با ساختار تجاری سبب اداره کارآمد بنگاه شده و مدیران برای تامین منافع خود سعی میکنند پوشش بیمهای را گسترش دهند و منافع بیمهشوندگان را در شرایط رقابتی بازار بهتر تامین کنند. شرکتهای بیمه خصوصی بطور وسیعی در نیمه دوم قرن ١٩ در فرانسه شکل گرفتند و در مقابل دریافت حق بیمه از کارفرمایان، کارگران را در برابر حوادث کار بیمه میکردند. این شیوه بیمه بقدری کارآمد بود که تا آخر قرن ۱۹ بیش از نیمی از بنگاهها در فرانسه تحت پوشش قرارگرفته بودند و تا قبل از قانون تامین اجتماعی دولتی در سال ۱۹۴۵شرکتهای بیمه خصوصی عهدهدار این کار بودند
🌀 واضح است که بیمه غیردولتی درخصوص بیماری و بازنشستگی نیز بطریق اولی میتوانست عمل کند، اما تحت تاثیر ایدئولوژیهای سوسیالیستی این اندیشه قوت گرفت که حمایت اجتماعی از سوی دولت باید اعمال شود اشکال بزرگ این سیستم در انحصاری کردن عرضه برخی خدمات از یکسو و اجباری کردن همکاری و همیاری داوطلبانه از سوی دیگر بود. استقبال از تامین اجتماعی دولتی درواقع بمعنای روی گرداندن از مسوولیت فردی است و نتیجه اش تبدیل دولت خدمتگزار به دولت ارباب است که سلطه دولت بر اقتصاد را به شدت افزایش داده و سبب پایین آمدن کارآمدی استفاده از منابع و رواج مسوولیتگریزی فردی بوده
🌀 طرفداران بازارآزاد از همان ابتدا نسبت به تبدیل بیمه که نوعی قرارداد داوطلبانه است به مالیات که مبتنی بر اجبار دولتی است، هشدار دادند. انحصاری کردن خدمات بیمهای و تامین مالی آنها از مالیاتستانی هم کارآیی سیستم تولید این خدمات را کاهش میدهد و هم آزادی انتخاب افراد را محدود میسازد این سیستم تامین اجتماعی بیشتر به برنامهای بازتوزیعی دولت شباهت دارد. منابع این سیستم با مالیاتهای دلبخواهی حکومت، تامین مالی میشود و هزینه کردن این منابع نیز با صلاحدید حکومت انجام میگیرد. پرداخت کننده حق بیمه نه در تعیین قیمت خدمات نقشی دارد و نه پس از پرداخت این مالیات، حق مطالبه مزایای مشخصی در آینده برای او ایجاد میشود مالیات تامین اجتماعی با نرخهایی که قانونگذاران امروزی معین میکنند، پرداخت میشود اما میزان استفاده از مزایای این سیستم را قانونگذاران آینده تعیین خواهندکرد.
🌀 در جوامع سنتی زندگی افراد در چارچوب نهادها و روابطی قرار داشت که پیوندهای اجتماعی محکمی را برای آنها فراهم میآورد. هر فردی عضوی از خانواده، قبیله، عشیره یا نهاد سنتی محلی بود که در وضعیتهای اضطراری به کمک او میشتافتند. اما با تحول جوامع سنتی و کوچک به جوامع مدرن و گسترده این پیوندهای اجتماعی سست شدند و افرادی که بدلیل معلولیت، بیماری یا فقر توان تامین حداقل معاش خود را نداشتند، دیگر نمیتوانستند از تکیهگاههای سنتی استفاده کنند. [سوسیالیستها با استفاده از این خلأ، و حذف نهادهای بیمه خصوصی و تعاونیهای شکل گرفته در بازار، دولت را جایگزین نهادهای سنتی کردند]. نظام تامین اجتماعی عامل انتقال ثروت از گروههای کمدرآمد به گروههای پردرآمد است؛ زیرا فرزندان خانوادههای فقیر از سنین اولیه جوانی آغاز بکار کرده و مالیاتهای تامین اجتماعی میدهند ولی فرزندان ثروتمندان کار را در سنین بالاتر آغاز میکنند ضمنا میانگین عمر فقرا کمتر است و سالهای کمتری از مزایا بهره میبرند.
✍️ دکتر غنی نژاد
🔖 کانال سیگنال
🎯 @Signal99