📝گزارش نهال ۹۶
«فیلم نگاهِ به دختربچهای را که هست، با یادآوریِ خاطرهی وحدتآفرینِ "کودکی که رفته"، -آنکس که سرخورده شده یا رفته– نگاهِ متأملانه، نگاه به بیرون، نگاه به آینده، جا میزند؛ با انفعالی مهیب به دوُر زدنِ تاریخ و بازگشتِ امری آشنا و معصوم دل میبندد؛ بیاینکه در خود نظر کند، به زوالِ خود پشت میکند، و به طور خلاصه، امتناعِ این طبقه را از مواجهه با وضعیتِ خود به طرزی اسفبار بازتولید میکند. وضعیتی که دربردارندهی گرایشِ شدیدِ این طبقه به نفیِ لحظهی حال به مددِ مهاجرت و ناکارامدی مهلکِ ایدهها و آرمانهاییست که تنها یکی از آنها عشق و زندگیِ مشترک است.
اقبالِ به این فیلم اما آیا همزمان برآمده از همان گرایشی نیست که سریعاً در برابرِ یک حربهی تکنیکی خود را میبازد و احتمالاً در پاسخ خواهد گفت که آنچه اهمیت دارد، بداعتِ استفاده از دوربین و قابهای مجزا و چه و چه است! مگر این تکنیک چه کار میکند؟ وحدتی را که در سرشتِ مفهومِ خانوادهی هستهای وجود دارد، دوباره توی صورتِ ما میزند؛ فرض که این کار را با دو شقهکردنِ دنیای زن و مرد حین همزمانیشان نشان بدهد. در برابرِ اقبالِ بلافصل به استفاده از حربههای تکنیکیِ بدیع باید حساس بود و از چند و چونیِ آن پرسش کرد تا در دامِ این نیفتیم که بلافاصله در برابرِ تکنیکی شیک یا بهظاهر جدید سر فرود آوریم و سرمست از تکنیک واقعیت را از چشمانمان بدزدیم.»
—-
«در جشنوارهی نهال همچون دیگر فستیوالهای هنری ایران، نشانگانِ مَرَضی قابل تشخیص است که با رویکردهای گذشته و امروز، بعید به نظر میرسد پادزهری برای آن یافت شود. یا اگر هم نوشدارویی حاصل آید، بدون شک پس از مرگِ سهراب خواهد بود. در نهال از سویی با آثاری مواجهیم که ایدهمندند امّا از نظر فنی (تکنیکی) ضعیف؛ از سویی دیگر آثار فنی (تکنیکیای) تولید میشوند که از ایدههای کمتوان و گاه تکراری رنج میبرند. این برهوتِ ایدههای بیفن (تکنیک) و برزخِ فن (تکنیک)های بیایده، ستیزِ تاریخیِ فرمگرایان و محتواگرایان را به ذهن متبادر میکند. امّا فارغ از جدال بینتیجهی این پرسش که فرم، ذاتِ چیستیِ اثر هنریست یا محتوا، میتوان به بستر و زمینهی این کارخانهی تولیدِ خوراکِ ذهنیِ تجربهگرا، زمانمند و جسور توجه خاص مبذول داشت.»
—-
«صداگذاری فیلم اشکالات فراوانی دارد. صدای دیالوگها در اکثر صحنهها همجنس و همرنگ نیستند و به جای پخش یکنواخت از هر دو خروجی چپ و راست (سِنتر بودن)، صدای بازیگران مختلف از یک سمت بیشتر شنیده میشود. گاهی هامِ صداها ناگهان حذف یا بیشتر میشود. صداهای دیستُرتشده هم شنیده میشوند.
داوری صدای نهال: این فیلم که حتّی از پس اِیبیرُول کردن هم بر نیامده و میکس بسیاری از صحنهها را و دیالوگها با موسیقی پسزمینه را با دقت انجام نداده، در کمال تعجب، از سوی داوران نهال برای بهترین صدا نامزد میشود! این در حالیست که در بین داوران محترم نهال یک نفر هم تخصص صدا ندارد. به نظر میرسد که بخش صدای نهال، چه پخش آن در سالن فارابی، و چه داوری غیرتخصصی آن، مهجورترین بخش نهال باشد.
این امری طبیعی و متداول است که لزوماً همهی فیلمهای بخش مسابقهی یک جشنواره در یک سطح نباشند؛ اما برای این دامنه حد و مرزی تعیین میشود.
این سؤال به وجود میآید که آیا تنها با تصویر کردن مشروبات، دستگاه تست بارداری و ماریجوانا حضور در بخش مسابقهی نهال تضمین میشود؟ آیا کیفیت ساخت فیلمهایی که شاید به اصطلاح از خط قرمزهای مرسوم عبور میکنند، معیار محسوب میشود؟ این فیلمها که هم ضعفهای فنی دارند و هم ضعف تئوریکِ سازندگان آنها را لو میدهند، آیا باید به عنوان شاخصهای تولیدات برتر دانشجویی در یک سال گذشته معرفی و حمایت شوند؟ و سؤالی فراتر از نهال، آیا دانشکدهی سینما و تئاتر برای دانشجویانی که با فیلمهای کذاییشان آشکارا در امور نظری و عملی و پایهای ضعف دارند، همان مدرک فارغالتحصیلی و همان درجهی اعتبار را صادر میکند که برای دانشجویان ممتازی که فیلمهای درخشان و موفقی دارند و در جشنوارههای داخلی و جهانی تحسین میشوند؟»
▫️ بخشهایی از سه مقاله در گزارش نهال ۹۶، در شمارهی سوم پدیدار
bit.ly/padidarmag03c
padidarmag.art.ac.ir
«فیلم نگاهِ به دختربچهای را که هست، با یادآوریِ خاطرهی وحدتآفرینِ "کودکی که رفته"، -آنکس که سرخورده شده یا رفته– نگاهِ متأملانه، نگاه به بیرون، نگاه به آینده، جا میزند؛ با انفعالی مهیب به دوُر زدنِ تاریخ و بازگشتِ امری آشنا و معصوم دل میبندد؛ بیاینکه در خود نظر کند، به زوالِ خود پشت میکند، و به طور خلاصه، امتناعِ این طبقه را از مواجهه با وضعیتِ خود به طرزی اسفبار بازتولید میکند. وضعیتی که دربردارندهی گرایشِ شدیدِ این طبقه به نفیِ لحظهی حال به مددِ مهاجرت و ناکارامدی مهلکِ ایدهها و آرمانهاییست که تنها یکی از آنها عشق و زندگیِ مشترک است.
