Репост из: •نَبضِ بَهار•
دیشب خوابت را دیدم
دست در دست در کوچه ای قدم میزدیم
صورتم را به بازوی دستت کشیدم
هرگز چنین لمس کردنی برایم خوشایند نبوده
گفتی نه اینطور نمیشود
با دست دیگر مرا بین اغوش خود کشیدی
چنین در اغوش کشیده شدن را هرگز نچشیده بودم
نمیتوانم بگویم خوابم واقعی نبود
ای کاش میدانستم کیستی تو
چیستی تو
کجایی
عاشقی که در خواب من به سر میبرد.
دست در دست در کوچه ای قدم میزدیم
صورتم را به بازوی دستت کشیدم
هرگز چنین لمس کردنی برایم خوشایند نبوده
گفتی نه اینطور نمیشود
با دست دیگر مرا بین اغوش خود کشیدی
چنین در اغوش کشیده شدن را هرگز نچشیده بودم
نمیتوانم بگویم خوابم واقعی نبود
ای کاش میدانستم کیستی تو
چیستی تو
کجایی
عاشقی که در خواب من به سر میبرد.