استاد رضوی، شخصیت ویژه¬ای است. او هم دکترای جامعه¬شناسی دارد و هم سردار جنگ بوده است. او به گفته امیرعلی، «مجتهد» نیز هست. این یک سوژه جدید گفتمانی در تاریخ سینمای ایران است. سوژه چندوجهی «دکتر-سردار-مجتهد». در فیلم شخصیت دیگری(با بازی رضا رویگری) از دوستان پدر امیرعلی را داریم که «دکتر-سردار-باغبان» است. این شخصیتها، سوژه¬هایی جدید در ترکیبات گفتمانی سالهای پس از انقلاب هستند. شخصیتهای چندوجهی که گفتمان انقلاب اسلامی، نوید آنها را داده بود؛ شخصیتهایی حاصل ترکیب¬های گفتمانی «تعهد و تخصص» یا «ایمان و تکنیک». هدف استاد رضوی از تشکیل گروه¬های دو نفره، تولید همین نوع سوژه و شخصیت است. استاد نگاهی ویژه به گروه «امیرعلی-نفس» دارد و برای آنها وقت ویژه می¬گدارد. امیرعلی فرزند دوست شهید استاد است و ارتباط شخصی جدا از دانشگاه با استاد دارد. او استاد رضوی را «حاجی» صدا می¬کند. هم نفس و هم امیرعلی، با این همگروهی نامتناسب مخالفند و حتی به فکر ترک تحصیل می¬افتند. اما اجبار استاد جواب می¬دهد. عنصر ایجابگر قدرت در اینجا به شدت خودنمایی می¬کند؛ قدرت استاد، سوژه¬ه¬ساز است. ترکیب قدرتمندی از مناسبات دانش و قدرت در روابط امیرعلی و نفس پدیدار می¬شود. قدرت به وجهی مثبت، گفتمانها و سوژه¬های تراز با خود را تولید می¬کند.
ترکیب گروهی امیرعلی و نفس، ترکیب عجیب و غریبی از گفتمان ایجاد می¬کند. آنها در خلال تعاملات با هم و در میان نهادن اندیشه¬های شخصی و طبقاتی خود، دیالوگ گفتمانی ایجاد می¬کنند. در تعاملات مبتنی بر «پرسش-پاسخ» میان آنها، گفتمانهای طبقاتی هستند که با هم دیالوگ می¬کنند. در این تعامل گفتمانی عموماً نفس در جایگاه پرسشگر قرار می¬گیرد و امیرعلی در جایگاه پاسخگو. نفس مدام کردارهای امیرعلی شامل نحوه پوشش، نحوه گفتار، نحوه اندیشه و ... را زیر سؤال می¬برد و امیرعلی در مقام پاسخ درمی¬آید. در اینجا طبقه¬ای با طبقه¬ای دیگر گفتگو می¬کند. هر دو طبقه از طبقات بالای اجتماع هستند؛ منتها یکی مدهبی و یکی سکولار. امیرعلی عضوی از طبقات بالای فرهنگی است و نفس عضوی از طبقات بالای اقتصادی. پدر امیرعلی قبل از شهادت، استاد دانشگاه در رشته «ادبیات، فلسفه و عرفان» بوده و مادرش نیز اکنون استاد ادبیات دانشگاه است. برای امیرعلی نیز تحصیل در دانشگاه مهم است. دانشگاه برای او، فضایی برای فعال کردن قدرت گفتمان انقلابی فراهم می¬کند. شانس او برای رسیدن اهداف آرمانی¬اش، با وجود استاد رضوی صد چندان است. شاید او بتواند بورژوازی سکولار را از خواب غفلت بیدار کند. کلید ارتباط گفتمانی میان دو طبقه مدهبی و سکولار در دستان گفتمان «عشق ایرانی» است. گفتمانی که در کتاب «لیلی و مجنون» نظامی گنجوی به بهترین وجه بازنمایی شده است. مادر امیرعلی، در یکی از صحنه¬های ابتدای فیلم، یک نسخه نفیس از «لیلی و مجنون» را به امیرعلی می¬دهد تا صحافی کند. کتابی که بر امیرعلی اثراتی عمیق می¬نهد و میدان وسیعی برای تجربه¬ کردارهای عاشقانه پیش روی او می¬گشاید. کردارهایی که چندان مورد تأیید گفتمان سنتی انقلابی نیست. مناقشات عظیمی در تاریخ پس از انقلاب پیرامون مسئله امر جنسی و روبط عاشقانه وجود داشته است. بایگانی عظیمی از آسیب¬زا شدن امر عاشقانه در مناسبات میان دو جنس را می¬توان در تاریخ انقلاب اسلامی مشاهده کرد. بایگانی¬ای که نهادهای حقوقی و پلیسی آن را بازنمایی می¬کنند. در صحنه¬ای از فیلم، یک مأمور نیروی انتظامی، امیرعلی و نفس را دستگیر می¬کند. بهانه دستگیری، سخنانی است که امیرعلی در حضور نفس، پیرامون مسئله عشق صورتبندی می¬کند. بازداشتی که با ریش گرو نهادن یکی از دوستان امیرعلی رفع و رجوع می¬شود. گفتمان انقلابی در اینجا، پوست¬اندازی می¬کند و عناصر جدیدی را در ترکیب خود جای می¬دهد. فیلم دلشکسته، صورتبندی این گفتمان جدید را فراهم می¬کند. گفتمان جدید انقلابی، نه تنها مسئله «عشق زن و مرد» را در ترکیب خود گنجانده، بلکه آن را محور تولید