من و تو میتونستیم همو در دهه 1950 ملاقات کنیم ، احتمالا من یه نویسنده بودم و تو یه ستاره ی سینما، شبها با کادیلاک قرمزم میرفتیم یه رستوران کوچیک و تو بهم میگفتی که عاشقه کتاب جدید ولادیمیر نابوکوف شدی
روی زمین مرمری کتابخونه، جایی درست بینه جمعیت مینشستیم و من اونو کناره گوشت زمزمه میکردم، نیمه شب به سینمای خصوصی میرفتیم و برای هزارمین بار a street car named desire رو میدیدیم و حالا مردم کتاب عاشقانه ی کلاسیکی رو میخوندن که در وصف تو بود.
روی زمین مرمری کتابخونه، جایی درست بینه جمعیت مینشستیم و من اونو کناره گوشت زمزمه میکردم، نیمه شب به سینمای خصوصی میرفتیم و برای هزارمین بار a street car named desire رو میدیدیم و حالا مردم کتاب عاشقانه ی کلاسیکی رو میخوندن که در وصف تو بود.