Репост из: bnrs
#part3🔥
#zndgi_shahvti🔞👅
-لعنتیِ سیری نا پذیر...
چشمکی بهش زدم که دستاشو دو طرفم و روی میز گذاشت و #مردونگیشو تا اخر واردم کرد.
اخی از درد گفتم که خم شد و #لبامو بین لباش گرفت.
داغی #لباش و عقب و جلو شدن #مردونگی بزرگش تویِ بهشتم تهِ لذت بود و چیزی تا دیوونه شدنم نمونده بود.
از لبام که جدا شد دستامو به لبه ی عقب میز تکیه دادم و سرمو بالا گرفتمو #آه عمیقی کشیدم.
همزمان با #تلمبه های تند و بی وقفش انگشتشو روی #چوچولم گذاشت و طوری مالوند که سریع خالی شدم و تنم شل شد.
ولی مهراد که بار دومش بود انگار هنوز ارضا نشده بود که سرعت #تلمبه هاشو تند تر کرد و با هر بار وارد کردن کامل مردونگیش توی #سوراخ بهشتم اه عمیقی می کشید.
همه ی #ک.صم خیس لزج شده بود و مردونگیش راحت #سوراخمو پر و خالی میکرد.
سیلی به سینم که به خاطر باز بودن دکمه های مانتوم معلوم بود زد و اووف کشداری گفت.
-دارم میام سونی.
زبونمو روی #لبام کشیدم که معنی حرکتمو فهمید و از بهشتم بیرون کشید.
تندی از میز پایین پریدم و جلوی پاهاش زانو زدم.
#مردونگی داغشو بین دستام گرفتم و بعد از این که مکی به #کلاهکش زدم اونو تا نصفه وارد دهنم کردم و مشغول عقب و جلو کردنش توی دهنم شدم که موهامو از زیر مقنعه ی سرم گرفت و خودش توی دهنم #تلمبه زد.
بی کار نموندم و دستمو بالا بردم و همون طور که زبونمو دور #مردونگیش می چرخوندم #تخماشو مالیدم که اه عمیقی کشید و خودشو تند تر عقب و جلو کرد........💦💦🔞🔞🔞
https://t.me/joinchat/AAAAAFMjiBUNC0hOdih3yg
https://t.me/joinchat/AAAAAFMjiBUNC0hOdih3yg
#zndgi_shahvti🔞👅
-لعنتیِ سیری نا پذیر...
چشمکی بهش زدم که دستاشو دو طرفم و روی میز گذاشت و #مردونگیشو تا اخر واردم کرد.
اخی از درد گفتم که خم شد و #لبامو بین لباش گرفت.
داغی #لباش و عقب و جلو شدن #مردونگی بزرگش تویِ بهشتم تهِ لذت بود و چیزی تا دیوونه شدنم نمونده بود.
از لبام که جدا شد دستامو به لبه ی عقب میز تکیه دادم و سرمو بالا گرفتمو #آه عمیقی کشیدم.
همزمان با #تلمبه های تند و بی وقفش انگشتشو روی #چوچولم گذاشت و طوری مالوند که سریع خالی شدم و تنم شل شد.
ولی مهراد که بار دومش بود انگار هنوز ارضا نشده بود که سرعت #تلمبه هاشو تند تر کرد و با هر بار وارد کردن کامل مردونگیش توی #سوراخ بهشتم اه عمیقی می کشید.
همه ی #ک.صم خیس لزج شده بود و مردونگیش راحت #سوراخمو پر و خالی میکرد.
سیلی به سینم که به خاطر باز بودن دکمه های مانتوم معلوم بود زد و اووف کشداری گفت.
-دارم میام سونی.
زبونمو روی #لبام کشیدم که معنی حرکتمو فهمید و از بهشتم بیرون کشید.
تندی از میز پایین پریدم و جلوی پاهاش زانو زدم.
#مردونگی داغشو بین دستام گرفتم و بعد از این که مکی به #کلاهکش زدم اونو تا نصفه وارد دهنم کردم و مشغول عقب و جلو کردنش توی دهنم شدم که موهامو از زیر مقنعه ی سرم گرفت و خودش توی دهنم #تلمبه زد.
بی کار نموندم و دستمو بالا بردم و همون طور که زبونمو دور #مردونگیش می چرخوندم #تخماشو مالیدم که اه عمیقی کشید و خودشو تند تر عقب و جلو کرد........💦💦🔞🔞🔞
https://t.me/joinchat/AAAAAFMjiBUNC0hOdih3yg
https://t.me/joinchat/AAAAAFMjiBUNC0hOdih3yg