سوژه قرار داده است. امیرعلی و نفس عاشق هم می¬شوند. این عشقی انقلابی است؛ نفس دچار «تحول نفس» می¬شود و این تحول را از طریق نشانه گفتمانی «چادر» به نمایش می¬گدارد. اما تحول انقلابی در نفس به معنای تحول در مرام طبقاتی خانواده او نیست. جلسه خواستگاری در فیلم، به میدانی برای محاکمه گفتمان انقلابی بدل می¬شود. پدر نفس، کلیت باورها و کردارهای امیرعلی را زیر سؤال می¬برد. او از نقد ظاهر و پیراهن سفید یقه بسته امیرعلی شروع می¬کند و باورهای او پیرامون «اهل بیت» و «امام حسین» می¬رسد. نقدهای گفتمانی تندی که در کمتر فیلمی می¬توان مشاهده کرد. @M_Soltani_Gordfaramarzi
ترکیب گروهی امیرعلی و نفس، ترکیب عجیب و غریبی از گفتمان ایجاد می¬کند. آنها در خلال تعاملات با هم و در میان نهادن اندیشه¬های شخصی و طبقاتی خود، دیالوگ گفتمانی ایجاد می¬کنند. در تعاملات مبتنی بر «پرسش-پاسخ» میان آنها، گفتمانهای طبقاتی هستند که با هم دیالوگ می¬کنند. در این تعامل گفتمانی عموماً نفس در جایگاه پرسشگر قرار می¬گیرد و امیرعلی در جایگاه پاسخگو. نفس مدام کردارهای امیرعلی شامل نحوه پوشش، نحوه گفتار، نحوه اندیشه و ... را زیر سؤال می¬برد و امیرعلی در مقام پاسخ درمی¬آید. در اینجا طبقه¬ای با طبقه¬ای دیگر گفتگو می¬کند. هر دو طبقه از طبقات بالای اجتماع هستند؛ منتها یکی مدهبی و یکی سکولار. امیرعلی عضوی از طبقات بالای فرهنگی است و نفس عضوی از طبقات بالای اقتصادی. پدر امیرعلی قبل از شهادت، استاد دانشگاه در رشته «ادبیات، فلسفه و عرفان» بوده و مادرش نیز اکنون استاد ادبیات دانشگاه است. برای امیرعلی نیز تحصیل در دانشگاه مهم است. دانشگاه برای او، فضایی برای فعال کردن قدرت گفتمان انقلابی فراهم می¬کند. شانس او برای رسیدن اهداف آرمانی¬اش، با وجود استاد رضوی صد چندان است. شاید او بتواند بورژوازی سکولار را از خواب غفلت بیدار کند. کلید ارتباط گفتمانی میان دو طبقه مدهبی و سکولار در دستان گفتمان «عشق ایرانی» است. گفتمانی که در کتاب «لیلی و مجنون» نظامی گنجوی به بهترین وجه بازنمایی شده است. مادر امیرعلی، در یکی از صحنه¬های ابتدای فیلم، یک نسخه نفیس از «لیلی و مجنون» را به امیرعلی می¬دهد تا صحافی کند. کتابی که بر امیرعلی اثراتی عمیق می¬نهد و میدان وسیعی برای تجربه¬ کردارهای عاشقانه پیش روی او می¬گشاید. کردارهایی که چندان مورد تأیید گفتمان سنتی انقلابی نیست. مناقشات عظیمی در تاریخ پس از انقلاب پیرامون مسئله امر جنسی و روبط عاشقانه وجود داشته است. بایگانی عظیمی از آسیب¬زا شدن امر عاشقانه در مناسبات میان دو جنس را می¬توان در تاریخ انقلاب اسلامی مشاهده کرد. بایگانی¬ای که نهادهای حقوقی و پلیسی آن را بازنمایی می¬کنند. در صحنه¬ای از فیلم، یک مأمور نیروی انتظامی، امیرعلی و نفس را دستگیر می¬کند. بهانه دستگیری، سخنانی است که امیرعلی در حضور نفس، پیرامون مسئله عشق صورتبندی می¬کند. بازداشتی که با ریش گرو نهادن یکی از دوستان امیرعلی رفع و رجوع می¬شود. گفتمان انقلابی در اینجا، پوست¬اندازی می¬کند و عناصر جدیدی را در ترکیب خود جای می¬دهد. فیلم دلشکسته، صورتبندی این گفتمان جدید را فراهم می¬کند. گفتمان جدید انقلابی، نه تنها مسئله «عشق زن و مرد» را در ترکیب خود گنجانده، بلکه آن را محور تولید سوژه قرار داده است. امیرعلی و نفس عاشق هم می¬شوند. این عشقی انقلابی است؛ نفس دچار «تحول نفس» می¬شود و این تحول را از طریق نشانه گفتمانی «چادر» به نمایش می¬گدارد. اما تحول انقلابی در نفس به معنای تحول در مرام طبقاتی خانواده او نیست. جلسه خواستگاری در فیلم، به میدانی برای محاکمه گفتمان انقلابی بدل می¬شود. پدر نفس، کلیت باورها و کردارهای امیرعلی را زیر سؤال می¬برد. او از نقد ظاهر و پیراهن سفید یقه بسته امیرعلی شروع می¬کند و باورهای او پیرامون «اهل بیت» و «امام حسین» می¬رسد. نقدهای گفتمانی تندی که در کمتر فیلمی می¬توان مشاهده کرد. @M_Soltani_Gordfaramarzi