𝘈𝘯𝘥 𝘵𝘩𝘦 𝘌𝘯𝘥 𝘰𝘧 𝘵𝘩𝘦 𝘞𝘰𝘳𝘭𝘥.


Гео и язык канала: не указан, не указан
Категория: не указана


𝘎𝘳𝘢𝘥𝘶𝘢𝘭 𝘴𝘦𝘭𝘧-𝘥𝘦𝘴𝘵𝘳𝘶𝘤𝘵𝘪𝘰𝘯.

Связанные каналы  |  Похожие каналы

Гео и язык канала
не указан, не указан
Категория
не указана
Статистика
Фильтр публикаций




Репост из: صدایِ تمام شده
فور کنیید 2400 بشیم فور کنم.
تا جایی که بتونم میزارم.


از چمدون بستن با تمام وجودم متنفرم. کار طاقت‌فرساییه.


کاش نیازی به مردم نداشتم! هرچه فکر می‌کنم، می‌بینم که ارتباط با مردم جز خراش دادن روح و ذهنم هیچ سودی برایم ندارد. اما هربار سعی می‌کنم خودم را به کناری بکشم و از آن‌ها دوری کنم، باز هم ذات انسانی‌ام مانند پروانه‌ای که به سمت شمع پر بکشد، من را به سوی اجتماع می‌کشاند و بار دیگر در آتششان می‌سوزم. به جد می‌توانم ادعا کنم که اگر می‌توانستم این بخش از وجودم را در جایی دور از دسترس محبوس کنم و تنها با کتاب‌هایم به کوهی یا جنگلی بکر بگریزم، تحمل این زندگی که به آن محکوم هستم برایم راحت‌تر می‌شد.




Репост из: DrowningInVertigo
به هرحال گاهی احساس می‌کنم حتی چهره ام ندارم‌‌‌‌..


Репост из: DrowningInVertigo
من خودم رو به چیزی تشبیه نمی‌کنم. آدمیزاد انقدر پیچیده هست که همزمان میتونه همه چیز باشه و هیچ چیز نباشه. میتونه نوری در دل تاریکی باشه یا برعکس تاریکی در دل نور.. پس اگر قرار بر نظر خودم باشه، من فقط منم. و برای همین خودم رو شبیه به چیزی نمی‌دونم..




"It was all quite natural, human beings are created to torment one another." -Fyodor Dostoyevsky




می‌خوام بخوابم. می‌خوام تا ابد بخوابم.




—کتاب‌هایی که توی دی خوندم

• ادامه‌ی Hard-boiled Wonderland and the End of the World
• ادامه‌ی بارون درخت‌نشین
• مرگ خوش
• نصف شوخی






سیلی گذر زمان را همچون ضربه‌های خشمگین دریای طوفانی بر بدنه‌ی کشتی‌ای گم‌شده، حس می‌کنم. انگار عزمش را جزم کرده که در ژرفای تیره و تاریکش غرقم کند.


I'm too exhausted to explain my soul to someone again.






مردی به نام اوه، مادربزرگ سلام رساند و گفت متاسف است، مردم مشوش و شهر خرس رو خوندم

Показано 20 последних публикаций.

73

подписчиков
Статистика канала