اقبالِ به این فیلم اما آیا همزمان برآمده از همان گرایشی نیست که سریعاً در برابرِ یک حربهی تکنیکی خود را میبازد و احتمالاً در پاسخ خواهد گفت که آنچه اهمیت دارد، بداعتِ استفاده از دوربین و قابهای مجزا و چه و چه است! مگر این تکنیک چه کار میکند؟ وحدتی را که در سرشتِ مفهومِ خانوادهی هستهای وجود دارد، دوباره توی صورتِ ما میزند؛ فرض که این کار را با دو شقهکردنِ دنیای زن و مرد حین همزمانیشان نشان بدهد. در برابرِ اقبالِ بلافصل به استفاده از حربههای تکنیکیِ بدیع باید حساس بود و از چند و چونیِ آن پرسش کرد تا در دامِ این نیفتیم که بلافاصله در برابرِ تکنیکی شیک یا بهظاهر جدید سر فرود آوریم و سرمست از تکنیک واقعیت را از چشمانمان بدزدیم.»
—-
«در جشنوارهی نهال همچون دیگر فستیوالهای هنری ایران، نشانگانِ مَرَضی قابل تشخیص است که با رویکردهای گذشته و امروز، بعید به نظر میرسد پادزهری برای آن یافت شود. یا اگر هم نوشدارویی حاصل آید، بدون شک پس از مرگِ سهراب خواهد بود. در نهال از سویی با آثاری مواجهیم که ایدهمندند امّا از نظر فنی (تکنیکی) ضعیف؛ از سویی دیگر آثار فنی (تکنیکیای) تولید میشوند که از ایدههای کمتوان و گاه تکراری رنج میبرند. این برهوتِ ایدههای بیفن (تکنیک) و برزخِ فن (تکنیک)های بیایده، ستیزِ تاریخیِ فرمگرایان و محتواگرایان را به ذهن متبادر میکند. امّا فارغ از جدال بینتیجهی این پرسش که فرم، ذاتِ چیستیِ اثر هنریست یا محتوا، میتوان به بستر و زمینهی این کارخانهی تولیدِ خوراکِ ذهنیِ تجربهگرا، زمانمند و جسور توجه خاص مبذول داشت.»
—-
«صداگذاری فیلم اشکالات فراوانی دارد. صدای دیالوگها در اکثر صحنهها همجنس و همرنگ نیستند و به جای پخش یکنواخت از هر دو خروجی چپ و راست (سِنتر بودن)، صدای بازیگران مختلف از یک سمت بیشتر شنیده میشود. گاهی هامِ صداها ناگهان حذف یا بیشتر میشود. صداهای دیستُرتشده هم شنیده میشوند.
داوری صدای نهال: این فیلم که حتّی از پس اِیبیرُول کردن هم بر نیامده و میکس بسیاری از صحنهها را و دیالوگها با موسیقی پسزمینه را با دقت انجام نداده، در کمال تعجب، از سوی داوران نهال برای بهترین صدا نامزد میشود! این در حالیست که در بین داوران محترم نهال یک نفر هم تخصص صدا ندارد. به نظر میرسد که بخش صدای نهال، چه پخش آن در سالن فارابی، و چه داوری غیرتخصصی آن، مهجورترین بخش نهال باشد.
این امری طبیعی و متداول است که لزوماً همهی فیلمهای بخش مسابقهی یک جشنواره در یک سطح نباشند؛ اما برای این دامنه حد و مرزی تعیین میشود.
این سؤال به وجود میآید که آیا تنها با تصویر کردن مشروبات، دستگاه تست بارداری و ماریجوانا حضور در بخش مسابقهی نهال تضمین میشود؟ آیا کیفیت ساخت فیلمهایی که شاید به اصطلاح از خط قرمزهای مرسوم عبور میکنند، معیار محسوب میشود؟ این فیلمها که هم ضعفهای فنی دارند و هم ضعف تئوریکِ سازندگان آنها را لو میدهند، آیا باید به عنوان شاخصهای تولیدات برتر دانشجویی در یک سال گذشته معرفی و حمایت شوند؟ و سؤالی فراتر از نهال، آیا دانشکدهی سینما و تئاتر برای دانشجویانی که با فیلمهای کذاییشان آشکارا در امور نظری و عملی و پایهای ضعف دارند، همان مدرک فارغالتحصیلی و همان درجهی اعتبار را صادر میکند که برای دانشجویان ممتازی که فیلمهای درخشان و موفقی دارند و در جشنوارههای داخلی و جهانی تحسین میشوند؟»
▫️ بخشهایی از سه مقاله در گزارش نهال ۹۶، در شمارهی سوم پدیدار
bit.ly/padidarmag03c
padidarmag.art.ac.ir