🚫دختری که توسط افراد ناشناس به سازمانی برده میشود که بلاهایی فراموش نشدنی بر سرش می آید🚫
"قسمتی از پارت"
میخ بلندی رو روی نوک سی*نم گذاشت که حالا روی تخته بود
و ضربه ای که چکش به میخ زد ..
میخ از وسط نوک سینم رد شد و توی چون فرو رفت
صدای جیغم گوشمو اذیت میکرد دردی که در ناحیه سی*نم حس میکردم سرسام اور بود
سر شده بود ولی چنان زق زق میکرد که از درد میلرزیدم ولی هر چقدر تقلا میکردم نمیتونستم حتی یک سانت خودمو تکون بدم
رنگ نوک سینم که قهوه ای مایل به صورتی بود الان به کبودی میزد
از جیغم بغضمم با صدای بدی ترکید و هم جیغ میکشیدم و هم گریه میکردم
وقتی یکم ارکم شدم قیافه خنده رویی رو دیدم که دست به سینه داشت به شاهکارش نگاه میکرد
دوباره جلو اومد
التماسش کردم
خواهش کردم
جیغ کشیدم
داد زدم
ولی ا ن انگار کر شده بود و تنها کار خودش رو میکرد
نوک دیگه سینم که الان از درد بیرون زده بود رو گرفت و کشید
از درد اخی گفتم و خواهش کردم که ولم کنه ولی اون پیجوند که از درد جیغ کشیدم
🔞افراد زیر ۱۸ سال و حساس به هیچ انوان این رمان رو دنبال نکنند🚫
https://t.me/joinchat/AAAAAEIFEw0FZkYpm-n0uA