ص [2]
وقتی به این حجم و سطح از نظم و همکاری های جمعی، مشارکت های خودجوش و فعالیت های خستگی ناپذیر نگاه می کنیم بسیاری از آن تصویر سازی های استعماری و اروپامدارانه از خلقیات منفی ایرانیان رنگ می بازد.
البته این به این معنی نیست که مردم ما در زمانه کرونایی کژرفتاری نداشته اند یا دیگر ملت ها اهل مشارکت های داوطلبانه نبوده اند اما مرور اجمالی و مقایسه ای نگارنده( که داده هایی از کانال ها و گفتگو با هموطنان و فعالان رسانه ای ساکن در دیگر کشورها گردآوری کرده) نشان می دهد حجم مشارکت های داوطلبانه ایرانی ها به نسبت دیگر ملت ها (حتی از همان هایی که احزاب سیاسی ریشه دار داشته اند) اعجاب برانگیز است.
اینک پرسش اصلی اینجاست: آیا این حجم از نظم و فعالیت های مدنی خودجوش اتفاقی است؟ آیا بدون سابقه تاریخی عینی و ذهنی، امکان شکل گیری چنین سطحی از این مشارکت ها امکان پذیر است؟ آیا آنطور که برخی جامعه شناسان سیاست زده ایرانی تَکرار می کنند جامعه ایرانی یک جامعه کوتاه مدت و استبداد زده بوده و هست؟
انقلاب اسلامی خود محصول چنین مشارکت های محلی بود و شاید از همین جهت بود که صلح آمیزترین و فراگیرترین انقلاب مدرن نام گرفته است؛ جنگ هشت ساله که خود یک جنگ جهانی (جنگی با مشارکت ۳۲ کشور علیه یک کشور) بود با چنین مشارکت های مردمی در جلو و پشت جبهه اداره می شد و سالهاست هیات های مذهبی و خیریه ها و انجمن های محلی صحنه بروز و ظهور چنین مشارکت هایی هستند و مردم ما در فرهنگ عمومی شان در جشن و عزا، صندوق های قرض الحسنه خانگی و... چنین مشارکت هایی را بازتولید کرده اند. اما با این همه گویا تولید کنندگان کلیشه های استعماری به جامعه ما نمی نگرند. کلیشه ها و اسطوره هایی که کمترین کارکرد آنها تحقیر هویت و فرهنگ ایرانیان و نابود کردن "اعتماد به نفس ملی" آنهاست. اعتماد به نفسی که زمینه خلاقیت، فعالیت و کنشگری در اقتصاد و جامعه است.
این روزها شاید دوباره مجال این پرسش نیز فراهم شده است: آیا صرفا یک نوع دموکراسی وجود دارد و نمی توان به آلترناتیوهای دیگر متناسب با تاریخ و فرهنگ خودمان بیاندیشیم؟
🌐 @Hermes_ir
وقتی به این حجم و سطح از نظم و همکاری های جمعی، مشارکت های خودجوش و فعالیت های خستگی ناپذیر نگاه می کنیم بسیاری از آن تصویر سازی های استعماری و اروپامدارانه از خلقیات منفی ایرانیان رنگ می بازد.
البته این به این معنی نیست که مردم ما در زمانه کرونایی کژرفتاری نداشته اند یا دیگر ملت ها اهل مشارکت های داوطلبانه نبوده اند اما مرور اجمالی و مقایسه ای نگارنده( که داده هایی از کانال ها و گفتگو با هموطنان و فعالان رسانه ای ساکن در دیگر کشورها گردآوری کرده) نشان می دهد حجم مشارکت های داوطلبانه ایرانی ها به نسبت دیگر ملت ها (حتی از همان هایی که احزاب سیاسی ریشه دار داشته اند) اعجاب برانگیز است.
اینک پرسش اصلی اینجاست: آیا این حجم از نظم و فعالیت های مدنی خودجوش اتفاقی است؟ آیا بدون سابقه تاریخی عینی و ذهنی، امکان شکل گیری چنین سطحی از این مشارکت ها امکان پذیر است؟ آیا آنطور که برخی جامعه شناسان سیاست زده ایرانی تَکرار می کنند جامعه ایرانی یک جامعه کوتاه مدت و استبداد زده بوده و هست؟
انقلاب اسلامی خود محصول چنین مشارکت های محلی بود و شاید از همین جهت بود که صلح آمیزترین و فراگیرترین انقلاب مدرن نام گرفته است؛ جنگ هشت ساله که خود یک جنگ جهانی (جنگی با مشارکت ۳۲ کشور علیه یک کشور) بود با چنین مشارکت های مردمی در جلو و پشت جبهه اداره می شد و سالهاست هیات های مذهبی و خیریه ها و انجمن های محلی صحنه بروز و ظهور چنین مشارکت هایی هستند و مردم ما در فرهنگ عمومی شان در جشن و عزا، صندوق های قرض الحسنه خانگی و... چنین مشارکت هایی را بازتولید کرده اند. اما با این همه گویا تولید کنندگان کلیشه های استعماری به جامعه ما نمی نگرند. کلیشه ها و اسطوره هایی که کمترین کارکرد آنها تحقیر هویت و فرهنگ ایرانیان و نابود کردن "اعتماد به نفس ملی" آنهاست. اعتماد به نفسی که زمینه خلاقیت، فعالیت و کنشگری در اقتصاد و جامعه است.
این روزها شاید دوباره مجال این پرسش نیز فراهم شده است: آیا صرفا یک نوع دموکراسی وجود دارد و نمی توان به آلترناتیوهای دیگر متناسب با تاریخ و فرهنگ خودمان بیاندیشیم؟
🌐 @Hermes_ir