Репост из: : 𝖮𝖼𝖾𝖺𝗇 ›
آبی در اسارتِ عشق
︐قرمزكِ من؛ این نامه را برای جفتمان مینویسم تا شاید یك روزی گذرت به قهوه خانهء کوچکم در وسط شهر بخورد و هوسِ کمی بروانی شکلاتی بکنی، آخر میدانم که شکلات عشقِ اول و آخر توست.
صحبت از عِشق شد، تو گفتی بهتر است به بادِ فراموشیاش بگیرم و دیگر سخن به میان نیاورم چرا که گریبان گیرست! اما سالهاست که من را میشناسی و میدانی تا به مفهومی نرسم آن را بیخیال نمیشوم، حقیقت اینست که هم اکنون نیز پرسشِ قدیمی در ذهنم به جلو جولان میدهد مانند پادشاهی که از کیش و مات شدن خسته شده و به دنبال پناهگاهی میگردد تا کمی آرامشِ خاطر نصیبش شود.
﹙روزی میآید که بتوانم بالاتر از دوست داشتن که همان عشقِ دیرینه است را تجربه کنم؟﹚
اگر دچارِ اشکالی نشوم میدانم جوابت چه خواهد بود، اما قرمز میخواهم حاصلِ دو دهه زیستنِ ناچیز را در قالبِ کلمات برایت شرح دهم.
میدانی من آن تجربیاتِ خالص را مانند کفِ دست میشِناسم و لمس میکنم، به گمانم عشق کلمهای است برای به تصویر کشیدنِ احساسی که شکلِ خاصی ندارد، نه جامدست و نه گاز؛ میتوانم آن را به مایعی زلال و بیرنگی تشبیه کنم که به دلخواهش میتواند هرچه دوست دارد بشود و شکل بگیرد.
آبیِ تو میداند که عشق همانی میشود که دیگران میبینند، میخواهند و تصور میکنند.
࣪ آنـائیـل 𝟤𝟢𝟤𝟥
چهــارمِ سپتامـ ـبر ࣪
آبی در اسارتِ عشق
︐قرمزكِ من؛ این نامه را برای جفتمان مینویسم تا شاید یك روزی گذرت به قهوه خانهء کوچکم در وسط شهر بخورد و هوسِ کمی بروانی شکلاتی بکنی، آخر میدانم که شکلات عشقِ اول و آخر توست.
صحبت از عِشق شد، تو گفتی بهتر است به بادِ فراموشیاش بگیرم و دیگر سخن به میان نیاورم چرا که گریبان گیرست! اما سالهاست که من را میشناسی و میدانی تا به مفهومی نرسم آن را بیخیال نمیشوم، حقیقت اینست که هم اکنون نیز پرسشِ قدیمی در ذهنم به جلو جولان میدهد مانند پادشاهی که از کیش و مات شدن خسته شده و به دنبال پناهگاهی میگردد تا کمی آرامشِ خاطر نصیبش شود.
﹙روزی میآید که بتوانم بالاتر از دوست داشتن که همان عشقِ دیرینه است را تجربه کنم؟﹚
اگر دچارِ اشکالی نشوم میدانم جوابت چه خواهد بود، اما قرمز میخواهم حاصلِ دو دهه زیستنِ ناچیز را در قالبِ کلمات برایت شرح دهم.
میدانی من آن تجربیاتِ خالص را مانند کفِ دست میشِناسم و لمس میکنم، به گمانم عشق کلمهای است برای به تصویر کشیدنِ احساسی که شکلِ خاصی ندارد، نه جامدست و نه گاز؛ میتوانم آن را به مایعی زلال و بیرنگی تشبیه کنم که به دلخواهش میتواند هرچه دوست دارد بشود و شکل بگیرد.
آبیِ تو میداند که عشق همانی میشود که دیگران میبینند، میخواهند و تصور میکنند.
࣪ آنـائیـل 𝟤𝟢𝟤𝟥
چهــارمِ سپتامـ ـبر ࣪