تو "ماه من بودی تو تیره ترین زمان زندگیم
تو" گرمای من بودی تو سرد ترین حال زندگیم
تو"لبخند روی لبای غمگینم بودی توی زندگیم
اما حالا
تو" باعث شکسته شدن قلبم شدی
تو"باعث شدی بفهمم هر گلی همونجور که خوشبوعه میتونه کشنده باشه
تو" بهم فهموندی از یه چوب شکسته میشه قایق چوبی درست کرد
پس"ازم نپرس چرا عوض شدی مصتر کیم، چون یاد گرفتم حد خودم رو در همه چیز بدونم.
مخصوصا خود تو "
تو" گرمای من بودی تو سرد ترین حال زندگیم
تو"لبخند روی لبای غمگینم بودی توی زندگیم
اما حالا
تو" باعث شکسته شدن قلبم شدی
تو"باعث شدی بفهمم هر گلی همونجور که خوشبوعه میتونه کشنده باشه
تو" بهم فهموندی از یه چوب شکسته میشه قایق چوبی درست کرد
پس"ازم نپرس چرا عوض شدی مصتر کیم، چون یاد گرفتم حد خودم رو در همه چیز بدونم.
مخصوصا خود تو "