#مقاله
اگر "پیرامون ها" مرکزیت خویش را بیابند، ۱۴۰۰ چگونه کارزاری خواهد بود؟
برخلاف نظر جناب خاتمی و برخلاف نگاه متوهمانه جناب طباطبایی، میدان بازی تغییر کرده است ولی این "میدان تغییر" نیاز به فهم دقیق دارد. چرا میگویم فهم دقیق باید از میدان تغییر داشت؟ زیرا از یک سو، برخی نیروهای منتسب به اصلاحات، هر گونه جدایی از گفتمان اصلاح طلبی را مترادف با پایان جمهوری اسلامی تحدید می کنند و از سوی دیگر، هر حرکتی برای تغییر معادله مرکز-پیرامون را مساوق با "جدایی طلبی" تعریف می کنند. اما از سوی دیگر، نیروهای ناسیونالیست اقتدارگرا ذاتا با نیروهای اسلامیستِ اصلاحات تناسبی ندارند ولی به دلیل استحاله های درونی اصلاحات و تغییر دال های جامعه از اسلامیسم به سوی ناسیونالیسم، منافع مشترکی بین این دو جریان ایجاد شده است و ناسیونالیستهای اقتدارگرا هم هر گونه تحول در رابطه با مرکز-پیرامون و توسعه مرکزیت پیرامون ها را با انگ "تجزیه طلبی" می خواهند در نطفه خفه کنند و دقیقا در همین نقطه است که رویکرد دکتر طباطبایی از منظر تئوریک به یاری اصلاح طلبان میآید و نقطه مشترکی برای سرکوب مفهومی گفتمانهای بدیل ذیل امر متنوع به خدمت گرفته می شود. حال وقتی می گوییم کارزار ۱۴۰۰ بر گفتمانهایی حمل خواهد شد که مرکزیت پیرامونها را بر مرکز تحمیل خواهد کرد، این سخن دقیقا به چه معناست؟ آیا ما سخن از فدرالیسم به زعم جناب خاتمی می زنیم یا سخن از تجزیه طلبی به زعم جناب طباطبایی می زنیم؟ هیچکدام! آیا ممکن است راه سومی هم برگزید؟ پاسخ به این پرسش ایجابی است. به سخن دیگر، به جای دوگانه آزادی و عدالت یا اسلام و ایران و دوگانه های بیشمار دیگر ما می توانیم با تغییر جایگاه مرکز-پیرامون و تثبیت مرکزیت پیرامون ها، دوگانه ها را در مفصلبندی عینی مورد خوانش قرار دهیم و بگوییم "آزادی برای" -مثلا- آموزش زبان مادری، "عدالت برای" -مثلا- توزیع آموزش و پرورش و عدالت دینی و عدالت مذهبی و توزیع عادلانه منزلتهای سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و زبانی و دینی ... . به سخن دیگر، مطالبات اجتماعی و سیاسی و فرهنگی و آموزشی و درمانی پیرامون های ایران باید مرکزیت پیدا کند و سیاستورزانی که این مطالبات مرکزیِ پیرامون ها را جدی می گیرند -و نه اینکه با آنها ابزاری برخورد کنند و قول تاسیس فرهنگستان زبان ترکی یا کردی بدهند و آنگاه دانشجویانی را که در دانشگاه ثبت نام می کنند مورد آزار قرار دهند- در کارزار آتی شانس بیشتری خواهند داشت. به عبارت دیگر، پیرامون ها محکوم به دوگانه فدرالیسم و تجزیه طلبی نیستند بل راه سوم را باید برگزینند و لازمه آن خودآگاهی به وضع تاریخی ایران و راههای شکوفایی مرکزهای پیرامونی است.
دکتر سید جواد میری، دانشیار و مدیرگروه مطالعات ادیان در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
@seyedjavadmirihttps://t.me/Langture