◞از اتاقکم خارج میشم ، وارد واگن بعدي.. واگن بعد.. واگن بعدش.. همینطوري تا آخر قطار میرم و به تو فکر میکنم. فکر کردن بهت رو مغزم اثر میزاره.. بعضی وقتا بيدلیل قهقه میزنم ، بعضی وقتا بيدلیل اشك میریزم..
خب با هر چیز کوچیکی باهات خاطره دارم..دست منه مگه؟! خاطره هاي قشنگمونو تو ساختیشون و یهو غیبت زد. قول داده بودي چیزاي قشنگ دیگه هم بهم بگي.. حرفاي دلنشینت که هیچوقت بهم نمیگفتي ولي تو دفترت مینوشتیشون.. هروقت کسي بيهوا میومد تو اتاقت دفترو پشتت قایمش میکردي که نفهمن چي داري مینویسي..
ولي بهم قول داده بودي اون دفتر برای منه مگه نه؟! خب حالا که خودت یهو غیب شدي از کجا باید پیداش کنم..
-ببخشید آقا.. حالتون خوبه؟!
+ من؟آره من خوبم. اونم حالش خوبه؟!
-ببخشید ولی امشب کسي تو واگن شما نبود ، شما یک مسافر بودین تو واگن شماره ی ۹ .
قهقه میزنم .
چرا دیگه کسي تورو نمیشناسه؟ مگه چندسال از نبودت میگذره..؟ فقط چیزي که یادمه اینه که شاید تو از اولم رفته بودي.
خب با هر چیز کوچیکی باهات خاطره دارم..دست منه مگه؟! خاطره هاي قشنگمونو تو ساختیشون و یهو غیبت زد. قول داده بودي چیزاي قشنگ دیگه هم بهم بگي.. حرفاي دلنشینت که هیچوقت بهم نمیگفتي ولي تو دفترت مینوشتیشون.. هروقت کسي بيهوا میومد تو اتاقت دفترو پشتت قایمش میکردي که نفهمن چي داري مینویسي..
ولي بهم قول داده بودي اون دفتر برای منه مگه نه؟! خب حالا که خودت یهو غیب شدي از کجا باید پیداش کنم..
-ببخشید آقا.. حالتون خوبه؟!
+ من؟آره من خوبم. اونم حالش خوبه؟!
-ببخشید ولی امشب کسي تو واگن شما نبود ، شما یک مسافر بودین تو واگن شماره ی ۹ .
قهقه میزنم .
چرا دیگه کسي تورو نمیشناسه؟ مگه چندسال از نبودت میگذره..؟ فقط چیزي که یادمه اینه که شاید تو از اولم رفته بودي.