ꂝ 𝐏𝐚𝐫𝐭 𝟔•࿐
میتونم بگم بهترین لحظه زندگیم بود ولی نمیشد اون رفیقم بود این کار اشتباه بود.
سریع خودم از روش بلند شدم که دستمو گرفت و منو زیر خودش جا داد:"از چی فرار میکنی وقتی میدونم میخوایش"
با صدای خمارش داشت خامم میکرد ولی نمیخوام این اتفاق بیوفته:"در..مورد چی...حرف میزنی؟"
با لرزش صدام همه چی رو لو دادم که باعث نیشخند زدنش شد:"میدونم منو میخوای"
با حرفش چشام گرد شد که به لبم نگاه کرد:"منم تورو میخوام حتی..."
مکثی کرد و به چشم هام نگاه کرد:"بیشتر از خودت"
و سرشو وارد گردنم کرد و شروع به مکیدن کرد.
دستمو رو بدنش زاشتم تا اونو از خودم جدا کنم ولی بیشتر از قبل شروع به مکیدن کرد و باعث فشردن چشام از درد شد:"اههه اروم...."
سرشو از گردنم در اورد که کنترلم رو از دست دادم و شروع به بوسیدنش کردم.
با دیدن رژ لبم رو بدنش با افتخار نگاش کردم که باعث نیشخندش شد.
میتونم بگم بهترین لحظه زندگیم بود ولی نمیشد اون رفیقم بود این کار اشتباه بود.
سریع خودم از روش بلند شدم که دستمو گرفت و منو زیر خودش جا داد:"از چی فرار میکنی وقتی میدونم میخوایش"
با صدای خمارش داشت خامم میکرد ولی نمیخوام این اتفاق بیوفته:"در..مورد چی...حرف میزنی؟"
با لرزش صدام همه چی رو لو دادم که باعث نیشخند زدنش شد:"میدونم منو میخوای"
با حرفش چشام گرد شد که به لبم نگاه کرد:"منم تورو میخوام حتی..."
مکثی کرد و به چشم هام نگاه کرد:"بیشتر از خودت"
و سرشو وارد گردنم کرد و شروع به مکیدن کرد.
دستمو رو بدنش زاشتم تا اونو از خودم جدا کنم ولی بیشتر از قبل شروع به مکیدن کرد و باعث فشردن چشام از درد شد:"اههه اروم...."
سرشو از گردنم در اورد که کنترلم رو از دست دادم و شروع به بوسیدنش کردم.
با دیدن رژ لبم رو بدنش با افتخار نگاش کردم که باعث نیشخندش شد.