رشکم از پیرهن آید که در آغوش تو خسبد
زهرم از غالیه آید که بر اندام تو ساید
(وقتی که پیراهن در آغوش تو میخوابد، به او حسودیم میشود.
وقتی که غالیه (مشک و عنبر) به بدن تو مالیده میشود، از دست غالیه عصبانی میشوم.)
زهرم از غالیه آید که بر اندام تو ساید
(وقتی که پیراهن در آغوش تو میخوابد، به او حسودیم میشود.
وقتی که غالیه (مشک و عنبر) به بدن تو مالیده میشود، از دست غالیه عصبانی میشوم.)