' قشنگترین بخش کلمات تلفظشون هست
زمانی که صدایم کنی و به یاد بیاورم که در چند قدمی ام حس می شوی میتوانم ناقوس کلیسای قلبم را در بلندترین برجش به زنگ دربیاورم
اینها توهماتی از عمق تب جسمم است
توهماتی که با نالهای پوشیده شده تورا میخوانندو تو .. تو شاید مرده باشی شاید هیچ وقت آرامشی که قرار است پیش کشت کنم را قبول نکنی شاید اصلا نخواهی کسی مانند من را داشته باشی و شاید و شاید و شاید های دیگر که من حواس پرت دوباره در خیالت خودت را از دره ای ترسهایم اویزان کردم
زمانی که صدایم کنی و به یاد بیاورم که در چند قدمی ام حس می شوی میتوانم ناقوس کلیسای قلبم را در بلندترین برجش به زنگ دربیاورم
اینها توهماتی از عمق تب جسمم است
توهماتی که با نالهای پوشیده شده تورا میخوانندو تو .. تو شاید مرده باشی شاید هیچ وقت آرامشی که قرار است پیش کشت کنم را قبول نکنی شاید اصلا نخواهی کسی مانند من را داشته باشی و شاید و شاید و شاید های دیگر که من حواس پرت دوباره در خیالت خودت را از دره ای ترسهایم اویزان کردم